سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انجمن تفکر مبانی

بسم الله الرحمن الرحیم



گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت پنجاهم )
 


و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم 

 



اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


 


اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .




وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری.

 

 

یک تابلو درست کنید و عبارت قف عند الشبهه را بر آن بنویسید و در کنارتان روی میز کامپیوترتان بگذارید . مدام بخودتان بگویید که من باید بهنگام برخورد با شبهه ، سایتی که نمیدانم حلال است یا حرام ، باید تامل کنم . از کسانی که در این زمینه ها آگاهی دارند پرسش کنم تا مبادا جزء زباله خور ها و کسانی که از پس داده های معده های کثیف آنانی که بقول ورنر سومبارت تا مغز استخوان از روح یهودی انباشته شده اند ، باشم . این عبارت از من نیست که شائبه ی ناپختگی و یا تعصب در آن باشد . سومبارت یک محقق مستقل است . و این عبارت را برای سرزمینی که نام ایالات متحده را بر خود دارد ، بکار برده است .

 

اینکه برتامل و تعمق در مورد شبهه پافشاری میکنیم بخاطر این است که شبهه با پنبه سر میبرد . کفر پنهان و شهوت پنهان را با خود دارد . جوانی که سرد و گرم روزگار را نچشیده است و از شگرد های شیطانی و از جاذبه های فن آوری نوین اطلاع کافی ندارد ، قطعا نمیتواند سره از ناسره تشخیص دهد و حق از باطل را جدا سازد . باز آن گفته ی افلاطون را به یاد آورید که سوفسطائیان دکاندارانی اند با کالا های معنوی .

 

و با این توصیف آیه ی یک  از خطبه ی 38 نهج البلاغه ، که به تعریف شبهه میپردازد را با گوش جان بشنوید و با ذره ذره ی وجودتان آمیخته کنید . امیر سلام الله علیه میفرمایند : و انما سمیت الشبهة شبهة لانها تشبه الحقشبهه را برای این شبهه نامیدند که به حق شباهت دارد .

 

در شبهه مبارزه با حق نسیم گونه است . و امروزه این نوع کار در دستور سایتها و وبلاگهای ریز و درشت قرار دارد .  و این شایسته ی افرادی که خود را پیرو فرزند ابوطالب میدانند ، نیست که دست روی دست بگذارند ، و در انتظار بمانند تا گشایشی از آسمان برسد . مگر این نهج البلاغه کتاب امیر ما نیست ؟ پس چرا در میان دوستدارانش مظلوم است ؟ چرا در آموزش و پرورش ما و در آموزش عالی ما نقش موثری از این کتاب نمیبینیم ؟ من چه میگویم ؟ چرا در بین آنانی که از این طریق نان میخورند و احترام میطلبند ، این کتاب مهجور مانده است ؟

 

فریاد این معلم فقیر را شما پدر و مادر های دلسوز بشنوید ، گاهی این کتاب را باز کنید ، و برای فرزندانتان بخوانید و بقدر وسعتان برایشان صحبت کنید . ببینید حضرت در خطبه ی 37 چگونه خودش را معرفی میکند . یاد بگیرید و علی را آنگونه که شایسته ی نام مقدس اوست به دیگران بازشناسی کنید . میفرماید :  فقمت بالامر حین فشلوا، آن گاه که همه از ترس سست شده و کنار کشیدند ، من قیام کردم . و تطلعت حین تقبعوا ، و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به میدان آمدم . و نطقت حین تعتعوا ( تمنعوا - تقبعوا ) ، و آن زمان که همه لب فرو بستند ، من سخن گفتم . و مضیت بنور الله حین وقفوا . و آن وقت که همه باز ایستادند من با راهنمایی نور خدا به راه افتادم . و کنت اخفضهم صوتا ، در مقام حرف و شعار صدایم از همه آهسته تر بود . و اعلاهم فوتا ، اما در عمل برتر و پیشتاز بودم . 

 

ما باید در عمل دوستییمان را به مولا نشان دهیم . شتاب کنید و بقول چارلز سویندال مسیحی تو سر آیه نزنید . دنبال استدلال نگردید . با آن جر و بحث نکنید . و محض رضای خدا شرائط را سبک و سنگین نکنید . با جنگنده ای که قصد از بین بردن روح شما و روح فرزندانتان را دارد ، باید جنگجو باشید . تقاضا میکنم توصیه های آقای سویندال را آویزه ی گوشتان کنید . مخصوصا آنجاییکه میگوید : وسوسه های شما دوستان شما نیستند ، هر چند که به ظاهر اینطور خودشان را به شما جلوه میدهند . اما وسوسه های شما امید دارند که بتوانند شما را به زانو در بیاورند حالا به هر قیمتی و به هر بهایی . و وقتی شما را به زانو در آوردند با شما مثل برده های خودشان رفتار میکنند . 

 

امام در خطبه ی 88 آنجاییکه عوامل هلاک بشر را بیان میکند مواردی را ذکر میکند ، یکی از آن موارد شبهه و نتیجه ی آن است . میفرماید : فیا عجبا ، در شگفتم . و ما لی لا اعجب ، و چرا در شگفت نباشم ؟ یعملون فی الشبهات ،  به شبهه ها عمل میکنند . و یسیرون فی الشهوات ، و در گرداب شهوات غوطه میخورند .

 

من مطمئن هستم که آن کیاست که در مومن است ، آن اندازه توانایی دارد که فریب عوامل ابلیس را نخورد . با این وجود اول برای خودم و بعد برای برادر ها و خواهر های کم سن و سالم این حرف را میزنم ، اگر سایتی را باز کردیم حتی اگر سایت خبری باشد ، داخل پرانتز بشنوید امروز بسیاری از سایتهای باصطلاح خبری هم متاسفانه در کنار مطالب درستشان ، بیشتر از گاهی میبینم که ترهات یهودیها را بصورت خام و بدون توضیحی برای خوانندگان جوانشان میآورند و نام این را آزادی میگذارند . بهر حال اگر سایتی را باز کردیم ، دیدیم که ده مطلب نسبتا خوب دارد ، پنج مطلب بی آزار دارد ، اما آن گوشه یکی به شما چشمک میزند و از شما میخواهد ، بیایید تو . بدانید که به محل شبهه وارد میشوید و میدانید عمل به شبهه شما را طبق فرمایش مولا به منجلاب شهوات وارد میسازد . بدون کمترین تردید آن سایت را ببندید . اگر دیدید ده تا جوک آورده منتها در آن آخر یک جوک گذاشته که به دین ، به آئین و به شرف مردم فهیم ما اهانت میکند ، باز هم سر سوزنی تردید نکنید ، شبهه که میگویند همین است . در مقابل نسیم که میخواهد انسانیت ما را خدشه دار سازد ، با عدم اعتنایمان و با آگاهی انقلابیمان ، طوفانی بپا کنیم که همه ی رشته های آنان را پنبه سازد .

 

ادامه دارد ....                  



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  پنج شنبه 86/4/7ساعت  1:13 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم




    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت چهل و نهم )
     



    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .


    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری.

     

    پیش از این گفتیم مومن زیرک است . المومن هو الکیس . مومن یعنی کسی که به همه ی آیات ایمان دارد . معنای مومن این نیست که گناه نمیکند . مومن هم آیات عذاب را برسمیت میشناسد و هم آیات رحمت و مغفرت پروردگار را . از خصوصیات بسیار مهم که باید بر آن در مومن شناسی تاکید داشت این است که مومن هیچگاه خلع سلاح نمیشود . عجز و یاس برازنده ی بچه مسلمان نیست .

     

    اگر کسی در های رحمت و مغفرت خداوندی را برویتان بسته نشان داد ، شک نکنید او دارد با ادبیات توراتی و با فرهنگ یهودی با شما صحبت میکند . اگر چنین برخوردی پیش آمد ، قرص و محکم جلوی او بایستید و آیه ی 53 سوره ی زمر را برایش بخوانید . قل یا عبادی ، خدای متعال به رسولش میفرماید : به بندگانم بگو . الذین اسرفوا علی انفسهم ، همان بندگانی که بر نفس خود اسراف کردند . چه بگوید ؟ میفرماید بگو : لاتقنطوا من رحمة الله ، از رحمت خداوند مایوس نشوند . ان الله یغفر الذنوب ، خداوند گناهان را میبخشد . وقتی بر سر یک کلمه ای که جمع است الف و لام بیاید معنایش این است که استثناء ندارد ، الذنوب یعنی همه ی گناهان بدون استثناء . با این وجود برای اینکه مومنان شنونده ی امید بخش ترین آیه در قرآن باشند و خداوند گستردگی بخشایشش را اعلان کند ، میفرماید : جمیعا ، همه ی گناهان را میبخشد . 

     

    امیر سلام الله علیه در باره ی این آیه میفرمایند : ما فی القرآن آیة اوسع من یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم . مومن یقین دارد که او خدایی بسیار آمرزنده و مهربان است . 

     

    بنابراین معنای مومن این نیست که هیچگاه دامنش آلوده به گناه نمیشود ، معنای مومن این است که در گناه نمیماند . توقف در گناه یعنی خروج از دائره ی ایمان . مومن میداند که توبه رحمت و بخشایش پروردگار را برایش نازل میکند . التوبة تستنزل الرحمة . اصلا مومن توبه را ممحاة و پاک کننده ی همه ی زشتی ها میداند . التوبة ممحاة . جلد یک سفینة البحار کلامی از رسول خدا دارد ، یاد بگیرید و برای دیگران هم بخوانید . میفرماید : التائب من الذنب کمن لا ذنب له .

     

    این شد دو نوع سایت . سایت حلال و سایت حرام . شما تکلیفتان را بدرستی میدانید . در ارتباط با این دو سایت ما مشکلی نداریم . از سایت حلال استفاده میکنیم . خداوند به ما پاداش خیر میدهد . اینکه حساب دارد یک بحث دیگر است . از سایت حرام استفاده نمیکنیم . تا مشمول عقاب الهی نشویم .

     

    اما در این میان سایت های بسیاری هم هست که نمیدانید در کدام دسته قرار دارند . یک بار دیگر حدیث امام حسن مجتبی را برایتان بخوانم ، شما هم با من این کلام آسمانی را زمزمه کنید : و اعلم ان فی حلالها حسابا و فی حرامها عقابا و فی الشبهات عتابا .

     

    اولین وظیفه ی شما در برخورد با چنین سایتهایی قف عند الشبهة است . این یک قانون است . بهنگام شبهه اولین تصمیم و مهمترین تصمیم توقف است . تجربه کردن و فهم مستقیم از نیرنگهای دشمنان است .

     

    چه کسی گفته از هر جایی بازدید بکنید ؟ مگر شما از هر غذایی استفاده میکنید ؟ اگر پیش شما زباله بیاورند حتی اگر گرسنه هم باشید از آن نمیخورید . تمامی سایتها ، خوب ، بد ، زشت و زیبا ساخته شده اند تا به ذهن و اندیشه ی کاربران غذا برسانند . عبارتی در انگلیس وجود دارد ، میگویند . You are what you eat یعنی هر چیزی که میخورید همانید . این را در باره ی دیدن هم بکار میبرند . You are what you see شما در اینترنت چه میبینید ؟ همانید . در موبایلتان چه میبینید ؟ همانید . بطور کلی در رسانه به دنبال چه میگردید ؟ همانید .

     

    ادامه دارد ....         



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  چهارشنبه 86/4/6ساعت  5:28 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم






    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت چهل و هشتم )
     


    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .


    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری.

     

    اگر یک سایتی را باز کردید ، دیدید مطالب انسانی ارائه میکند ، به شرافت ما خدمت میکند ، ناموس دوستی را در ما قوی میسازد . پایه های خانه و خانواده را در ما محکم میکند . Center God و مرکز پرستش خدا را در Frontal Lobe مغز ما فعال میسازد ، خدا را شکر کنید . از آن بهره ببرید و آن سایت را به دیگران هم معرفی کنید .

     

    اما اگر سایتی را یافتید که ارائه دهنده ی مطالبی است که هورمون شرم و حیا را از بین میبرد ، غیرت کشی میکند ، مبلغ فحشای مدرن است . جذابیت های جسمی و شیفتگی های جنسی را در دستور کارش دارد ، و عصب های شهوانی را تحریک میسازد . همه ی هنر و توانش را در این قرار داده که از جوان مسلمان موجودی حقیر در خدمت آلت تناسلی بسازد . خوب ، شک نکنید ، ببندینش . نام و آدرسش را بفراموشی بسپارید . حرفی از آن پیش کسی مطرح نکنید .

     

    شما حرام و حلال را میشناسید . پیش از این از حیاء و شرم صحبت کردم ، اکنون به حرفهایی که در این رابطه شنیدید این عبارت را هم اضافه کنید : لاحیاء فی الدین . و یکی از بهترین جاهایی که این عبارت کاربرد دارد ، شنیدن و خواندن عباراتی است که میخواهم برایتان بیان کنم .

     

    خدا نکند آدمی گرفتار این قبیل سایتهای حرام شود . اگر از جنس مذکر باشد ، بعد از مدتی که بیننده ی تصاویر ثابت و متحرک آن شد ، خواننده و شنونده ی داستانهای سکسی کاملا تخیلی و مجازی آن شد ، آنگاه تمامی زنان را به چشم یک روسپی میبیند . استثناء ندارد ، تمام زنان ، حتی نگاه او به مادر و خواهر و دیگر محارمش مثل عمه و خاله نگاهی برخاسته از شهوت است . آنان را هم روسپی ای بیش نمیداند .

     

    نمیخواهم آمار بدهم ، کافی است بعضی از محاکمی که به جرائم جنسی خانوادگی رسیدگی میکنند را از نزدیک ببینید . اگر به دادگاهها دسترسی ندارید ،  به خیابانها که دسترسی دارید . حتما دیدید . برای دختر جوان بوق میزند ، چند متر جلوتر برای زن میانسال بوق میزند ، یک مقدار جلوتر برای زن مانتویی بوق میزند ، جلوتر برای زن چادری بوق میزند . او دیگر یک آدم طبیعی نیست . تمام تصمیماتش را باCerebllum مغزش و با مغز حیوانی میگیرد . از نگاه او همه ی زنها ، حتی مادر و خواهرش تنها یک آلت تناسلی اند .

     

    جمله ای که از خانم مارگارت مید در شناسایی آلفرد کینزی برایتان گفته ام را یک بار دیگر بشنوید . میگوید : در اعتقاد کینزی از نظر اخلاقی هیچ تفاوتی نیست که یک مرد با یک زن رابطه داشته باشد یا با یک گوسفند . و به این جمله بیافزایید ، موجوداتی که بواسطه ی رسانه های مدرن به نطفه ای و شهوتی غنی شده  تبدیل شده اند . برایشان گوسفند و مادر و خواهر نیز تفاوتی ندارد

     

    اما اگر گرفتار ، از جنس مونث و از طائفه ی نسوان باشد . در نگاه او هم ، همه ی مرد ها ، چه آنهایی که محرم او هستند و چه آنهایی که با او نامحرمند ، او همه را یکجا ، یک دلال محبت ، یک پاانداز و یک قواد میداند .

     

    بعضی گله میکنند که چرا تعدادی از خانم ها با لباسهایی نامناسب که بوی شهوت و هرزگی از آن منتشر میشود ، در مجامع و محافل ظاهر میشوند ؟ فرض این معترضین این است که این خانم ها مریض نیستند . در حالی که اشتباه میکنند . اینان نیز مانند مردهایی که مبتلا شدند ، بیماران جنسی اند . مگر فقط جذام و سل بیماری است ؟ لباسهای تنگ و چسبانی که تمامی مفاتن و برجستگی های بدن او را نمایان میسازد ، نشانه ی آشکار بیماری است ، منتها او با رنگ و روغن زخمهای صورت و سیرتش را پوشش داده است .

     

    این لباسهای شهوانی حکم آن کرم هایی را دارد که سر قلاب ماهیگیری میگذارند ، تا ماهی شکار کنند . ماهی میخواهد کرم را بردارد ، خود در قلاب ماهیگیر گرفتار میشود . زنانی که شهوتشان توسط رسانه ها غنی شده با آن مفاتن و برجستگی ها ، دامی برای شکارچیان سکس و توری برای جوانان ناپخته پهن کرده اند .

     

    اگر از چنین سایتی با خبر شدید ، اسم آن را یاد گرفتید ، تقاضا میکنم خیلی زود فراموش کنید . و اگر بهر دلیلی گرفتار وسوسه های خناس شدید . باب توبه را بسته نبینید . از حیله گریهای شیطان یکی همین است که جسارت توبه و بازگشت را از آدمی میگیرد .

     

    ادامه دارد ...            



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  چهارشنبه 86/4/6ساعت  1:17 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم





    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت چهل و هفتم )
     





    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .


    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری.

     

    با تعریفی که از شبهه ارائه شد ، تصور من این است که اهمیت بحث شبهه برای رفقای جوانم دو چندان شده است . شما دارای عقل سلیم هستید ، اقتضای عقل سلیم این است که به چیزی که عاقبت آن برای آدمی مجهول است ، بی مهابا وارد نشود ، جانب احتیاط را نگه دارد .

     

    اگر شبهه بود ، و ما بهر دلیلی وارد در شبهه شدیم ، یعنی ریسک کردیم ، از انتهای آن با خبر نبودیم ، از عقلاء و بزرگترها پرسش نکردیم ، اما به امید اینکه عاقبت آن خیر است ، داخل در شبهه شدیم . اگر لطف خدا شامل حال ما شد و متوجه شدیم که این شبهه ، امر مباحی است ، مورد حلالی است ، تازه مشمول عتاب خدا میشویم .

     

    اگر خدای نخواسته ، شبهه ما را به وادی حرام هدایت کرد و ما را در منجلاب گناه غرق کرد ، اینجا دیگر سر و کارمان با کرام الکاتبین است ، دیگر بحث عتاب نیست ، عقاب خداوند را برای خودمان خریده ایم .

     

    این کلماتی که در روایت آمده حساب ، عقاب و عتاب از آنجاییکه به خدا اسناد داده شده ، هر چقدر تلاش کنیم ، به عمق معنای آن نمیرسیم . ما چه تصوری میتوانیم از سرزنش پروردگار داشته باشیم ؟

     

    شما در زندگی خودتان فکر کنید ، از صبح که از خواب برمیخیزید تا شب که به خواب میروید ، ببینید که چقدر از وقتتان ، چقدر از توجهتان ، سرمایه تان و نیرو و اعصابتان را برای این مورد صرف میکنید که مورد عتاب و سرزنش اطرافیانتان واقع نشوید . بسیاری از کارها که انجام آن برایمان لذت بخش نیست ، ولی ما آنرا انجام میدهیم فقط بخاطر این است که مورد سرزنش ، گله و شکایت دیگران واقع نشویم .

     

    ما ممکن است با سطح گله ی معلم و گله ی دوست آشنا باشیم . و ممکن است عمق سرزنش و عتاب مادر و پدر و فامیل را تجربه کرده باشیم  . اما همه ی اینها را که سرهم کنیم باز هم نمیتوانیم ، سر سوزنی از مراتب دشواری و سوزش برخاسته از عتاب پروردگار را تصور کنیم .

     

    حال ، جای آن دارد که مروج توصیه ی این معلم فقیر باشید . بیاییم باب شبهه را گسترده تر از گذشته ببینیم . شبهه را منحصر در غذا خوردن در رستورانهای بین راهی نکنیم .

     

    از آنجاییکه خداوند براین بنده ی ناچیزش منت گذاشته و دوستان جوانی را پای صحبتها و درد دلهایش نشانده ، به اقتضای سن و سال مخاطبین و استفاده ای که اینان از اینترنت و بطور کلی فن آوری مدرن رسانه ای میکنند ، قصدم این است که از شبهه ی در سایتهای اینترنتی صحبت کنم . موارد دیگر شبهه را خود دوستان من مطالعه کنند .

    ادامه دارد....           



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  چهارشنبه 86/4/6ساعت  10:15 صبح  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم




    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت چهل و ششم )
     




    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .


    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری.

     

    ما شبهه در غذا را میفهمیم . شبهه در مکان را میفهمیم . با شبهه در نوشیدنی آشنا هستیم . چرا باب شبهه را وسیع تر نمیکنیم ؟ چرا نمیخواهیم شبهه در دانش را بپذیریم ؟ باب شبهه گسترده است . شبهه ی در کتاب ، شبهه ی در مجله ، شبهه ی در روزنامه ، شبهه ی در فیلم و سریال ، شبهه  در ویدئو کلوپها ، شبهه  در سالن های بیلیارد ، شبهه  در سالن های بدن سازی ، شبهه  در دوست و شبهه  در محافل دوستانه ، حتی شبهه در فامیل و شبهه در مجالس فامیلی . باب شبهه بسیار گسترده است .

    شبهه باب ورود به بسیاری از مهالک است . بسیاری از گناهان وامدار شبهات میباشند . سهل پنداری شبهات و تعمق نکردن در شبهات حکایت از فراوانی عقل نمیکند . 

    یکی از یاران و دوستان امام حسن مجتبی علیه السلام ، جناده است . زمانی که امام با زهر مسموم شدند ، در آن حال سخت ، جناده از امام تقاضای موعظه میکند . ببینید امام در آن شرائط بین تمام معارف و حکمتها چه مطلبی را به دوستشان میگویند : و اعلم ان فی حلالها حسابا و فی حرامها عقابا و فی الشبهات عتابا . کدام رفتار و کردار شما خارج از این سه حکم است ؟ گزارش تفصیلی تمام اعمالی که در عمر کوتاه یا بلندتان انجام میدهید ، را باید به خداوند عرضه کنید . این حرف قرآن است : یوم یتذکر الانسان ما سعی .

    جلسه ی ما فشرده است .و مطالب ما خلاصه است ، ممکن است از حساب در عمل حلال و عقاب از عمل حرام یک یا دو جمله از بنده بشنوید ، اما در این قسمت بنا داریم مختصرا به شبهه اشاره کنیم . 

    یک حدیث دیگر بشنوید . در روایت آمده که معروف کرخی به امام صادق علیه السلام میگوید : ای فرزند رسول خدا مرا موعظه ای کن . به من پندی بده . حضرت میفرماید : اقلل معارفک . آشنایانت را کم کن ، از تعداد آنهایی که باهاشان آشنا هستی بکاه . قال زدنی . معروف کرخی میگوید : بیشتر بفرمایید : امام ادامه میدهند : انکر من عرفت منهم . ناآشنا شو . دوستی و رفاقتت را بهم بزن . 

    چه کسی گفته تا آخر عمر با فامیل ، فامیل باشید ؟ همینکه دیدید شما را از مسیر درست زندگی خارج میسازد ، جهنم را برایتان مهیا میکند ، چه نیازی است که دوستی و فامیلیتان را ادامه دهید ؟ نترسید ، رهایشان کنید .

    اینگونه مواعظ را ، پدر ها و مادر ها برای دختر هایشان و برای پسر هایشان بخوانند . پدر ها مسئولیت دارند . مادر ها مسئولیت دارند . البته فرزندان هم در قبال پدر و مادر هایشان و در قبال اعمال و رفتارشان مسئولیت دارند . هیچکس در عالم بدون مسئولیت نیست . همه بدانید که در فرهنگ رسول الله : الولد سر ابیه . فرزند سر و راز خانه است . و حالا پدر ها و مادر ها پاسخ بدهند که در خانه یشان چه میگذرد که دختر و پسر شان با کمترین توجهی و با کمترین تاملی در آغوش هر بی سر و پایی قرار میگیرند ؟

    پدر در رابطه با اعمال فرزندش بی مسئولیت نیست . حضرت امیر سلام الله علیه در حکمت 399 نهج البلاغه به حق و حقوق پدر و فرزند اشاره دارند . میفرمایند : ان للولد علی الوالد حقا ، فرزند بر پدر حقی دارد . و ان للوالد علی الولد حقا ، پدر بر فرزند هم حقی دارد . فحق الوالد علی الولد ان یعطیعه فی کل شیء ، حقی که پدر بر فرزند دارد این است که فرزند در همه ی امور مطیع و گوش بفرمان پدر باشد . الا فی معصیة الله سبحانه ، مگر اینکه پدر امر به گناه کند که در این صورت فرزند نباید دستور پدر را اطاعت کند . حق الولد علی الوالد ، اما حقی که فرزند بر پدر دارد .

    1) ان یحسن اسمه ، نام نیکی بر فرزند بگذارد .

    2) و یحسن ادبه ، او را به نیکی تربیت کند .

    3) و یعلمه القرآن ، به فرزندش آیات قرآن را بیاموزد .

     

    شما پسر های خوب منید ، دختر های خوب منید . در جمع دختر ها و پسر های نوجوان و جوان صحبت میکردم ، در انتهای صحبت گفتم در مملکت ما رسم شده ، گویندگان تعهدشان را با چند جمله ی ضد آمریکایی اعلان میکنند ، اجازه خواستم من هم از این شیوه استفاده کنم . 

    گفتم اجازه دهید چند درس ضد آمریکایی از باب اینکه امروز آمریکا را جاده صاف کن یهودیت سازمان دهی شده میدانم ، برایتان بگویم . بعد گفتم از آنجاییکه معلم و آموزگارم ، نوع دیگری ضد آمریکایی حرف میزنم .

    1) اولین درس ضد آمریکایی : دست مادر هایتان را ببوسید .

    2) دومین درس ضد آمریکایی : دست پدر هایتان را ببوسید .

    3) این گلهای خوشبو را در آغوش بگیرید ، گرمای تنتان به آنها جان میدهد . بگذارید از اینکه فرزندانی مانند شما دارند لذت ببرند ، افتخار کنند . 

    حالا به شما عزیزانی که در این محفل شنونده ی عرائض این معلم فقیر هستید ، هم همین را میگویم . شما عزیزی که مطالب ما را مکتوب دریافت میکنید نیز همین توصیه را دارم . خدا میداند : اینها برای اینکه بر جان ما بر ناموس ما و بر منابع ما حاکم شوند بر اولین و اصلی ترین سنگری که یورش میآورند ، خانه و خانواده است .

    اینکه میگوییم در مسئولیت پدر است که نیک تربیت کند و تعلیم قران دهد . یکی همین است که شما در اینجا حضور دارید . اگر پدر مستقیم نمیتواند ، آموزگار قرآن باشد ، حداقل کاری که میتواند بکند ، آموزگاری را استخدام کند ، و یا زمینه ی شرکت شما در محافل و مجالس دینی را فراهم آورد .

     

    بسیار خوب ، با این احادیث خوشگلی که خوانده شد و حالا که فضای مجلس ما معطر گردید ، تعریفی از شبهه بشنوید ، تا بحث را دنبال کنیم . 

    شبهه عبارت است از امری که نمدانید حلال است یا حرام . ولی سهل انگاری میکنید و به امید اینکه حلال است آن را انجام میدهید ، بعد معلوم میشود که حلال است

    ادامه دارد ...   



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  سه شنبه 86/4/5ساعت  7:23 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    به نام خدا

    سلام حامد و سینای عزیز

     
    حقیقت مطلب آن است که بر خلاف گفته ی پروتکل های اندیشمندان یهود که توده ی مردم را وحشی می پندارد . مردم بومی و اصیل ایرانی بسیار خردمند و باهوش و از طائفه ی _ و قلیل من عبادی الشکور _ ند . زوزه های گرگ های خارجی که توسط عوامل بی ریشه ، اما شکم گنده ی داخلیشان نشخوار می شود ، گرچه دل دردمند مردم رئوف ما را آزرده می سازد ، نشان از استیصال ، پریشانی و سردر گمی آنها دارد . دوستان نادیده ی من و همه ی خوانندگان ارجمند بدانند که : من در چهره دکتر احمدی نژاد رنج ، درد ، غم ، مهربانی ، مردم دوستی ، تواضع و در عین حال مدیریت انسانی و ریاست دینی را می بینم .

    امروز بر موارد فوق مظلومیت آقای احمدی نژاد را بیافزایید . اگر یهودی ها در نفرینشان ، در جشن پوریم که به سوی ایران ایستادند و در حق آقای احمدی نژاد نفرین کردند ، تنها میبودند ، شاید ضرورتی نمیدیدم که مرتبه ی دیگر مقاله ی این معلم فقیر ، که در ایام انتخابات نهم در سایت وزین و معتبر موعود قرار گرفت ، را منتشر سازم . 

     

    انتخابات ، یهود و رجائی                                          

     

     

     

    پروتکل های دانشوران یهود با حربه ی ورود آزادی و سیاست آزادی طلبی به سیستم نظام حکومتی مستقر در صدد بی ثباتی و متزلزل ساختن نهادها و پایه های نظام حاکم بر می آیند . بنا بر آنچه که طراحان پروتکل ها ی حاکمان صهیونیسم در پروتکل شماره یک میگویند : سیاست آزادی طلبی جز بی نظمی ، سوء تفاهم ، کشمکش ، عدم توافق و برخورد میان احزاب و مردم چیز دیگری ندارد . 

    تفرقه و تشتت حاصل از سیاست باصطلاح آزادی طلبی در بین آحاد مردم ،  موجب نفرت و دوری هرچه بیشتر خانواده ها ، همسایگان ، دوستان و آشنایان از یکدیگر می شود و شرائطی را بوجود می آورد که یا نابودی حاکمیت مستقر را در بر دارد و یا تزلزل همیشگی آن را . و این همان چیزی است که گردانندگان صهیونیسم جهانی خواهان آنند .


    حاکمیت لرزان ، قطعا قوی نخواهد بود و قوی نخواهد شد . گرگانی که رهبری تمدن وحشی و خون آشام آن سوی مرزها را یدک می کشند ، در نظام سیاسی شان حق را اعمال زور میدانند و رسما اعلان میکنند : آنچه را می خواهم به من بده ، زیرا من از تو قوی ترم . و نیازی نیست ثابت کنم حق از آن کیست . 1

    آنان آزادی خواهی ای که مبتنی بر خدا پرستی باشد را محکوم می کنند . آزادی ای که با انسان دوستی و برابری پیوند داشته باشد را نمی خواهند . آزادی ای که برای جامعه بی زیان باشد را توبیخ می کنند . آزادی ای که به رفاه عمومی لطمه ای وارد نسازد را نمی پسندند . و آزادی ای که در اقتصاد و معیشت خانه و خانواده جایی برای خود باز کند را سر زنش و تخطئه می کنند . 2


    آنان اخلاق را در فرمانروا زشت و مذموم می پندارند ، زیرا معتقدند شخص اخلاقی ، کسی که نیکی ها و خصلت های آسمانی و سجایای رحمانی سراسر وجود او را احاطه کرده ، نمی تواند سیاستمداری کار کشته و ماهر از آب در آید تا در آینده در چنگ صهیونیسم و برای سر بلندی دولت جهانی یهود دم بجنباند . آنان سیاستمداری را تبلیغ می کنند که بگفته ی پروتکل شماره یک : هم باید نیرنگ باز باشد و هم بتواند دیگران را متقاعد کند .

    چه دستهایی در کارند تا رجائی برای ما فردی عادی و معمولی جلوه کند ، چه کسانی می کوشند تا اسرار و رموز نهفته در چهره و تصویر رجائی را برای همیشه از ذهن ما و جوانان ما بزدایند . آنانی که از هر چهره ی باصطلاح آزادی خواهی بتی می تراشند و هر لحظه آن را بر سر جوان مسلمان می کوبند ، چگونه است که این سمبل و اسوه ی بی نظیر حق پرستی و حق خواهی ، الگوی رنجدیدگان و ستمدیدگان زمان را تحمل ندارند . هموئی که در روزگار غربت مردان بزرگ تسلیم اربابان زور و زر و تزویر نشد و در اوج محبوبیت و شهرت دنیایی ، هواهای نفسانی را به پای عقل دینی اش قربانی ساخت .

    « رجائی را خصوصیتی بود که اگر نامش بر سر زبان ها نمی افتاد و حتی اگر پای به وادی سیاست نمی گزارد ، همچنان رجائی بود . رجائی با جدیت در دینداری ، در راستی و یک رنگی در رابطه با خدا و در دیگر خواهی ، انسان دوستی و صداقت در ارتباط با دیگران ، رجائی  شد . همان رجائی که به رغم افول همه انقلابی نمائی ها و چریک بازی ها برای ما هنوز هم زنده است . چرا که حساب این گوهر فضیلت را با آن اعراض روی و ریاء ، نباید یکی گرفت . »
     

    او که فقر با همه وجودش عجین شده بود ، فقرا را بهترین دوستان خود می دانست .


    با این که گوهر گرانبهائی به نام عقل را با دینش آمیخته ساخته بود ، هیچ گاه ادعائی نکرد .

    این چگونه رئیس جمهوری است که خود را ارباب مردم نمی داند ، فرزند مردم می خواند . از امام و مقتدایش به نیکی یاد می کند و خود را مقلد رهنمود های آن عزیز سفر کرده می داند .

    او برای رئیس شدن دست و پا نمی زند ، از دخترکان زیبا روی برای خود پله های ترقی نمی سازد . به دست بوسی سفرای اروپایی نمی رود ، چراغ سبز به شیطان بزرگ نشان نمی دهد ، بر لب دشمنان ایران زمین لبخند نمی نشاند ، قدرتش را مدیون پول و تبلیغات بیگانه نمی سازد .
     

    غیرت فراوانش از او شخصیتی مکتبی می سازد تا جایی که دشمن صهیونیستی تاب تحمل او را نمی آورد و همان طور که در پروتکل شماره پانزده آمده است : آنهایی که مانع انجام برنامه های ما می شوند ، بهتر است که مرگشان را جلو بیاندازیم و آنها را نابود کنیم .

    شهادت رجائی عزیز را به دست جاهلان مسلح ، آنانی که دین تنها لقلقه ی زبانشان بود و در دل بهره ای از معنویت نداشته اند ، رقم می زند . 
     

    پی نوشت :


    1 . پروتکل شماره یک

    2 . پروتکل شماره چهار

    3 . مقاله ی برادر رجائی هرگز نمی میرد . سایت احیاء



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  سه شنبه 86/4/5ساعت  10:16 صبح  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم



     



    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت چهل و پنجم )


     



    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .


    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری.

    شیطان شناسی مصداقی متاسفانه یکی از حلقه های مفقوده در تعلیم و تربیت جوانان و نوجوانان ماست . از عمده وظائف پدر در خانه تبیین مصداقهای ریز و درشت از شیطان در جامعه است . شیطان که یک اسم خاص نیست تا فقط بر یک چیز دلالت کند ، عام است ، مصداقهای فراوان دارد و همه ی آنها در دشمن خدا بودن و عدوالله بودن اشتراک دارند . اینان تولید بیماری میکنند ، و بیماری ای که تولید میکنند ، فردی نیست ، در یک نفر متوقف نمیشود بلکه به دیگران هم سرایت میکند .

    امروزه یکی از معایب طب جدید را در این نکته میدانند که در مباحثشان بابی برای شیطان باز نکرده اند .  سر اینکه امیر سلام الله علیه بندگان خدا را از دشمن خدا برحذر میدارد فاحذروا عبادالله عدوالله ، همین است . میفرماید : ان یعدیکم بدائه ، مبادا شما را به بیماری خود مبتلا بسازد .

    بنابراین وقتی شیطان میگوییم ، ذهنتان را متوجه گستردگی معنای آن بسازید . شیطان را در موسسات باصطلاح تحقیقی و پژوهشی جستجو کنید . از احوال شیطان در کالج ها و دانشگاهها و مجامع باصطلاح علمی نیز جویا شوید . این کلمه ی باصطلاح که میشنوید و شما دوستان خوب من که میخوانید تکه کلام من نیست ، با آگاهی بکار میبرم . حتی شیطان را در کتابهایی که برچسب مستند و علمی خورده است ، نیز ببینید . و اینگونه نگاه را ترویج کنید ، شک ایجاد کنید ، داده های دیگران را وحی آسمانی ندانید ، مجری کورکورانه ی دستور های سازمانهای وابسته به سازمان دول متحد نباشید . 

    یقظه باید آنقدر به شما نورانیت بدهد که از راه دور کارخانه های یهودیزه سازی را بطور کامل ببینید . صنعت تحریف را با یقظه اگر نتوان متوقف کرد ، میتوان از سرعت زیاد آن کاست . بهر حال غفلت از اسرائیلیات مصائب آفرین است . ما در متون دینیمان نیز با اسرائیلیات مواجه ایم . اینها به کتب درسی ای که در اختیار دانش آموزان قرار دارد ، متاسفانه وارد شده است . من نمیتوانم این را بحساب تنها ابلهی و بی سوادی یک نویسنده بگذارم . بنابراین شیادی شیطان برایتان معنای فراگیر و گسترده ای داشته باشد .

    نوع کاری که اینها در آن تبحر دارند و استاد فن هستند ، تحریف است . و همانطور که در بحث رسانه ها گفتیم . اینها با تحریف خودشان را در جای تخیل و تعقل آدمی قرار میدهند . به همین خاطر است که میگوییم هر فراورده ای چه نوشتاری ، چه شنیداری و چه دیداری اگر سلولهای مغزی ما را به اندیشه ، به تفکر و به تعقل سازنده و مثبت وادار نسازد ، ریشه در تحریف دارد . منفعل سازی و غیر فعال نمودن اندیشه ی آدمی از دستاوردهای تحریف است . گرفتن قدرت ادراک استقلالی از پی آمد های تحریف است . 

    تقیظ و بیداری که شنیدید ، که در بیان حضرت امیر سلام الله علیه نعمت دانسته شده است ، حضرت نمیفرمایند با کتاب ، با مطالعه ، با رفتن به فلان مدرسه و فلان دانشگاه بدست میآید . تقیظ را رزق میدانند ، تقیظ نعمت است علی من رزقه . ما علم را هم حاصل کتاب و جزوه و کلاس نمیدانیم ، گرچه این امور را ضروری میدانیم ، اما مشروط هم میدانیم . ما میگوییم : العلم لیس بکثرة التعلم ، اینگونه نیست که اگر دارای مهد های کودک شدیم ، اگر مدارس زیادی داشتیم ، اگر دانشگاهها و حوزه های علمیه ی زیادی تاسیس کردیم ، یعنی صاحب علم شدیم . ببینید ما امروز چه تعداد زیادی فارغ التحصیل داریم ، چه تعداد زیادی عالم و اندیشمند داریم ، ما امروز در تولید علم در دنیا سهم داریم . اما چرا مشکلات رفتاری ما کم نشده ؟ چرا خانه های ما نورانی نیست ؟ چرا شاهد پلیدیهای علنی هستیم ؟ بخاطر اینکه بدون اینکه متوجه باشیم ، نگاهمان سخت افزاری است . گمان میکنیم کلاس و استاد و جزوه و کالج و کنکور و چیزهایی از این قبیل راه نجات است . تحقیقات آقای Pual Vitz در مقاله ی دین و دولت و بحران خانواده میگوید : شمار خانواده های از هم پاشیده ی دانشگاهی بیشتر از خانواده های سنتی است . بیاییم نگاهمان را عوض کنیم ، چشمهایمان را بشوییم . نرم افزاری ببینیم . علم را نور بدانیم . العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء . 

    حدیثی را از صحیح بخاری بشنوید : از رسول خداست ، میفرماید : ان من اشراط الساعة ، از شرطهای قیامت یکی این است که . ان یرفع العلم ، از جمله شرطهای قیامت ترفیع و رفعت و رشد و گسترش علم است . قطعا توقع شنونده این است که با رشد علم و دانش در جهان ، شاهد نابودی و ریشه کنی جهل باشد . اما رسول خدا میفرماید : ان یرفع العلم و یکثر الجهل ، رشد علم و دانش تکثیر و فراوانی جهل را با خود به همراه دارد . چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا . دانش ، جهل میسازد . این یک دوره ی بسیار خطرناکی است ، از بلیات آن باید به خدا پناه ببریم . در ادامه میفرماید : یکثر الزنا و یکثر شرب الخمر ، فراوانی زنا و سفاح و شرب خمر از پدیده های این دوره است . 

    ما کنکاش در زندگی پیشینیان را ضروری میدانیم ، مطالعه ی اقوام و ملل گذشته را لازم میدانیم ، کتاب خواندن ، پای درس استاد نشستن را مهم میدانیم . برای حوزه و دانشگاه احترام قائلیم . اما شرط هم داریم . مطالعه ی روی سفال و ابنیه و استخوانهای بجا مانده از قدیم را لازم میدانیم ، اما شرط هم داریم . ضرورت فراگیری علوم با شرط ارائه به قرآن و روایات ائمه ی اطهار کامل میشود . علوم که میگوییم فراگیر است . حتی یادگیری علم توحید که ما را در حصن خداوندی قرار میدهد ، بدون شرط نیست . هر کتاب و نوشته ای ، هر مدرسه و دانشگاهی ، هر سایتی و هر فیلمی زمانی ارزشمند است که به شروطها باشد و انا من شروطها آن را امضاء کرده باشد

    ما باید تکلیفمان را مشخص کنیم . یا باید دین را بطور کامل کنار بگذاریم و بگوییم اول و آخر فهم ، فهم خود ماست . بی نیاز به پیامبرانیم . و یا اینکه در مقابل داده های دینی و در مقابل تعالیم الهی تسلیم باشیم . آن هم از نوع تسلیم میت . و فی التسلیم کالمیت .

    ادامه دارد ....        



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 86/4/4ساعت  4:5 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم


     


    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت چهل و چهارم )

     


    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .

    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری

    دختر های خوب و پسر های عزیز : ما افتخار پیروی از امامی را داریم که جان رسول الله است . او را صدای عدالت انسانی گفته اند . علت شهادتش را شدت عدالت طلبی و عدالت خواهی اش میدانند . قتل علی لشدة عدله . با این حال وقتی از خود میگوید ، میفرماید : ظاهری ولایتی و باطنی غیب لایدرک . مسئولیت ما و شما خیلی بیشتر از آنهایی است که در ظاهر علی توقف کرده اند . مطالعه ی جدی نهج البلاغه حداقل کاری است که شما میتوانید انجام دهید . علی را با شناخت دوست داشته باشید . 

    در محوطه ی اسارتخانه قدم میزدیم ، هر کسی از جایی حرفی میگفت ، یکی از حرف هایی که در خاطرم مانده و مرا آزار میدهد ، این است که یکی گفت : مهمان فردی شدم ، وارد خانه شدم ، اهل خانه را به من معرفی کرد ، و مرا به اهل خانه معرفی کرد و گفت اهل ایران هستم . پدر خانه که یک یهودی است ، پرسید که علی کیست ؟ و من در پاسخ حرفی برای گفتن نداشتم . بماند که چقدر شرمنده شدم ، رو کرد به من که اگر ما مسلمان بودیم و من از پسرم میپرسیدم علی کیست ؟ و او در پاسخ عاجز میماند ، او را میکشتم . 

    و این یک واقعیت دردناک است . ما آنگونه که باید و شاید مولایمان را نمیشناسیم . در مجالس و محافلی هم که به نام مولا و مقتدایمان برگزار میکنیم ، متاسفانه بیشتر به تعارفات میگذرانیم . مطالعه ی نهج البلاغه بما این امکان را میدهد تا علاوه بر اینکه راه و روش زندگییمان را بر اساس خواسته های مولای موحدان  بنا کنیم ، نسبت به امیر مومنان عرفان بیشتری بدست آوریم . 

    قسمتی از نامه ی 31 نهج البلاغه را برایتان معنی میکنم . حضرت این نامه را برای فرزندشان آقا حسن بن علی علیهما السلام مینویسند ، میفرماید : ای بنی ، پسرم . انی و ان لم اکن عمرت عمر من کان قبلی ، درست است که من به اندازه ی پیشینیان عمر نکرده ام . فقد نظرت فی اعمالهم ، اما در کردار آنها نظر افکنده ام . و فکرت فی اخبارهم ، و در اخبارشان اندیشیده ام . و سرت فی آثارهم ، و در آثارشان سیر کرده ام . حتی عدت کاحدهم ، تا جایی که انگار یکی از آنان شده ام . بل کانی بما انتهی الی من امورهم ، بلکه با مطالعه ی تاریخ آنها . قد عمرت مع اولهم الی آخرهم ، گویا از اول تا آخر عمرشان با آنان بوده ام . 

    با این عبارات میخواهم تقاضا کنم که در تاریخ گذشتگان مطالعه کنیم ، احوالات مردم و تمدنهای از هم پاشیده را بفهمیم . مطالعات مردم شناسی ، بویژه مردم شناسی ازمنه ی گذشته و بدست آوردن احوال و روحیات آنان ، آشنایی با نوع نگاه آنان به خانه و خانواده و جامعه این حسن را دارد که عمر آدمی را به اندازه ی عمر آنان طولانی میسازد . فراگیری و تامل و تعمق در زیباییها و زشتیهای زندگی گذشتگان قطعا برای زندگی امروز ما و برای زندگی فرزندان ما موثر خواهد بود . منتها شیطان شیاد است . شیطنت میکند و بیشتر وقت زنان و مردانی را که در گذشته ها مطالعه میکنند را به یک مشت سنگ و سفال و ابنیه خلاصه میسازد . کمتر شده در مطالعاتشان عبرتی و درسی جهت تعالی بشر امروزی ارائه کنند . و این در حالی است که قرآن متین هنگامی که میفرماید : فاقصص القصص ، میافزاید : لعلهم یتفکرون .

    در ادامه ی نامه به امام حسن مجتبی ، امام علیه السلام میفرماید : فعرفت صفو ذلک من کدره ، پس قسمتهای روشن و شیرین زندگی آنان را از دوران تیرگی زندگیشان شناسایی کرده ام . و نفعه من ضرره ، و نیز زندگی سودمند آنان را از دوران زیانبارش مشخص ساخته ام . فاستخلصت لک من کل امر نخیله (جلیله) و توخیت لک جمیله ، سپس از هر چیزی ، مهم و ارزشمند آن را و از هر حادثه ای ، زیبا و شیرین آن را برای تو برگزیده ام . و صرفت عنک مجهوله ، و ناشناخته های زندگی آنان را از تو دور ساخته ام . 

    همانطور که ملاحظه میکنید ، حضرت تاریخ را برای تاریخ مطالعه نمیکند . امام علیه السلام تنها قصه خوانی نمیکند آنچه برای او در درجه ی اول اهمیت قرار دارد ، تادیب و تربیت است ، میفرماید : و رایت حیث عنانی من امرک ما یعنی الوالد الشفیق ، پس آنگونه که پدری مهربان نیکی ها را برای فرزندش میپسندد . و اجمعت علیه من ادبک ان یکون ... ، من نیز بر آن شدم که تو را با خوبی ها تربیت کنم .

    در مطالعه ی مردم شناسیتان همیشه آیه ی 176 سوره ی اعراف را جلو دیدگانتان داشته باشید . فاقصص القصص لعلهم یتفکرون .

    اینکه میگویم شیطان در این مسیر شیادی و شیطنت میکند ، ذهنتان را از شیطان فقط متوجه ی شیطانی که در دلها وسوسه ایجاد میکند ، ناامنی روحی و روانی ایجاد میکند ، نسازید . امیر سلام الله علیه در خطبه ی 10 و 22 نهج البلاغه  اصحاب جمل را شیطان مینامد . الا ان الشیطان قد جمع حزبه ( قد زمر حزبه ) . اصحاب جمل ، آدم دو پا هستند . شیطان میتواند آدم دو پا باشد . آیا دقت کردید که به اصحاب جمل ، ناکثین هم میگویند . عهد شکنان همیشه متهم به یهودیگری اند .  شیطان را منحصر در خناسی نکنید که الذی یوسوس فی صدور الناس  . شیطان همیشه میکرب نیست که شما نبینید .

    ادامه دارد ...            



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  یکشنبه 86/4/3ساعت  7:12 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم

    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت چهل و سوم )

    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .

    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری.

    آنچه باعث شد تا مقاله ی خانم مور را برایتان بخوانم و تاکید کنم بر خط خط آن دقت کنید ، این بود که با یک نوع آشوب و سر در گمی در مردم به دام افتاده ی مسیحی آشنا شوید . مردمی که یهودیت سازمان دهی شده آنان را با شریعت سوزی و ارزش ستیزی به بی حیایی عصیانگرایانه وارد ساخته است .

    شما امروزه به راحتی میتوانید پیشگویی علی بن ابیطالب را که در مورد مسجد فرموده اند در مورد کلیسا مشاهده کنید . بواسطه ی تحریف گسترده از کتاب مقدس چیزی جز حروف و خطوط که در آن هم دست برده اند ، باقی نمانده است . گرچه به جای انجیل ، اناجیل ساختند اما غالب محتوی ای آن دستاوردی جز اسارت و بردگی از نوع مدرن آن برای مردم مسیحی نداشته است . امروزه از مسیحیت چیزی جز اسم باقی نمانده است . تمدن مسیحی بدون آموزه های تورات محلی از اعراب ندارد . کلیساهای زیبا با سالن های مبله ، محل هایی برای پذیرایی ، تجهیزات گسترده ی رسانه ای ، و محوطه های با صفا بدون کمترین هدایت گری ، مشوق معنا ستیزی نوین شده است .

    همه ی ترس و نگرانی ما این است که غفلت و عدم آگاهی زمانی را برایمان فراهم آورد که از قرآن نیز جز حروفی و کلماتی باقی نماند و از دین جز اسمی بر سر زبانها نباشد . قطعا وظیفه ی آنانی که مقامات معنوی و دینی را بعهده دارند در این مقطع حساس ، حساس تر است .

    تصمیم دشمن ، مبارزه ی بدون تشر و جنگ بدون خشونت است . چند وقت پیش ایمیلی دریافت کردم . در آنجا یکی از سرکردگان دین ستیز عباراتی را با هوادارانش در میان گذاشت و توصیه هایی را برای آنان بیان کرد که همین الان که با شما به گفتگو نشسته ام در جامعه ی ما در حال اجرا است .

    آن شخص از آنجاییکه انقلاب سفید به گوشش خورده بود ، انقلاب بدون خونریزی به گوشش خورده بود که البته این هم از قبیل آن دروغ های اول آوریل که در فرهنگ غربی به April fools day  روز احمق ها معروف است ، تنها احمق ها آنرا باور کردند . مبارزه ی نسیم گونه را تجویز میکرد . به همین خاطر به هوادارانش متذکر میشد که بر سر مقامات معنوی تشر نزنید و با جوانان روحانی با خشونت برخورد نکنید ، قطعا آنان مانند ما فرار نخواهند کرد ، آنان در اروپا و آمریکا خانه نساخته اند ، آنان را با انقلابی به نام نسیم دگرگونی از کاخ های حکومتی به تالار های مساجد هدایت کنید . در این مسیر بهترین مبارزه ،‏مبارزه از طریق اشاعه ی فحشاء ، مبارزه ی منفی حتی جمع آوری پول خورد و از ای قبیل چیز هاست . بهر حال مبارزه باید نسیم گونه باشد ، نه طوفانی .

    و پر واضح است که در افتادن با نسیم بسیار سخت تر از برخورد با طوفان است . آنچه در مسیحیت رخ داد ، شکست در مبارزه ای نسیم گونه بوده است . انجیل ماند ، اناجیل ماندند ، نام مسیح ماند ، کلیساها نه تنها ماندند بلکه بزرگتر و زیباتر شدند . چرا اینها ماندند ؟ چون طوفانی رخ نداد ، زلزله ای نشد ، نسیم بود . در نسیم آنچه آسیب میبیند ، صفات است ، ژن است ، عرق است ، نطفه است ، نوع نگاه دچار دگرگونی میشود . ذائقه ها عوض میشود .

    نسیم مبارزه ای نرم افزاری است . شتاب ندارد . وقتی طوفان میشود گاهی سرعت طوفان به 120 کیلومتر در ساعت هم میرسد ، اتومبیل ها را واژگون میسازد ، درختان را از ریشه در میآورد ، سقف خانه ها را با خود میبرد ، همه متوجه ی طوفان میشوند . طوفان شتاب دارد ، صدا دارد ، ویران میسازد ، لذا مردم موضع میگیرند ، پناه میگیرند و بعد از فروکش کردن طوفان به بازسازی آگاهانه و بهتر و محکمتر از گذشته میپردازند . اما نسیم اینگونه نیست . نسیم در مواقعی لذت بخش است ، آدمی خود را در حالتی قرار میدهد که از نسیم بیشترین بهره را ببرد . قطعا شما تصدیق میکنید که مقابله ی با نسیم نیازمند بیداری مضاعف است .

    اگر  شما دوستان حقیقت جو و عدالت خواه و مردم پاک طینت در نسیم دگرگونی قرار بگیرید و همراه با نسیم ، دگرگونی را بپذیرید ، شک نکنید قرآنتان باقی خواهد ماند ، حتی زیباتر از گذشته به چاپ میرسد ، بصورت معطر هم چاپ میشود و به قیمت 400 هزار تومان هم بفروش میرسد . اسم دینتان هم آسیبی نخواهد دید ، مساجدتان هم روز به روز زیباتر و زیباتر خواهد شد . 

    امروز شما رهبران کلیسا را مطالعه کنید ، ببینید دشمن چه بلایی سر آنها آورده است . فساد و فحشاء و کودک آزاری از نشانه های کلیساها شده است . جاسوسی و فراهم آوردن زمینه های غارت و یغمای منابع و ثروتهای دیگران از جمله مشاغل اصلی رهبران مسیحی شده است . اینها دیگر چیزهایی نیست که کسی نداند . مصداق شر اهل الارض که در بیان امیر سلام الله علیه آمده ، امروزه رهبران کلیساهای کنیسه شده هستند . 

    اگر در مسیر نسیم قرار بگیرید و با نسیم همراه و هماهنگ شوید ف دیر یا زود مشمول سکانها و عمارها شر اهل الارض خواهید بود . اگر میخواهید ببینید در مسیر نسیم قرار گرفته اید یا نه ؟ تقاضا میکنم به خودتان مراجعه کنید . به قلبتان مراجعه کنید . نگاهی به خانه و زندگیتان بیاندازید . در رفتارتان با مردم بویژه با مساکین و فقراء دقت کنید . از نزدیکان مخصوصا از آنهایی که سن و سالشان کمتر است و هنوز پلیدی های دنیا آنها را آلوده نکرده است ، بپرسید ؟ ببینید چه اندازه پول پرستی در شما وجود دارد ؟ به همان اندازه در مسیر نسیم قرار گرفته اید . چه اندازه مبتلا به مقام پرستی و شهرت پرستی شده اید ؟ به همان اندازه در مسیر نسیم قرار گرفته اید . 

    بعد که متوجه شدید لازم نیست سراغ مطب رسول الله را بگیرید ، او خود به سراغ شما خواهد آمد . او طبیبی است که میگویند : طبیب دوار بطبه . شما کافی است که به این حد از توجه برسید . حداقلی از یقظه را نشان بدهید آنگاه خواهید دید که ابوسعید الخدری به شما میگوید : سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول لرجل یعظه : که از رسول خدا شنیدم که مردی را موعظه میکرد : ارغب فیما عندالله یحبک الله ، طالب آنچه که صبغه ی الهی دارد باش ، محبوب خدا خواهی بود ، و ازهد ما فی ایدی الناس یحبک الناس . و از آنچه که در دست مردم است ، چشم بپوش ، محبوب مردم خواهی بود . الزاهد فی الدنیا یریح ، کسی که زاهد است در دنیا آسایش دارد ، یریح قلبه و بدنه فی الدنیا و الاخرة . قلب او و بدن او در دنیا و آخرت در آسایش است . و الراغب فیها یتعب قلبه و بدنه فی الدنیا و الاخرة . و کسی که راغب به امور دنیوی است قلب و بدنش را در دنیا و آخرت به رنج میافکند . لیجیئن اقوام یوم القیامة ، در قیامت گروههایی را میآورند ، لهم حسنات کامثال الجبال . که با خود به اندازه ی کوهها خوبی و نیکی آورده اند . فیامر بهم الی النار . دستور میرسد که آنان را به جهنم ببرند . فقیل یا نبی الله ، گفتند ای رسول خدا ، ا مصلون کانوا ؟ آیا اینان از نماز گزاران بودند ؟ قال : نعم . رسول خدا فرمود : بله . کانوا یصلون و یصومون و یاخذون وهنا من اللیل ، نماز میخواندند ، روزه میگرفتند و پاسی از شب را بیدار میماندند . لکنهم اذا لاح لهم شیء من امر الدنیا وثبوا علیه . لکن آنها زمانی که امری از امور دنیایی پیش میآمد ، بر سر آن میپریدند . و ملاحظه ی حرام و حلال آن را نمیکردند . 

    عبارت وثبوا علیه عبارت بسیار پر معنایی است . یعنی مثل حیوانی که وقتی طعمه ای را میبیند ، خودش را روی آن میاندازد ، اینان نیز مانند حیوان برای بدست آوردن متاع ناچیز دنیا خود را به آب و آتش میزنند .

    ادامه دارد ....   



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  یکشنبه 86/4/3ساعت  1:20 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم


     


    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت چهل و دوم )

    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا 


     


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .

    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری .

     

    این قبیل نگرانی ها که شما دوستان جوانم میشنوید و دیگرانی که مکتوب این گفته ها بدستشان میرسد ، جدید نیست . بنده پایه گذار این نگرانی ها نیستم ، این نگرانی ها ریشه دار است ، همانطور که در روایت امام صادق و امام کاظم علیهما السلام ، این نگرانیها وجود دارد . در بیانات تیزهوشترین رهبر مذهبی عصر حاضر نیز فراوان میتوان چنین نگرانیهایی را سراغ گرفت .

    من به یکی از این فرمایشات ، که امام رضوان الله تعالی علیه در رد بهانه های بنی اسرائیلی عافیت طلبان و خطاب به طلاب و روحانیون در خرداد سال 1350 بیان فرموده است اشاره میکنم . شما ببینید وسعت نگاه این مرجع عالیقدر تا به کجاست . و چرا کسانی که بر جهان حکومت میکنند و به گفته ی بنیامین دیزائیلی بسیار متفاوت از شخصیتهای مشهوری هستند که افراد بی خبر از پشت صحنه تصور میکنند ، با راه ، روش ، منش و خلق و خوی این خورشید تابان سر ستیز دارند ؟ میفرماید : کفایت میکند که ما جمع بشویم در مسجد کذا و کذا و فقه بخوانیم و اصول بخوانیم ، لکن غافل باشیم از همه ی جهات مسلمین ؟ غافل باشیم از اینکه یهود میخواهد ممالک اسلامی را قبضه کند ؟

    نگرانی از یهود را در همه ی آنانی که قاعده ی مخوف و دلهره آور دی سن سی تی زی شن Desensitization در آنان اثر نکرده است ، میتوان مشاهده کرد . توجه تان را به بخشی از سخنان روحبخش و متعهدانه ی شهید مطهری رحمة الله علیه جلب میکنم . شما بخوبی میتوانید درک کنید که چرا این گنجینه ی دانش و تفکر را به شهادت رساندند . میفرماید : اگر پیامبر خدا زنده بود ، امروز چه میکرد ؟ در باره ی چه مساله ای میاندیشید ؟ و الله و بالله قسم میخورم که پیغمبر اکرم در قبر مقدسش امروز از یهود میلرزد . این یک مسئله ی دو دو تا چهار تاست . اگر کسی نگوید ، گناه کرده است و من اگر نگویم ، والله مرتکب گناه شده ام و هر خطیب و واعظی اگر نگوید ، مرتکب گناه شده است

    این صحبتها جدید نیست ، خیلی سالهای پیش ، دقیقا سال 1349 گفته شده است . امروز که ما بعد از این همه اطلاع رسانی و انتشار کتاب و مقاله و فیلم و سریال و چیزهای دیگر وقتی از یهود حرف میزنیم ، با واکنش مواجه میشویم ، مدام سوال میپرسید . این بخاطر این است که به قاعده ی دی سن سی تی زی شن که به بی احساس سازی مسلمانان در مقابل هجمه ی گستاخانه ی فکری و عقیدتی یهودیان ، میپردازد ، پاسخ مثبت داده ایم .

    هر اندازه که نسبت به عقائد خودمان بی احساس شویم نسبت به عقائد دشمنان انگار احساس مسئولیت میکنیم و این یک دام است . و هر اندازه که نسبت به احوال دختر و پسرمان بی احساس شویم ، نسبت به سرنوشت دختر و پسر آنان عکس العمل نشان میدهیم . قاعده ی بی احساس سازی و قاعده ی خوشمزه سازی گناه از ما موجوداتی خنثی و در مواردی درخدمت یهود میسازد .

     

    حال برگردیم و ببینیم آخرین قسمت از مقاله ی خانم مور ، که با عبارت کلیسای شکست خورده برجسته شده است ، چه ارمغانی برای ما دارد .

    A Type of the Fallen Church of Today میگوید : این گفته ی خداست که موهای بلند زن افتخار اوست . خانم مور میافزاید : اگر موهای بلند افتخار زن است پس موهای کوتاه ننگ اوست . و ادامه میدهد : که حضرت مریم پاهای عیسی مسیح را با موهای بلندش پاک میکرد . چه رفتار زیبا و متواضعانه ای . یک زنی که موی سرش را تراشیده و در همان حال ادعا میکند که یک مسیحی است ، چنین نیست ، در واقع او خود را از عیسی مسیح دور ساخته است . او مثل همان کلیسای شکست خورده است با همه ی افتخارات از دست رفته اش . Long hair is the Scriptural badge of virtuous womanhood موی بلند به مثابه ی مهر تاییدی برای یک زن پاکدامن و عفیف است .

    داخل پرانتز یک توضیحی در باره ی موی کوتاه و بلند  برای دوستانم بگویم . آنوقت کلمات خانم مور برایتان قابل قبولتر میشود . در خانواده های یهودی یک رسمی هست که به وقت ازدواج صورت میگیرد . یکی از کارهایی که عروس بخاطر شوهرش موظف به انجام آن است ، تراشیدن موی سرش است . موی سر زن همانطور که در عبارت خداوند آمده یک glory و یک افتخار برای زن است ، حکم تاج برای زن را دارد . زن یهودی با تراشیدن موی سرش بهنگام ازدواج خود را خالی از تاج میکند و با پستی و حقارت پا به خانه ی شوهر میگذارد و مابقی عمرش را با کلاه گیس بسر میبرد . حال خانم مور از اینکه میبیند زن های مسیحی مانند زن های یهودی موهای سرشان را میتراشند ، پریشان و نالان میشود . و میگوید :

    Woman s fall has wrecked many civilisations in the past نزول و حقارت زنان تمدنهای زیادی را در گذشته نابود ساخته است . It will wreck America also این سقوط و نزول آمریکا را هم نابود خواهد ساخت . اگر کلام خدا حقیقت است ، پس بدون توبه همگانی ، هیچ امیدی برای آمریکا ، بجز قضاوت خشمگین خداوند باقی نمانده است . برای آمریکا دو راه تجویز میشود ، یکی بازگشت سریع به سوی خداوند و انجیل و دیگری فرود خشم و عذابی همانند عذابی که بر سر قوم لوط فرو بارید . There is a way to escape wrath یک راه برای فرار از انتقام و خشم خدا وجود دارد . Are we willing to pay the price ? آیا ما حاضریم که بهای آن را بپردازیم ؟ Break off thy sins by righteousness آن بها این است که : بوسیله ی پاکدامنی گناه را از بین ببرید . 

    اگر مردم من که بوسیله ی اسم من صدا زده میشوند ، فروتن شوند و دعا کنند . به من روی آورند و از راههای بد و گناهان دوری کنند ، then will I hear from heaven آنگاه من از بهشت خواهم شنید ، and will forgive their sin و گناه آنان را خواهم بخشید ، and will heal their land و سرزمین آنان را درمان خواهم کرد .

    ادامه دارد ....                        



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  شنبه 86/4/2ساعت  2:57 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کوفی و قساوت دل[2]
    کوفی و قساوت دل[1]
    برجام با یهود و گوساله سامری(11)
    برجام با یهود و گوساله سامری(10)
    برجام با یهود و گوساله سامری(9)
    برجام با یهود و گوساله سامری(8)
    برجام با یهود و گوساله سامری(7)
    برجام با یهود و گوساله سامری(6)
    برجام با یهود و گوساله سامری(5)
    برجام با یهود و گوساله سامری(4)
    برجام با یهود و گوساله سامری(3)
    برجام با یهود و گوساله سامری(2)
    برجام با یهود و گوساله سامری(1)
    برجام با یهود و ابو موسی اشعری
    برجام با یهود و روانشناسی اهل نفاق
    [عناوین آرشیوشده]