سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انجمن تفکر مبانی

مباحثی در یهود شناسی، بررسی آیاتی از کلام الله مجید


بسم الله الرحمن الرحیم


تو سگی.


در اسلام حیوانات به خودی خود و ذاتا از احترام برخوردارند، همانگونه که علامه حلی رحمة الله علیه می فرماید: لان للحیوان حرمة فی نفسه. و جناب شیخ طوسی رحمة الله علیه در مقام تعلیل وجوب نفقه حیوانات به همین اصل استناد می کند، می فرماید: زمانی که انسان مالک حیوانی باشد، نفقه حیوان بر او واجب است، خواه حیوان حلال گوشت باشد یا غیر آن و یا پرنده باشد یا غیر آن، لان لها حرمة، زیرا حیوان برای خود دارای حرمت و احترام است. به گفته فوق بیان شهید ثانی رحمة الله علیه را نیز اضافه کنید که: رسیدگی غذایی به حیوانی که مشرف به مرگ است نیز واجب می باشد و اگر در این وظیفه کوتاهی کند گناهکار است.


از همین رو ترحم به حیوانات و از جمله ترحم به سگ که در اصل گرگ های درنده ای بودند که به دست بشر رام و اهلی گشته اند، در آیین دینی و در رفتار اولیاء الهی امری پذیرفته شده و قابل لمس است. تا جاییکه امام حسن مجتبی علیه السلام زمانی که مشغول تناول غذا بودند متوجه سگی می شوند، در روایت دارد: کلما اکل لقمة طرح للکلب مثلها. هر لقمه ای که بر دهان می گذاشتند لقمه ای هم به سگ می دادند.


در مباحث سگ شناسی عمده ی توجه ما نه به حیوانی به نام سگ بلکه به دشمنی است که همچون سگ از این مهارت برخوردار است که با انواع حیل خود را در میان جامعه و در داخل خانه مطرح و در مواردی محبوب ساخته است.


زمانی که شما از فرزند ارشد امیر مومنان امام حسن مجتبی علیه السلام خطاب به عمرو بن عاص  می شنوید: فانما انت کلب. همانا تو سگی. واضح است که نمی خواهد بفرماید: ای عمرو بن عاص تو سگی، یعنی پوزه داری، دم داری، چهار دست و پا هستی، واق واق میکنی. چنین چیزی نیست. می فرماید: تو سگی. چون سگ بر خلاف گرگ که دشمنی بیرونی است، دشمن داخلی است. عمرو بن العاص لباس مسلمانی به تن دارد، بر منبر موعظه و خطابه می نشیند، از آیه و حدیث برای تحقق مقاصد و خواسته هایش بهره می برد، و در دستگاه حکومتی معاویه مغز متفکر و باصطلاح هادی مسلمانان است. تلاش ما در سگ شناسی حساس نمودن ذهن خود و خوانندگان ارجمند به چنین موجوداتی است.


اگر چه بفرمایش امام صادق(ع) نگهداری سگ برای مردمی که دور از آبادی بسر می برند از جانب رسول خدا(ص) جائز شمرده شده است. ان رسول الله رخص لاهل القاصیة فی الکلب یتخذونه. با این وجود اولیای الهی هیچ خیری در سگ نمی بینند، لا خیر فی کلب. مگر اینکه سگ از طائفه سگ های شکاری باشد و یا از دسته سگ های چوپان، الا کلب الصید او کلب ماشیة. و از نگهداری سگ در خانه، بنابر آنچه که در بیان جبرئیل(ع) به رسول خدا(ص) آمده است که: انا معاشر الملائکة لا ندخل بیتا فیه کلب. ما جماعت فرشتگان وارد خانه ای که در آن سگ نگهداری میشود، نمی شویم. ابراز کراهت و تنفر کرده اند. و این کراهت تا آنجاست که از نماز گذاردن در چنین خانه ای نهی فرموده اند، لا تصل فی دار فیها کلب.


با این حال دعوای ما بر سر سگ چهار پا نیست و ما در این نوشته مختصر بنا نداریم از چنین حیوانی سخن بگوییم. تلاش ما این است تا ذهن خودمان و دوستان جوانمان را با سگ و سگ هایی آشنا بسازیم، که به فرموده قرآن مجید: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِین.(آیه 8 سوره بقره) و از مردم کسانی هستند که می گویند که ما به خدا و روز قیامت ایمان آورده ایم، ولی آنان مومن نیستند.


و سگ نجس است.


نخستین نشانه این موجودات که متاسفانه نقطه قوت آنان هم هست، این است که با شما انس می گیرند، خلقیات آنان طوری است که بدون انس و الفت با شما کارآیی و حیات ندارند. اینان بر خلاف جن، موجوداتی قابل رویتند، و به همین خاطر خداوند سبحان می فرماید: وَ مِنَ النَّاسِ. اینان از ناس اند.


دومین نشانه، عقیده اینان است که به قرینه سیاق مجرد گفتار است. مَنْ یَقُولُ. و از مردم کسانی هستند که می گویند. آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ. ما به خدا و روز قیامت ایمان آورده ایم. و شما نیک می دانید که عقیده امر بسیطی نیست. ترکیبی از باور قلبی، اعتراف زبانی و عمل به اعضاء و جوارح است. و آنچه در گفتار این دسته از مردم وجود دارد و خداوند آن را با عبارت، وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِین. اینان مومن نیستند. آشکار و رسوا ساخته است. اظهار ایمان به قصد ابطان کفر بر زبان جاری می شود.


سگ در فقه حیوانی نجس العین است که اگر او را در هفت دریا شستشو دهید از ناپاکی خارج نمی شود. حتی شکاری را که مامور آوردن آن می شود بواسطه گزش داخل در نجاست می گردد. و المشهور بین الاصحاب نجاسته لان الکلب نجس و قد لاقی الصید برطوبة. از آنجاییکه رطوبت سگ با صید و شکار تماس می گیرد، مشهور بین فقهاء نجاست آن است.


و خدای متعال به خاطر شدت علاقه ای که به شما خواننده جوان دارد به جای اینکه بفرماید: و لم یومنوا. اینان ایمان نیاوردند. فرمود: وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِین. اینان مومن نیستند. سیاق آیه را از فعلیه به اسمیه برگرداند.


به عبارت دیگر یعنی دوست جوان من گول نخور گمان نکن این موجودات روزی مومن می شوند، اینان همچون سگ که نجس العین است و شستشو در هفت دریا هم او را از نجاست نمی رهاند، اینان هم ایمان نداشته، ندارند و نخواهند داشت.


ادامه دارد ...


تقاضای انجمن تفکر مبانی دانستن نظرات و ارشادات شما بازدیدکنندگان ارجمند است، دریغ نفرمایید. 

 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  پنج شنبه 92/9/28ساعت  12:8 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()


    به درخواست مناظره دکتر احمدی نژاد پاسخ مثبت بدهید.


    بسم الله الرحمن الرحیم

    جنگ و نبرد آن هم از نوع رو در رو و تن به تن کار آسانی نیست. تمرکز و قدرت فراوانی می طلبد. برای موفقیت در چنین جنگی آرامش و عدم پراکندگی ذهنی فرمانده و دیگر رزمندگان اصل اولی بشمار می رود. با این مقدمه کوتاه توجه خوانندگان عزیز را به حدیثی که جناب صدوق رحمة الله علیه در ابتدای کتاب فاخر خصال آورده اند، جلب می کنم.


    می فرماید: در بحبوحه جنگ جمل که مولای ما، امیر مومنان علی علیه السلام با اصحاب جمل که فرماندهی آن را یکی از همسران رسول خدا(ص) به عهده دارد و از سوی دو تن از نام آوران عصر رسول خدا(ص)، طلحة الخیر و سیف الاسلام زبیر حمایت می شود، مشغول نبرد است، مرد عربی بر می خیزد و روی به امیر مومنان علی علیه السلام می گوید:  یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ تَقُولُ إِنَّ اللَّهَ وَاحِدٌ؟ آیا شما قائل به یکتایی خدا هستی؟


    یاران امیر مومنان علیه السلام در اعتراض به اینکه این چه وقت سوال است، از هر سو به او تاختند: فَحَمَلَ النَّاسُ عَلَیْهِ وَ قَالُوا یَا أَعْرَابِیُّ أَ مَا تَرَى مَا فِیهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ تَقَسُّمِ الْقَلْبِ؟

    آیا نمی بینی که امیر مومنان در چه شرایطی است؟ متوجه خاطر پریشان مولای مومنان نیستی؟


    اما امام(ع) بر خلاف یارانش نه اعتراضی کرد و نه حمله ای آورد. امام(ع نفرمود: جامعه در حال حاضر نیاز به آرامش دارد و ما وقت این حرف ها را نداریم. امام(ع) نفرمود: این مرد عرب همسطح من نیست، بنابراین از پاسخ هم خبری نیست. امام(ع) نفرمود: حال که در جنگ بسر می بریم و من باید تمام ذهن و اندیشه ام متوجه جنگ باشد، یکی از یارانم به او پاسخ دهد.


     فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع دَعُوهُ فَإِنَّ الَّذِی یُرِیدُهُ الْأَعْرَابِیُّ هُوَ الَّذِی نُرِیدُهُ مِنَ الْقَوْمِ. امام امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: از او دست بردارید که خواسته این عرب همان است که ما بر سر آن با این مردم مى جنگیم.


    ثُمَّ قَالَ یَا أَعْرَابِیُّ. و آنگاه امام(ع) به سوال آن مرد عرب پاسخ داد.

    آنچه در این حدیث جلوه گری دارد مقام پاسخگویی امام و رهبر دینی است.




     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  پنج شنبه 92/9/14ساعت  7:44 صبح  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کوفی و قساوت دل[2]
    کوفی و قساوت دل[1]
    برجام با یهود و گوساله سامری(11)
    برجام با یهود و گوساله سامری(10)
    برجام با یهود و گوساله سامری(9)
    برجام با یهود و گوساله سامری(8)
    برجام با یهود و گوساله سامری(7)
    برجام با یهود و گوساله سامری(6)
    برجام با یهود و گوساله سامری(5)
    برجام با یهود و گوساله سامری(4)
    برجام با یهود و گوساله سامری(3)
    برجام با یهود و گوساله سامری(2)
    برجام با یهود و گوساله سامری(1)
    برجام با یهود و ابو موسی اشعری
    برجام با یهود و روانشناسی اهل نفاق
    [عناوین آرشیوشده]