سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انجمن تفکر مبانی

بسم الله الرحمن الرحیم



 



گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت چهل و پنجم )


 



و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .


وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری.

شیطان شناسی مصداقی متاسفانه یکی از حلقه های مفقوده در تعلیم و تربیت جوانان و نوجوانان ماست . از عمده وظائف پدر در خانه تبیین مصداقهای ریز و درشت از شیطان در جامعه است . شیطان که یک اسم خاص نیست تا فقط بر یک چیز دلالت کند ، عام است ، مصداقهای فراوان دارد و همه ی آنها در دشمن خدا بودن و عدوالله بودن اشتراک دارند . اینان تولید بیماری میکنند ، و بیماری ای که تولید میکنند ، فردی نیست ، در یک نفر متوقف نمیشود بلکه به دیگران هم سرایت میکند .

امروزه یکی از معایب طب جدید را در این نکته میدانند که در مباحثشان بابی برای شیطان باز نکرده اند .  سر اینکه امیر سلام الله علیه بندگان خدا را از دشمن خدا برحذر میدارد فاحذروا عبادالله عدوالله ، همین است . میفرماید : ان یعدیکم بدائه ، مبادا شما را به بیماری خود مبتلا بسازد .

بنابراین وقتی شیطان میگوییم ، ذهنتان را متوجه گستردگی معنای آن بسازید . شیطان را در موسسات باصطلاح تحقیقی و پژوهشی جستجو کنید . از احوال شیطان در کالج ها و دانشگاهها و مجامع باصطلاح علمی نیز جویا شوید . این کلمه ی باصطلاح که میشنوید و شما دوستان خوب من که میخوانید تکه کلام من نیست ، با آگاهی بکار میبرم . حتی شیطان را در کتابهایی که برچسب مستند و علمی خورده است ، نیز ببینید . و اینگونه نگاه را ترویج کنید ، شک ایجاد کنید ، داده های دیگران را وحی آسمانی ندانید ، مجری کورکورانه ی دستور های سازمانهای وابسته به سازمان دول متحد نباشید . 

یقظه باید آنقدر به شما نورانیت بدهد که از راه دور کارخانه های یهودیزه سازی را بطور کامل ببینید . صنعت تحریف را با یقظه اگر نتوان متوقف کرد ، میتوان از سرعت زیاد آن کاست . بهر حال غفلت از اسرائیلیات مصائب آفرین است . ما در متون دینیمان نیز با اسرائیلیات مواجه ایم . اینها به کتب درسی ای که در اختیار دانش آموزان قرار دارد ، متاسفانه وارد شده است . من نمیتوانم این را بحساب تنها ابلهی و بی سوادی یک نویسنده بگذارم . بنابراین شیادی شیطان برایتان معنای فراگیر و گسترده ای داشته باشد .

نوع کاری که اینها در آن تبحر دارند و استاد فن هستند ، تحریف است . و همانطور که در بحث رسانه ها گفتیم . اینها با تحریف خودشان را در جای تخیل و تعقل آدمی قرار میدهند . به همین خاطر است که میگوییم هر فراورده ای چه نوشتاری ، چه شنیداری و چه دیداری اگر سلولهای مغزی ما را به اندیشه ، به تفکر و به تعقل سازنده و مثبت وادار نسازد ، ریشه در تحریف دارد . منفعل سازی و غیر فعال نمودن اندیشه ی آدمی از دستاوردهای تحریف است . گرفتن قدرت ادراک استقلالی از پی آمد های تحریف است . 

تقیظ و بیداری که شنیدید ، که در بیان حضرت امیر سلام الله علیه نعمت دانسته شده است ، حضرت نمیفرمایند با کتاب ، با مطالعه ، با رفتن به فلان مدرسه و فلان دانشگاه بدست میآید . تقیظ را رزق میدانند ، تقیظ نعمت است علی من رزقه . ما علم را هم حاصل کتاب و جزوه و کلاس نمیدانیم ، گرچه این امور را ضروری میدانیم ، اما مشروط هم میدانیم . ما میگوییم : العلم لیس بکثرة التعلم ، اینگونه نیست که اگر دارای مهد های کودک شدیم ، اگر مدارس زیادی داشتیم ، اگر دانشگاهها و حوزه های علمیه ی زیادی تاسیس کردیم ، یعنی صاحب علم شدیم . ببینید ما امروز چه تعداد زیادی فارغ التحصیل داریم ، چه تعداد زیادی عالم و اندیشمند داریم ، ما امروز در تولید علم در دنیا سهم داریم . اما چرا مشکلات رفتاری ما کم نشده ؟ چرا خانه های ما نورانی نیست ؟ چرا شاهد پلیدیهای علنی هستیم ؟ بخاطر اینکه بدون اینکه متوجه باشیم ، نگاهمان سخت افزاری است . گمان میکنیم کلاس و استاد و جزوه و کالج و کنکور و چیزهایی از این قبیل راه نجات است . تحقیقات آقای Pual Vitz در مقاله ی دین و دولت و بحران خانواده میگوید : شمار خانواده های از هم پاشیده ی دانشگاهی بیشتر از خانواده های سنتی است . بیاییم نگاهمان را عوض کنیم ، چشمهایمان را بشوییم . نرم افزاری ببینیم . علم را نور بدانیم . العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء . 

حدیثی را از صحیح بخاری بشنوید : از رسول خداست ، میفرماید : ان من اشراط الساعة ، از شرطهای قیامت یکی این است که . ان یرفع العلم ، از جمله شرطهای قیامت ترفیع و رفعت و رشد و گسترش علم است . قطعا توقع شنونده این است که با رشد علم و دانش در جهان ، شاهد نابودی و ریشه کنی جهل باشد . اما رسول خدا میفرماید : ان یرفع العلم و یکثر الجهل ، رشد علم و دانش تکثیر و فراوانی جهل را با خود به همراه دارد . چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا . دانش ، جهل میسازد . این یک دوره ی بسیار خطرناکی است ، از بلیات آن باید به خدا پناه ببریم . در ادامه میفرماید : یکثر الزنا و یکثر شرب الخمر ، فراوانی زنا و سفاح و شرب خمر از پدیده های این دوره است . 

ما کنکاش در زندگی پیشینیان را ضروری میدانیم ، مطالعه ی اقوام و ملل گذشته را لازم میدانیم ، کتاب خواندن ، پای درس استاد نشستن را مهم میدانیم . برای حوزه و دانشگاه احترام قائلیم . اما شرط هم داریم . مطالعه ی روی سفال و ابنیه و استخوانهای بجا مانده از قدیم را لازم میدانیم ، اما شرط هم داریم . ضرورت فراگیری علوم با شرط ارائه به قرآن و روایات ائمه ی اطهار کامل میشود . علوم که میگوییم فراگیر است . حتی یادگیری علم توحید که ما را در حصن خداوندی قرار میدهد ، بدون شرط نیست . هر کتاب و نوشته ای ، هر مدرسه و دانشگاهی ، هر سایتی و هر فیلمی زمانی ارزشمند است که به شروطها باشد و انا من شروطها آن را امضاء کرده باشد

ما باید تکلیفمان را مشخص کنیم . یا باید دین را بطور کامل کنار بگذاریم و بگوییم اول و آخر فهم ، فهم خود ماست . بی نیاز به پیامبرانیم . و یا اینکه در مقابل داده های دینی و در مقابل تعالیم الهی تسلیم باشیم . آن هم از نوع تسلیم میت . و فی التسلیم کالمیت .

ادامه دارد ....        



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 86/4/4ساعت  4:5 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم


     


    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت چهل و چهارم )

     


    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .

    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری

    دختر های خوب و پسر های عزیز : ما افتخار پیروی از امامی را داریم که جان رسول الله است . او را صدای عدالت انسانی گفته اند . علت شهادتش را شدت عدالت طلبی و عدالت خواهی اش میدانند . قتل علی لشدة عدله . با این حال وقتی از خود میگوید ، میفرماید : ظاهری ولایتی و باطنی غیب لایدرک . مسئولیت ما و شما خیلی بیشتر از آنهایی است که در ظاهر علی توقف کرده اند . مطالعه ی جدی نهج البلاغه حداقل کاری است که شما میتوانید انجام دهید . علی را با شناخت دوست داشته باشید . 

    در محوطه ی اسارتخانه قدم میزدیم ، هر کسی از جایی حرفی میگفت ، یکی از حرف هایی که در خاطرم مانده و مرا آزار میدهد ، این است که یکی گفت : مهمان فردی شدم ، وارد خانه شدم ، اهل خانه را به من معرفی کرد ، و مرا به اهل خانه معرفی کرد و گفت اهل ایران هستم . پدر خانه که یک یهودی است ، پرسید که علی کیست ؟ و من در پاسخ حرفی برای گفتن نداشتم . بماند که چقدر شرمنده شدم ، رو کرد به من که اگر ما مسلمان بودیم و من از پسرم میپرسیدم علی کیست ؟ و او در پاسخ عاجز میماند ، او را میکشتم . 

    و این یک واقعیت دردناک است . ما آنگونه که باید و شاید مولایمان را نمیشناسیم . در مجالس و محافلی هم که به نام مولا و مقتدایمان برگزار میکنیم ، متاسفانه بیشتر به تعارفات میگذرانیم . مطالعه ی نهج البلاغه بما این امکان را میدهد تا علاوه بر اینکه راه و روش زندگییمان را بر اساس خواسته های مولای موحدان  بنا کنیم ، نسبت به امیر مومنان عرفان بیشتری بدست آوریم . 

    قسمتی از نامه ی 31 نهج البلاغه را برایتان معنی میکنم . حضرت این نامه را برای فرزندشان آقا حسن بن علی علیهما السلام مینویسند ، میفرماید : ای بنی ، پسرم . انی و ان لم اکن عمرت عمر من کان قبلی ، درست است که من به اندازه ی پیشینیان عمر نکرده ام . فقد نظرت فی اعمالهم ، اما در کردار آنها نظر افکنده ام . و فکرت فی اخبارهم ، و در اخبارشان اندیشیده ام . و سرت فی آثارهم ، و در آثارشان سیر کرده ام . حتی عدت کاحدهم ، تا جایی که انگار یکی از آنان شده ام . بل کانی بما انتهی الی من امورهم ، بلکه با مطالعه ی تاریخ آنها . قد عمرت مع اولهم الی آخرهم ، گویا از اول تا آخر عمرشان با آنان بوده ام . 

    با این عبارات میخواهم تقاضا کنم که در تاریخ گذشتگان مطالعه کنیم ، احوالات مردم و تمدنهای از هم پاشیده را بفهمیم . مطالعات مردم شناسی ، بویژه مردم شناسی ازمنه ی گذشته و بدست آوردن احوال و روحیات آنان ، آشنایی با نوع نگاه آنان به خانه و خانواده و جامعه این حسن را دارد که عمر آدمی را به اندازه ی عمر آنان طولانی میسازد . فراگیری و تامل و تعمق در زیباییها و زشتیهای زندگی گذشتگان قطعا برای زندگی امروز ما و برای زندگی فرزندان ما موثر خواهد بود . منتها شیطان شیاد است . شیطنت میکند و بیشتر وقت زنان و مردانی را که در گذشته ها مطالعه میکنند را به یک مشت سنگ و سفال و ابنیه خلاصه میسازد . کمتر شده در مطالعاتشان عبرتی و درسی جهت تعالی بشر امروزی ارائه کنند . و این در حالی است که قرآن متین هنگامی که میفرماید : فاقصص القصص ، میافزاید : لعلهم یتفکرون .

    در ادامه ی نامه به امام حسن مجتبی ، امام علیه السلام میفرماید : فعرفت صفو ذلک من کدره ، پس قسمتهای روشن و شیرین زندگی آنان را از دوران تیرگی زندگیشان شناسایی کرده ام . و نفعه من ضرره ، و نیز زندگی سودمند آنان را از دوران زیانبارش مشخص ساخته ام . فاستخلصت لک من کل امر نخیله (جلیله) و توخیت لک جمیله ، سپس از هر چیزی ، مهم و ارزشمند آن را و از هر حادثه ای ، زیبا و شیرین آن را برای تو برگزیده ام . و صرفت عنک مجهوله ، و ناشناخته های زندگی آنان را از تو دور ساخته ام . 

    همانطور که ملاحظه میکنید ، حضرت تاریخ را برای تاریخ مطالعه نمیکند . امام علیه السلام تنها قصه خوانی نمیکند آنچه برای او در درجه ی اول اهمیت قرار دارد ، تادیب و تربیت است ، میفرماید : و رایت حیث عنانی من امرک ما یعنی الوالد الشفیق ، پس آنگونه که پدری مهربان نیکی ها را برای فرزندش میپسندد . و اجمعت علیه من ادبک ان یکون ... ، من نیز بر آن شدم که تو را با خوبی ها تربیت کنم .

    در مطالعه ی مردم شناسیتان همیشه آیه ی 176 سوره ی اعراف را جلو دیدگانتان داشته باشید . فاقصص القصص لعلهم یتفکرون .

    اینکه میگویم شیطان در این مسیر شیادی و شیطنت میکند ، ذهنتان را از شیطان فقط متوجه ی شیطانی که در دلها وسوسه ایجاد میکند ، ناامنی روحی و روانی ایجاد میکند ، نسازید . امیر سلام الله علیه در خطبه ی 10 و 22 نهج البلاغه  اصحاب جمل را شیطان مینامد . الا ان الشیطان قد جمع حزبه ( قد زمر حزبه ) . اصحاب جمل ، آدم دو پا هستند . شیطان میتواند آدم دو پا باشد . آیا دقت کردید که به اصحاب جمل ، ناکثین هم میگویند . عهد شکنان همیشه متهم به یهودیگری اند .  شیطان را منحصر در خناسی نکنید که الذی یوسوس فی صدور الناس  . شیطان همیشه میکرب نیست که شما نبینید .

    ادامه دارد ...            



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  یکشنبه 86/4/3ساعت  7:12 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم

    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت چهل و سوم )

    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .

    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری.

    آنچه باعث شد تا مقاله ی خانم مور را برایتان بخوانم و تاکید کنم بر خط خط آن دقت کنید ، این بود که با یک نوع آشوب و سر در گمی در مردم به دام افتاده ی مسیحی آشنا شوید . مردمی که یهودیت سازمان دهی شده آنان را با شریعت سوزی و ارزش ستیزی به بی حیایی عصیانگرایانه وارد ساخته است .

    شما امروزه به راحتی میتوانید پیشگویی علی بن ابیطالب را که در مورد مسجد فرموده اند در مورد کلیسا مشاهده کنید . بواسطه ی تحریف گسترده از کتاب مقدس چیزی جز حروف و خطوط که در آن هم دست برده اند ، باقی نمانده است . گرچه به جای انجیل ، اناجیل ساختند اما غالب محتوی ای آن دستاوردی جز اسارت و بردگی از نوع مدرن آن برای مردم مسیحی نداشته است . امروزه از مسیحیت چیزی جز اسم باقی نمانده است . تمدن مسیحی بدون آموزه های تورات محلی از اعراب ندارد . کلیساهای زیبا با سالن های مبله ، محل هایی برای پذیرایی ، تجهیزات گسترده ی رسانه ای ، و محوطه های با صفا بدون کمترین هدایت گری ، مشوق معنا ستیزی نوین شده است .

    همه ی ترس و نگرانی ما این است که غفلت و عدم آگاهی زمانی را برایمان فراهم آورد که از قرآن نیز جز حروفی و کلماتی باقی نماند و از دین جز اسمی بر سر زبانها نباشد . قطعا وظیفه ی آنانی که مقامات معنوی و دینی را بعهده دارند در این مقطع حساس ، حساس تر است .

    تصمیم دشمن ، مبارزه ی بدون تشر و جنگ بدون خشونت است . چند وقت پیش ایمیلی دریافت کردم . در آنجا یکی از سرکردگان دین ستیز عباراتی را با هوادارانش در میان گذاشت و توصیه هایی را برای آنان بیان کرد که همین الان که با شما به گفتگو نشسته ام در جامعه ی ما در حال اجرا است .

    آن شخص از آنجاییکه انقلاب سفید به گوشش خورده بود ، انقلاب بدون خونریزی به گوشش خورده بود که البته این هم از قبیل آن دروغ های اول آوریل که در فرهنگ غربی به April fools day  روز احمق ها معروف است ، تنها احمق ها آنرا باور کردند . مبارزه ی نسیم گونه را تجویز میکرد . به همین خاطر به هوادارانش متذکر میشد که بر سر مقامات معنوی تشر نزنید و با جوانان روحانی با خشونت برخورد نکنید ، قطعا آنان مانند ما فرار نخواهند کرد ، آنان در اروپا و آمریکا خانه نساخته اند ، آنان را با انقلابی به نام نسیم دگرگونی از کاخ های حکومتی به تالار های مساجد هدایت کنید . در این مسیر بهترین مبارزه ،‏مبارزه از طریق اشاعه ی فحشاء ، مبارزه ی منفی حتی جمع آوری پول خورد و از ای قبیل چیز هاست . بهر حال مبارزه باید نسیم گونه باشد ، نه طوفانی .

    و پر واضح است که در افتادن با نسیم بسیار سخت تر از برخورد با طوفان است . آنچه در مسیحیت رخ داد ، شکست در مبارزه ای نسیم گونه بوده است . انجیل ماند ، اناجیل ماندند ، نام مسیح ماند ، کلیساها نه تنها ماندند بلکه بزرگتر و زیباتر شدند . چرا اینها ماندند ؟ چون طوفانی رخ نداد ، زلزله ای نشد ، نسیم بود . در نسیم آنچه آسیب میبیند ، صفات است ، ژن است ، عرق است ، نطفه است ، نوع نگاه دچار دگرگونی میشود . ذائقه ها عوض میشود .

    نسیم مبارزه ای نرم افزاری است . شتاب ندارد . وقتی طوفان میشود گاهی سرعت طوفان به 120 کیلومتر در ساعت هم میرسد ، اتومبیل ها را واژگون میسازد ، درختان را از ریشه در میآورد ، سقف خانه ها را با خود میبرد ، همه متوجه ی طوفان میشوند . طوفان شتاب دارد ، صدا دارد ، ویران میسازد ، لذا مردم موضع میگیرند ، پناه میگیرند و بعد از فروکش کردن طوفان به بازسازی آگاهانه و بهتر و محکمتر از گذشته میپردازند . اما نسیم اینگونه نیست . نسیم در مواقعی لذت بخش است ، آدمی خود را در حالتی قرار میدهد که از نسیم بیشترین بهره را ببرد . قطعا شما تصدیق میکنید که مقابله ی با نسیم نیازمند بیداری مضاعف است .

    اگر  شما دوستان حقیقت جو و عدالت خواه و مردم پاک طینت در نسیم دگرگونی قرار بگیرید و همراه با نسیم ، دگرگونی را بپذیرید ، شک نکنید قرآنتان باقی خواهد ماند ، حتی زیباتر از گذشته به چاپ میرسد ، بصورت معطر هم چاپ میشود و به قیمت 400 هزار تومان هم بفروش میرسد . اسم دینتان هم آسیبی نخواهد دید ، مساجدتان هم روز به روز زیباتر و زیباتر خواهد شد . 

    امروز شما رهبران کلیسا را مطالعه کنید ، ببینید دشمن چه بلایی سر آنها آورده است . فساد و فحشاء و کودک آزاری از نشانه های کلیساها شده است . جاسوسی و فراهم آوردن زمینه های غارت و یغمای منابع و ثروتهای دیگران از جمله مشاغل اصلی رهبران مسیحی شده است . اینها دیگر چیزهایی نیست که کسی نداند . مصداق شر اهل الارض که در بیان امیر سلام الله علیه آمده ، امروزه رهبران کلیساهای کنیسه شده هستند . 

    اگر در مسیر نسیم قرار بگیرید و با نسیم همراه و هماهنگ شوید ف دیر یا زود مشمول سکانها و عمارها شر اهل الارض خواهید بود . اگر میخواهید ببینید در مسیر نسیم قرار گرفته اید یا نه ؟ تقاضا میکنم به خودتان مراجعه کنید . به قلبتان مراجعه کنید . نگاهی به خانه و زندگیتان بیاندازید . در رفتارتان با مردم بویژه با مساکین و فقراء دقت کنید . از نزدیکان مخصوصا از آنهایی که سن و سالشان کمتر است و هنوز پلیدی های دنیا آنها را آلوده نکرده است ، بپرسید ؟ ببینید چه اندازه پول پرستی در شما وجود دارد ؟ به همان اندازه در مسیر نسیم قرار گرفته اید . چه اندازه مبتلا به مقام پرستی و شهرت پرستی شده اید ؟ به همان اندازه در مسیر نسیم قرار گرفته اید . 

    بعد که متوجه شدید لازم نیست سراغ مطب رسول الله را بگیرید ، او خود به سراغ شما خواهد آمد . او طبیبی است که میگویند : طبیب دوار بطبه . شما کافی است که به این حد از توجه برسید . حداقلی از یقظه را نشان بدهید آنگاه خواهید دید که ابوسعید الخدری به شما میگوید : سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول لرجل یعظه : که از رسول خدا شنیدم که مردی را موعظه میکرد : ارغب فیما عندالله یحبک الله ، طالب آنچه که صبغه ی الهی دارد باش ، محبوب خدا خواهی بود ، و ازهد ما فی ایدی الناس یحبک الناس . و از آنچه که در دست مردم است ، چشم بپوش ، محبوب مردم خواهی بود . الزاهد فی الدنیا یریح ، کسی که زاهد است در دنیا آسایش دارد ، یریح قلبه و بدنه فی الدنیا و الاخرة . قلب او و بدن او در دنیا و آخرت در آسایش است . و الراغب فیها یتعب قلبه و بدنه فی الدنیا و الاخرة . و کسی که راغب به امور دنیوی است قلب و بدنش را در دنیا و آخرت به رنج میافکند . لیجیئن اقوام یوم القیامة ، در قیامت گروههایی را میآورند ، لهم حسنات کامثال الجبال . که با خود به اندازه ی کوهها خوبی و نیکی آورده اند . فیامر بهم الی النار . دستور میرسد که آنان را به جهنم ببرند . فقیل یا نبی الله ، گفتند ای رسول خدا ، ا مصلون کانوا ؟ آیا اینان از نماز گزاران بودند ؟ قال : نعم . رسول خدا فرمود : بله . کانوا یصلون و یصومون و یاخذون وهنا من اللیل ، نماز میخواندند ، روزه میگرفتند و پاسی از شب را بیدار میماندند . لکنهم اذا لاح لهم شیء من امر الدنیا وثبوا علیه . لکن آنها زمانی که امری از امور دنیایی پیش میآمد ، بر سر آن میپریدند . و ملاحظه ی حرام و حلال آن را نمیکردند . 

    عبارت وثبوا علیه عبارت بسیار پر معنایی است . یعنی مثل حیوانی که وقتی طعمه ای را میبیند ، خودش را روی آن میاندازد ، اینان نیز مانند حیوان برای بدست آوردن متاع ناچیز دنیا خود را به آب و آتش میزنند .

    ادامه دارد ....   



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  یکشنبه 86/4/3ساعت  1:20 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم


     


    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت چهل و دوم )

    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا 


     


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .

    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری .

     

    این قبیل نگرانی ها که شما دوستان جوانم میشنوید و دیگرانی که مکتوب این گفته ها بدستشان میرسد ، جدید نیست . بنده پایه گذار این نگرانی ها نیستم ، این نگرانی ها ریشه دار است ، همانطور که در روایت امام صادق و امام کاظم علیهما السلام ، این نگرانیها وجود دارد . در بیانات تیزهوشترین رهبر مذهبی عصر حاضر نیز فراوان میتوان چنین نگرانیهایی را سراغ گرفت .

    من به یکی از این فرمایشات ، که امام رضوان الله تعالی علیه در رد بهانه های بنی اسرائیلی عافیت طلبان و خطاب به طلاب و روحانیون در خرداد سال 1350 بیان فرموده است اشاره میکنم . شما ببینید وسعت نگاه این مرجع عالیقدر تا به کجاست . و چرا کسانی که بر جهان حکومت میکنند و به گفته ی بنیامین دیزائیلی بسیار متفاوت از شخصیتهای مشهوری هستند که افراد بی خبر از پشت صحنه تصور میکنند ، با راه ، روش ، منش و خلق و خوی این خورشید تابان سر ستیز دارند ؟ میفرماید : کفایت میکند که ما جمع بشویم در مسجد کذا و کذا و فقه بخوانیم و اصول بخوانیم ، لکن غافل باشیم از همه ی جهات مسلمین ؟ غافل باشیم از اینکه یهود میخواهد ممالک اسلامی را قبضه کند ؟

    نگرانی از یهود را در همه ی آنانی که قاعده ی مخوف و دلهره آور دی سن سی تی زی شن Desensitization در آنان اثر نکرده است ، میتوان مشاهده کرد . توجه تان را به بخشی از سخنان روحبخش و متعهدانه ی شهید مطهری رحمة الله علیه جلب میکنم . شما بخوبی میتوانید درک کنید که چرا این گنجینه ی دانش و تفکر را به شهادت رساندند . میفرماید : اگر پیامبر خدا زنده بود ، امروز چه میکرد ؟ در باره ی چه مساله ای میاندیشید ؟ و الله و بالله قسم میخورم که پیغمبر اکرم در قبر مقدسش امروز از یهود میلرزد . این یک مسئله ی دو دو تا چهار تاست . اگر کسی نگوید ، گناه کرده است و من اگر نگویم ، والله مرتکب گناه شده ام و هر خطیب و واعظی اگر نگوید ، مرتکب گناه شده است

    این صحبتها جدید نیست ، خیلی سالهای پیش ، دقیقا سال 1349 گفته شده است . امروز که ما بعد از این همه اطلاع رسانی و انتشار کتاب و مقاله و فیلم و سریال و چیزهای دیگر وقتی از یهود حرف میزنیم ، با واکنش مواجه میشویم ، مدام سوال میپرسید . این بخاطر این است که به قاعده ی دی سن سی تی زی شن که به بی احساس سازی مسلمانان در مقابل هجمه ی گستاخانه ی فکری و عقیدتی یهودیان ، میپردازد ، پاسخ مثبت داده ایم .

    هر اندازه که نسبت به عقائد خودمان بی احساس شویم نسبت به عقائد دشمنان انگار احساس مسئولیت میکنیم و این یک دام است . و هر اندازه که نسبت به احوال دختر و پسرمان بی احساس شویم ، نسبت به سرنوشت دختر و پسر آنان عکس العمل نشان میدهیم . قاعده ی بی احساس سازی و قاعده ی خوشمزه سازی گناه از ما موجوداتی خنثی و در مواردی درخدمت یهود میسازد .

     

    حال برگردیم و ببینیم آخرین قسمت از مقاله ی خانم مور ، که با عبارت کلیسای شکست خورده برجسته شده است ، چه ارمغانی برای ما دارد .

    A Type of the Fallen Church of Today میگوید : این گفته ی خداست که موهای بلند زن افتخار اوست . خانم مور میافزاید : اگر موهای بلند افتخار زن است پس موهای کوتاه ننگ اوست . و ادامه میدهد : که حضرت مریم پاهای عیسی مسیح را با موهای بلندش پاک میکرد . چه رفتار زیبا و متواضعانه ای . یک زنی که موی سرش را تراشیده و در همان حال ادعا میکند که یک مسیحی است ، چنین نیست ، در واقع او خود را از عیسی مسیح دور ساخته است . او مثل همان کلیسای شکست خورده است با همه ی افتخارات از دست رفته اش . Long hair is the Scriptural badge of virtuous womanhood موی بلند به مثابه ی مهر تاییدی برای یک زن پاکدامن و عفیف است .

    داخل پرانتز یک توضیحی در باره ی موی کوتاه و بلند  برای دوستانم بگویم . آنوقت کلمات خانم مور برایتان قابل قبولتر میشود . در خانواده های یهودی یک رسمی هست که به وقت ازدواج صورت میگیرد . یکی از کارهایی که عروس بخاطر شوهرش موظف به انجام آن است ، تراشیدن موی سرش است . موی سر زن همانطور که در عبارت خداوند آمده یک glory و یک افتخار برای زن است ، حکم تاج برای زن را دارد . زن یهودی با تراشیدن موی سرش بهنگام ازدواج خود را خالی از تاج میکند و با پستی و حقارت پا به خانه ی شوهر میگذارد و مابقی عمرش را با کلاه گیس بسر میبرد . حال خانم مور از اینکه میبیند زن های مسیحی مانند زن های یهودی موهای سرشان را میتراشند ، پریشان و نالان میشود . و میگوید :

    Woman s fall has wrecked many civilisations in the past نزول و حقارت زنان تمدنهای زیادی را در گذشته نابود ساخته است . It will wreck America also این سقوط و نزول آمریکا را هم نابود خواهد ساخت . اگر کلام خدا حقیقت است ، پس بدون توبه همگانی ، هیچ امیدی برای آمریکا ، بجز قضاوت خشمگین خداوند باقی نمانده است . برای آمریکا دو راه تجویز میشود ، یکی بازگشت سریع به سوی خداوند و انجیل و دیگری فرود خشم و عذابی همانند عذابی که بر سر قوم لوط فرو بارید . There is a way to escape wrath یک راه برای فرار از انتقام و خشم خدا وجود دارد . Are we willing to pay the price ? آیا ما حاضریم که بهای آن را بپردازیم ؟ Break off thy sins by righteousness آن بها این است که : بوسیله ی پاکدامنی گناه را از بین ببرید . 

    اگر مردم من که بوسیله ی اسم من صدا زده میشوند ، فروتن شوند و دعا کنند . به من روی آورند و از راههای بد و گناهان دوری کنند ، then will I hear from heaven آنگاه من از بهشت خواهم شنید ، and will forgive their sin و گناه آنان را خواهم بخشید ، and will heal their land و سرزمین آنان را درمان خواهم کرد .

    ادامه دارد ....                        



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  شنبه 86/4/2ساعت  2:57 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم

     

    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت چهل و یکم )

    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا 

     

    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .

    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری .

     

    البته بنده معلم فقیری هستم که هیچ شانی برای خودم قائل نیستم ، لذا مثل ابو علی سینا که با این بیت شعر : کفر به منی گزاف و آسان نبود --- محکم تر از ایمان من ایمان نبود --- در شهر یکی مسلمان آن هم کافر --- پس در همه دهر یک مسلمان نبود ، از خودش دفاع کرد ، از خودم دفاع نمیکنم .

    بلکه میگویم : تو نیکی میکن در دجله انداز --- که ایزد در بیابانت دهد باز . حقیر پیرو امامی هستم که خود را مامور به تکلیف میدانست . یک حس قوی که منشاء دینی دارد و یک نوع دوستی مومنانه مرا وادار میسازد که دانش اندک و مطالعات پراکنده ام را تقدیم شما عزیزان کنم . در تمام مدت اسارتم در زندان بعثی یهودی عراق یک بیت شعری که منسوب به امیرکبیر است ، را زمزمه میکردم و با آن تقریبا همه ی تلخی ها و رنجهای جسمی و روحی  برایم آسان میشد ،  آن بیت شعر هنوز هم سختی ها را برایم آسان میسازد ، برایتان میخوانم : تن کشته و گریه ی دوستان --- به از زنده و خنده ی دشمنان .

    من هیچگاه تحمل خنده ها و عربده کشی های دشمنان را در مقابل ضعف و ذلت و زبونی مردم مسلمان را ندارم . و مشخص است که با این نگاه با دوستانم هم صحبت میشوم . اینکه متهم به سوء ظن و بد دلی نسبت به خدا و مردم شوم ، اولا از این صفت که علمای اخلاق آن را صفت رذیله مینامند به خود خدا پناه میبرم . و ثانیا لازم میبینم توضیح مختصری برای دوستان جوانترم که آرام آرام با این نوع مباحث برخورد میکنند و این نوع نگاه را دنبال میکنند ، عرض کنم .

     

    1) یکی از مشکلات رفتاری ما که ریشه در اندیشه و تفکر ما دارد ، این است که یاد نگرفته ایم که همه ی آیات قرآن و همه ی دین را یکجا بپذیریم ، باز مرا متهم نکنید ، همه ی آشفتگی های رفتاری و همه ی اغتشاشات فکری که بطور فراوان در خانه ، خانواده و در جامعه وجود دارد ، و شما از آن مطلع اید ، از همین عارضه نشات گرفته است . من آیه ی 12 سوره ی حجرات را که به مومنان خطاب میکند و آنان را از ظن و گمان برحذر میدارد را برایتان میخوانم و اعلان میکنم که از مومنان به همه ی آیات از جمله همین آیه هستم . میفرماید : یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ای مردم با ایمان از بسیاری از گمانها اجتناب کنید ، ان بعض الظن اثم بدرستی که بعضی از گمانها گناه است .

     

    2) توصیه میکنم به کتابهایی که علمای اخلاق زحمت تالیف آنرا کشیده اند مراجعه کنید . و از میان کتابهای کوچک و بزرگی که نوشته شده ، بنده معراج السعاده را توصیه میکنم . جناب ملا احمد نراقی در معراج السعاده سوء ظن و بد دلی را نتیجه ی جبن و ضعف نفس میداند . و شخص مبتلا به این صفت را موجودی معرفی میکند که در مردم به نظر حقارت مینگرد . کرامت آنان را نادیده میگیرد و کما ینبغی اکرام آنان را بجا نمیآورد . و در حقوق آنان کوتاهی میکند . 

     

    3) خدا میداند وقتی سرم زیر پوتین دشمن قرار گرفت و با فشاری که وارد میساخت سرم را میچرخاند تا تنم بچرخد و شلاق ستمش را بر پشتم بنشاند همان لحظه از خدا میخواستم که از گناه او بگذرد ، مجازاتش نکند ، اورا دشمن میدانستم اما دشمنی که بازیخورده است . وقتی با تعدادی از اسرا برای بازجویی برده شدیم ، زمانی که فرمانده قسمت یا قاطع باتوم شوک آورش را بلند کرد تا تنمان را سیاه کند ، نگاهی به او انداختم و گفتم ، تو که ما را میزنی ولی بدان ما تو را دوست داریم . گفت : چطوری ما را دوست دارید ؟ شما ها دشمن مایید ، با ما جنگیدید . گفتم : ما دشمن داناییم و برایش این بیت شعر را خواندم که دشمن دانا بلندت میکند --- بر زمینت میزند نادان دوست .  گفته ها و نوشته ها و رفتاراین حقیر سر تا پا تقصیر بیانگر محبتی است که نسبت به مردم حتی دشمن ستمگر اما مظلوم دارم . 

     

    4) گله میکنید که این چه نگاهی است که در همه جا از نطفه گرفته تا دارو و از تلویزیون گرفته تا مثلا تلفن همراه ایجاد نگرانی میکند و این یعنی سوء ظن داشتن . من چند تا سوال میپرسم اگر مسئله ای وجود داشته باشد و شما صورت مسئله را پاک کنید ، این یعنی مسئله ای وجود ندارد ؟ میگویند کبک سرش را زیر برف میکند ، چون خودش جایی را نمیبیند ، گمان میکند کسی هم او را نمیبیند . فکر میکنید اگر سرمان را پایین گرفتیم و کسی را ندیدیم ، به معنای این است که کسی حضور ندارد ؟ اگر گوشمان را بستیم ، چشممان را بستیم بمعنای این است که چیزی برای شنیدن و دیدن وجود ندارد ؟ قطعا اینگونه نیست . 

     

    5) وقتی از داده های خبری ، علمی و تفریحی غرب کنیسه ای ایراد میگیرم . وقتی در داده های دانشگاه ای و پژوهشی آنان خدشه وارد میکنم بخاطر این است که من آنها را فاسق میدانم . بخاطر این است که من دائره ی ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا را بسیار گسترده میبینم . ان جائکم فاسق بنباء را پذیرفتیم ، بخاطر اینکه پذیرفتن ، سختی ندارد ، خام خواری که مشکل نیست ، مخصوصا که به به و چه چه سران جوامع ای که بدروغ نام متمدن بر خود گذارده اند را با خود دارد . ان جائکم فاسق بنباء را پذیرفتیم اما از پذیرفتن فتبینوا ابا داریم ، با مشکل مواجه ایم . یا دین نداشته باشید و یا همه ی دین را بپذیرید . برای فتبینوا باید زحمت کشید ، مطالعه کرد ، دانشگاههای کنیسه ای و کلیسایی با دانش بدون فتبینوا که مسئله ای ندارند . برای فتبینوا باید فاسق شناس باشید . این کسی که فیلمش را برای کودکانمان نمایش میدهیم ، کتابش را برای دختران و پسرانمان میخوانیم ، بخوانیم . اگر مواردش تبیین شد ، زائداتش دور ریخته شد ، چه ایرادی دارد . همه ی حرف من این است که ما از عهده ی این کار بر آییم . اما وقتی میبینم از همه ی داده های آنان تنها زائداتش به این سوی آب میآید . و تنها زائدات است که در جامعه نمود پیدا میکند . جوان ما ، دختر ما و پسر ما چون بزرگتر هایشان درک رسانه ای ندارند ، قدرت و توانایی فتبینوا را بهر دلیلی ندارند ، بی حفاظ مانده اند . دلگیر میشوم و نگرانیم را برای شما بیان میکنم . 

     

    6) امروزه خوشمزه سازی گناه از حربه هایی است که توسط فاسقان یهودی از طریق بسیاری از ابزارهای چند منظوره بخورد مردم داده میشود . بنده با رایانه با ماهواره مخالفتی ندارم ، با موبایل چه مخالفتی دارم ؟ با کتاب و کتابخانه مخالفتی ندارم ، با دانشگاه و اساتید ارجمند ضدیتی ندارم . اما همه ی این موارد و بسیاری از چیز های دیگر از جمله دارو های وارداتی و بطور کلی صنعت دارو سازی ، کتابها و مجلات وارداتی ، فیلم ها ، بازیهای رایانه ای ، خوراکیها و صنایع غذایی را مواضع التهم میدانم . و تا وقتی  که فتبینوا حضوری جدی و همیشگی نداشته باشد ، این مواضع التهم وجود خواهد داشت .

     

    اینکه شما شنیدید و یا خواندید که اتقوا من مواضع التهم تنها کاربرد آن برای صفیه دختر حی بن اخطب همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم نیست . اینکه باید از مواضع تهمت پرهیز داشت نه اینکه به سراغ آن نرفت بلکه همه ی مواضع تهمت نیاز به روشنگری دارد .

     

    ملا احمد نراقی روایتی را از امام سجاد علیه السلام در معراج السعاده میاورد ، شما ببینید رفتار و کردار رسول خدا چقدر حکیمانه و خردمندانه است . میفرماید : صفیه دختر حی بن اخطب حرم محترم رسول الله حکایت کرد که وقتی حضرت پیغمبر خدا در مسجد معتکف بودند ، من به دیدن او رفتم ، بعد از شام از آن جناب مرخص شده ، روانه ی منزل شدم ، آن عالی جناب قدری راه همراه من آمد و تکلم میکرد ، به شخصی از انصار برخورد و گذشت ، حضرت او را آواز داده فرمود : این زن من صفیه است . آن شخص عرض کرد : چه جای این سخن بود ، حاشا که من به شما ظن بد برم . حضرت فرمود : که شیطان در رگ و خون بنی آدم جا دارد ترسیدم بر شما داخل شود و باعث هلاک شما شود . 

     

    از مواضع التهم گریزی نیست ، آنچه در این حدیث تللو دارد ، آنچه که این حدیث را برجسته میسازد خود مواضع التهم نیست ، پی آمد مواضع التهم است . رسول خدا نمیفرماید من از مواضع التهم بر تو ترسیدم ، میفرماید من از حاصل مواضع التهم که همانا ظن بد است بر تو ترسیدم ، لذا رسول الله روشنگری میکند که این زن من است . روشنگری از خوشمزه شدن بلا جلوگیری میکند . فتبینوا از گناه همگانی جلوگیری میکند .

     

    اگر یک نفر مبتلا به خارش شد ، میشود او را معالجه کرد . اگر هفتاد میلیون نفر خودشان را بخوارانند ، اطباء و پرستاران هم خودشان را بخوارانند ، دیگر خارش بیماری تلقی نخواهد شد . در چنین جامعه ای اگر کسی پیدا شد که خودش را نخواراند ، متهم به بیماری میشود . اگر مواضع التهم به وفور وجود داشته باشد ولی روشنگری در حداقل آن هم یافت نشود ، گناه همگانی میشود .

     

    اگر زنی با مردی مصافحه کرد یا مردی دست زن نامحرمی را فشرد ، شما میتوانید به او تذکر دهید اما اگر همه به هم دست دادند ، بعد همه یکدیگر را بوسیدند ، اگر شما مانند آنها رفتار نکنید از خانه ، خانواده و جامعه حذف میشوید . ملا احمد نراقی در انتهای بحث سوء ظن میفرماید : البلیة اذا عمت ، طابت . بلا و مصیبت زمانی که عمومی شود ، گوارا میگردد . آنچه مایه ی نگرانی من است و دشمن در تدارک آن است ، خوشمزه سازی گناه است .

     

    چرا فروش نوشابه های گازدار در اوج است با اینکه میدانیم برایمان ضرر دارد ؟ چرا نمیتوانیم از خوردن نمک و شکر که سالانه تعداد زیادی بخاطر آن جان میدهند ، صرف نظر کنیم ؟ چون خوشمزه سازی صورت گرفته است . میدانیم بلاست اما استفاده میکنیم . 

     

    7) یکی دو تا حدیث برایتان بخوانم تا ببینید تعهد و دلسوزی امامان ما تا به کجاست . آنها چه میکردند و ما چگونه رفتار میکنیم . میگوید : کنت عند ابی عبدالله نزد امام صادق علیه السلام بودم ، و علی نعل ممسوحة و کفش ممسوحه ای به پا داشتم ( کفش ممسوحه کفشی است که لبه اش صاف است و نمیتوان پای چپ را از پای راست جدا کرد ) ، فقال : امام فرمود : هذا حذاء الیهود این کفش یهودی هاست ، فانصرف منها از پایت در آر ، فاخذ سکینا امام معصوم کاردی را برداشت ، و خصرها بها و با آن کارد کفش را از حالت صاف خارج کرد و کناره های آن را هلالی نمود .

     

    امام تحمل یک کفش یهودی را به پای مسلمانی ندارد تا جاییکه نمیگوید چاقو را بردار و کناره های کفشت را اصلاح کن بلکه خودشان دست بکار میشوند .

     

    در حدیث دیگر میگوید : قال : نظر الی ابوالحسن علیه السلام امام کاظم علیه السلام به من نگاه کردند ، و علی نعلان ممسوحتان من کفشهای ممسوحه به پا داشتم ، فاخذهما آن کفش ها را برداشت ، و قلبهما و دگرگون ساخت ، ثم قال لی ا ترید ان تهود ؟ سپس به من فرمود : آیا میخواهی یهودی شوی ؟ قلت : جعلت فداک انهما وهبهما لی انسان گفتم فدایتان شوم ، یکی آنها را به من داد ، قال : فلا باس

     

    دوستان خوبم مبادا گرفتار سفسطه و زبان بازی شوید . در تعریف افلاطون سوفسطائیان ، دکاندارانی هستند با کالاهای معنوی . زبان بازان امروزی با ترهاتی از این قبیل که مد ، زیبایی های دوره ای و گذرا ست ، میلیونها نفر را از زیبا شناسی محروم ساختند ، بماند ، پولهایشان را به یغما بردند ، بماند ، اصل این جمله حقه ای بیش نیست ، دروغی مشمئز کننده است . هیچگاه مد در مثلا آرایش سر و صورت متوقف نمیشود . هیچگاه مد در پشت سد پوشاک و لباس نمیماند . مد به سیرت آدمی نفوذ کسترده ای خواهد داشت . همه وجود او را تحت تاثیر قرار خواهد داد ، ا ترید ان تهود را که در بیان امام آمده است ، برای همیشه جلو دیدگانتان داشته باشید . آنچه از ظاهر مد نمایش داده میشود ، نشان از ریشه های آن در اعماق وجود آدمی دارد .

     

    کافی است که یک لبخند به دشمن یهودی بزنید ، تا آخر باید خفت یهودیگری را بر دوش کشید .

     

    ادامه دارد ......   



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  پنج شنبه 86/3/31ساعت  6:23 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کوفی و قساوت دل[2]
    کوفی و قساوت دل[1]
    برجام با یهود و گوساله سامری(11)
    برجام با یهود و گوساله سامری(10)
    برجام با یهود و گوساله سامری(9)
    برجام با یهود و گوساله سامری(8)
    برجام با یهود و گوساله سامری(7)
    برجام با یهود و گوساله سامری(6)
    برجام با یهود و گوساله سامری(5)
    برجام با یهود و گوساله سامری(4)
    برجام با یهود و گوساله سامری(3)
    برجام با یهود و گوساله سامری(2)
    برجام با یهود و گوساله سامری(1)
    برجام با یهود و ابو موسی اشعری
    برجام با یهود و روانشناسی اهل نفاق
    [عناوین آرشیوشده]