سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انجمن تفکر مبانی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت چهل و یکم )

و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا 

 

اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .

وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری .

 

البته بنده معلم فقیری هستم که هیچ شانی برای خودم قائل نیستم ، لذا مثل ابو علی سینا که با این بیت شعر : کفر به منی گزاف و آسان نبود --- محکم تر از ایمان من ایمان نبود --- در شهر یکی مسلمان آن هم کافر --- پس در همه دهر یک مسلمان نبود ، از خودش دفاع کرد ، از خودم دفاع نمیکنم .

بلکه میگویم : تو نیکی میکن در دجله انداز --- که ایزد در بیابانت دهد باز . حقیر پیرو امامی هستم که خود را مامور به تکلیف میدانست . یک حس قوی که منشاء دینی دارد و یک نوع دوستی مومنانه مرا وادار میسازد که دانش اندک و مطالعات پراکنده ام را تقدیم شما عزیزان کنم . در تمام مدت اسارتم در زندان بعثی یهودی عراق یک بیت شعری که منسوب به امیرکبیر است ، را زمزمه میکردم و با آن تقریبا همه ی تلخی ها و رنجهای جسمی و روحی  برایم آسان میشد ،  آن بیت شعر هنوز هم سختی ها را برایم آسان میسازد ، برایتان میخوانم : تن کشته و گریه ی دوستان --- به از زنده و خنده ی دشمنان .

من هیچگاه تحمل خنده ها و عربده کشی های دشمنان را در مقابل ضعف و ذلت و زبونی مردم مسلمان را ندارم . و مشخص است که با این نگاه با دوستانم هم صحبت میشوم . اینکه متهم به سوء ظن و بد دلی نسبت به خدا و مردم شوم ، اولا از این صفت که علمای اخلاق آن را صفت رذیله مینامند به خود خدا پناه میبرم . و ثانیا لازم میبینم توضیح مختصری برای دوستان جوانترم که آرام آرام با این نوع مباحث برخورد میکنند و این نوع نگاه را دنبال میکنند ، عرض کنم .

 

1) یکی از مشکلات رفتاری ما که ریشه در اندیشه و تفکر ما دارد ، این است که یاد نگرفته ایم که همه ی آیات قرآن و همه ی دین را یکجا بپذیریم ، باز مرا متهم نکنید ، همه ی آشفتگی های رفتاری و همه ی اغتشاشات فکری که بطور فراوان در خانه ، خانواده و در جامعه وجود دارد ، و شما از آن مطلع اید ، از همین عارضه نشات گرفته است . من آیه ی 12 سوره ی حجرات را که به مومنان خطاب میکند و آنان را از ظن و گمان برحذر میدارد را برایتان میخوانم و اعلان میکنم که از مومنان به همه ی آیات از جمله همین آیه هستم . میفرماید : یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ای مردم با ایمان از بسیاری از گمانها اجتناب کنید ، ان بعض الظن اثم بدرستی که بعضی از گمانها گناه است .

 

2) توصیه میکنم به کتابهایی که علمای اخلاق زحمت تالیف آنرا کشیده اند مراجعه کنید . و از میان کتابهای کوچک و بزرگی که نوشته شده ، بنده معراج السعاده را توصیه میکنم . جناب ملا احمد نراقی در معراج السعاده سوء ظن و بد دلی را نتیجه ی جبن و ضعف نفس میداند . و شخص مبتلا به این صفت را موجودی معرفی میکند که در مردم به نظر حقارت مینگرد . کرامت آنان را نادیده میگیرد و کما ینبغی اکرام آنان را بجا نمیآورد . و در حقوق آنان کوتاهی میکند . 

 

3) خدا میداند وقتی سرم زیر پوتین دشمن قرار گرفت و با فشاری که وارد میساخت سرم را میچرخاند تا تنم بچرخد و شلاق ستمش را بر پشتم بنشاند همان لحظه از خدا میخواستم که از گناه او بگذرد ، مجازاتش نکند ، اورا دشمن میدانستم اما دشمنی که بازیخورده است . وقتی با تعدادی از اسرا برای بازجویی برده شدیم ، زمانی که فرمانده قسمت یا قاطع باتوم شوک آورش را بلند کرد تا تنمان را سیاه کند ، نگاهی به او انداختم و گفتم ، تو که ما را میزنی ولی بدان ما تو را دوست داریم . گفت : چطوری ما را دوست دارید ؟ شما ها دشمن مایید ، با ما جنگیدید . گفتم : ما دشمن داناییم و برایش این بیت شعر را خواندم که دشمن دانا بلندت میکند --- بر زمینت میزند نادان دوست .  گفته ها و نوشته ها و رفتاراین حقیر سر تا پا تقصیر بیانگر محبتی است که نسبت به مردم حتی دشمن ستمگر اما مظلوم دارم . 

 

4) گله میکنید که این چه نگاهی است که در همه جا از نطفه گرفته تا دارو و از تلویزیون گرفته تا مثلا تلفن همراه ایجاد نگرانی میکند و این یعنی سوء ظن داشتن . من چند تا سوال میپرسم اگر مسئله ای وجود داشته باشد و شما صورت مسئله را پاک کنید ، این یعنی مسئله ای وجود ندارد ؟ میگویند کبک سرش را زیر برف میکند ، چون خودش جایی را نمیبیند ، گمان میکند کسی هم او را نمیبیند . فکر میکنید اگر سرمان را پایین گرفتیم و کسی را ندیدیم ، به معنای این است که کسی حضور ندارد ؟ اگر گوشمان را بستیم ، چشممان را بستیم بمعنای این است که چیزی برای شنیدن و دیدن وجود ندارد ؟ قطعا اینگونه نیست . 

 

5) وقتی از داده های خبری ، علمی و تفریحی غرب کنیسه ای ایراد میگیرم . وقتی در داده های دانشگاه ای و پژوهشی آنان خدشه وارد میکنم بخاطر این است که من آنها را فاسق میدانم . بخاطر این است که من دائره ی ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا را بسیار گسترده میبینم . ان جائکم فاسق بنباء را پذیرفتیم ، بخاطر اینکه پذیرفتن ، سختی ندارد ، خام خواری که مشکل نیست ، مخصوصا که به به و چه چه سران جوامع ای که بدروغ نام متمدن بر خود گذارده اند را با خود دارد . ان جائکم فاسق بنباء را پذیرفتیم اما از پذیرفتن فتبینوا ابا داریم ، با مشکل مواجه ایم . یا دین نداشته باشید و یا همه ی دین را بپذیرید . برای فتبینوا باید زحمت کشید ، مطالعه کرد ، دانشگاههای کنیسه ای و کلیسایی با دانش بدون فتبینوا که مسئله ای ندارند . برای فتبینوا باید فاسق شناس باشید . این کسی که فیلمش را برای کودکانمان نمایش میدهیم ، کتابش را برای دختران و پسرانمان میخوانیم ، بخوانیم . اگر مواردش تبیین شد ، زائداتش دور ریخته شد ، چه ایرادی دارد . همه ی حرف من این است که ما از عهده ی این کار بر آییم . اما وقتی میبینم از همه ی داده های آنان تنها زائداتش به این سوی آب میآید . و تنها زائدات است که در جامعه نمود پیدا میکند . جوان ما ، دختر ما و پسر ما چون بزرگتر هایشان درک رسانه ای ندارند ، قدرت و توانایی فتبینوا را بهر دلیلی ندارند ، بی حفاظ مانده اند . دلگیر میشوم و نگرانیم را برای شما بیان میکنم . 

 

6) امروزه خوشمزه سازی گناه از حربه هایی است که توسط فاسقان یهودی از طریق بسیاری از ابزارهای چند منظوره بخورد مردم داده میشود . بنده با رایانه با ماهواره مخالفتی ندارم ، با موبایل چه مخالفتی دارم ؟ با کتاب و کتابخانه مخالفتی ندارم ، با دانشگاه و اساتید ارجمند ضدیتی ندارم . اما همه ی این موارد و بسیاری از چیز های دیگر از جمله دارو های وارداتی و بطور کلی صنعت دارو سازی ، کتابها و مجلات وارداتی ، فیلم ها ، بازیهای رایانه ای ، خوراکیها و صنایع غذایی را مواضع التهم میدانم . و تا وقتی  که فتبینوا حضوری جدی و همیشگی نداشته باشد ، این مواضع التهم وجود خواهد داشت .

 

اینکه شما شنیدید و یا خواندید که اتقوا من مواضع التهم تنها کاربرد آن برای صفیه دختر حی بن اخطب همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم نیست . اینکه باید از مواضع تهمت پرهیز داشت نه اینکه به سراغ آن نرفت بلکه همه ی مواضع تهمت نیاز به روشنگری دارد .

 

ملا احمد نراقی روایتی را از امام سجاد علیه السلام در معراج السعاده میاورد ، شما ببینید رفتار و کردار رسول خدا چقدر حکیمانه و خردمندانه است . میفرماید : صفیه دختر حی بن اخطب حرم محترم رسول الله حکایت کرد که وقتی حضرت پیغمبر خدا در مسجد معتکف بودند ، من به دیدن او رفتم ، بعد از شام از آن جناب مرخص شده ، روانه ی منزل شدم ، آن عالی جناب قدری راه همراه من آمد و تکلم میکرد ، به شخصی از انصار برخورد و گذشت ، حضرت او را آواز داده فرمود : این زن من صفیه است . آن شخص عرض کرد : چه جای این سخن بود ، حاشا که من به شما ظن بد برم . حضرت فرمود : که شیطان در رگ و خون بنی آدم جا دارد ترسیدم بر شما داخل شود و باعث هلاک شما شود . 

 

از مواضع التهم گریزی نیست ، آنچه در این حدیث تللو دارد ، آنچه که این حدیث را برجسته میسازد خود مواضع التهم نیست ، پی آمد مواضع التهم است . رسول خدا نمیفرماید من از مواضع التهم بر تو ترسیدم ، میفرماید من از حاصل مواضع التهم که همانا ظن بد است بر تو ترسیدم ، لذا رسول الله روشنگری میکند که این زن من است . روشنگری از خوشمزه شدن بلا جلوگیری میکند . فتبینوا از گناه همگانی جلوگیری میکند .

 

اگر یک نفر مبتلا به خارش شد ، میشود او را معالجه کرد . اگر هفتاد میلیون نفر خودشان را بخوارانند ، اطباء و پرستاران هم خودشان را بخوارانند ، دیگر خارش بیماری تلقی نخواهد شد . در چنین جامعه ای اگر کسی پیدا شد که خودش را نخواراند ، متهم به بیماری میشود . اگر مواضع التهم به وفور وجود داشته باشد ولی روشنگری در حداقل آن هم یافت نشود ، گناه همگانی میشود .

 

اگر زنی با مردی مصافحه کرد یا مردی دست زن نامحرمی را فشرد ، شما میتوانید به او تذکر دهید اما اگر همه به هم دست دادند ، بعد همه یکدیگر را بوسیدند ، اگر شما مانند آنها رفتار نکنید از خانه ، خانواده و جامعه حذف میشوید . ملا احمد نراقی در انتهای بحث سوء ظن میفرماید : البلیة اذا عمت ، طابت . بلا و مصیبت زمانی که عمومی شود ، گوارا میگردد . آنچه مایه ی نگرانی من است و دشمن در تدارک آن است ، خوشمزه سازی گناه است .

 

چرا فروش نوشابه های گازدار در اوج است با اینکه میدانیم برایمان ضرر دارد ؟ چرا نمیتوانیم از خوردن نمک و شکر که سالانه تعداد زیادی بخاطر آن جان میدهند ، صرف نظر کنیم ؟ چون خوشمزه سازی صورت گرفته است . میدانیم بلاست اما استفاده میکنیم . 

 

7) یکی دو تا حدیث برایتان بخوانم تا ببینید تعهد و دلسوزی امامان ما تا به کجاست . آنها چه میکردند و ما چگونه رفتار میکنیم . میگوید : کنت عند ابی عبدالله نزد امام صادق علیه السلام بودم ، و علی نعل ممسوحة و کفش ممسوحه ای به پا داشتم ( کفش ممسوحه کفشی است که لبه اش صاف است و نمیتوان پای چپ را از پای راست جدا کرد ) ، فقال : امام فرمود : هذا حذاء الیهود این کفش یهودی هاست ، فانصرف منها از پایت در آر ، فاخذ سکینا امام معصوم کاردی را برداشت ، و خصرها بها و با آن کارد کفش را از حالت صاف خارج کرد و کناره های آن را هلالی نمود .

 

امام تحمل یک کفش یهودی را به پای مسلمانی ندارد تا جاییکه نمیگوید چاقو را بردار و کناره های کفشت را اصلاح کن بلکه خودشان دست بکار میشوند .

 

در حدیث دیگر میگوید : قال : نظر الی ابوالحسن علیه السلام امام کاظم علیه السلام به من نگاه کردند ، و علی نعلان ممسوحتان من کفشهای ممسوحه به پا داشتم ، فاخذهما آن کفش ها را برداشت ، و قلبهما و دگرگون ساخت ، ثم قال لی ا ترید ان تهود ؟ سپس به من فرمود : آیا میخواهی یهودی شوی ؟ قلت : جعلت فداک انهما وهبهما لی انسان گفتم فدایتان شوم ، یکی آنها را به من داد ، قال : فلا باس

 

دوستان خوبم مبادا گرفتار سفسطه و زبان بازی شوید . در تعریف افلاطون سوفسطائیان ، دکاندارانی هستند با کالاهای معنوی . زبان بازان امروزی با ترهاتی از این قبیل که مد ، زیبایی های دوره ای و گذرا ست ، میلیونها نفر را از زیبا شناسی محروم ساختند ، بماند ، پولهایشان را به یغما بردند ، بماند ، اصل این جمله حقه ای بیش نیست ، دروغی مشمئز کننده است . هیچگاه مد در مثلا آرایش سر و صورت متوقف نمیشود . هیچگاه مد در پشت سد پوشاک و لباس نمیماند . مد به سیرت آدمی نفوذ کسترده ای خواهد داشت . همه وجود او را تحت تاثیر قرار خواهد داد ، ا ترید ان تهود را که در بیان امام آمده است ، برای همیشه جلو دیدگانتان داشته باشید . آنچه از ظاهر مد نمایش داده میشود ، نشان از ریشه های آن در اعماق وجود آدمی دارد .

 

کافی است که یک لبخند به دشمن یهودی بزنید ، تا آخر باید خفت یهودیگری را بر دوش کشید .

 

ادامه دارد ......   



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  پنج شنبه 86/3/31ساعت  6:23 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کوفی و قساوت دل[2]
    کوفی و قساوت دل[1]
    برجام با یهود و گوساله سامری(11)
    برجام با یهود و گوساله سامری(10)
    برجام با یهود و گوساله سامری(9)
    برجام با یهود و گوساله سامری(8)
    برجام با یهود و گوساله سامری(7)
    برجام با یهود و گوساله سامری(6)
    برجام با یهود و گوساله سامری(5)
    برجام با یهود و گوساله سامری(4)
    برجام با یهود و گوساله سامری(3)
    برجام با یهود و گوساله سامری(2)
    برجام با یهود و گوساله سامری(1)
    برجام با یهود و ابو موسی اشعری
    برجام با یهود و روانشناسی اهل نفاق
    [عناوین آرشیوشده]