بسم الله الرحمن الرحیم
هال سل و خدا شناسی (3)
یهود ، که خود را چون ( Vishnu ) ویشنو ، دومین خدا از خدایان سه گانه ی هندیان ، صاحب صد دست میداند که بر هر دستی انگشتی دارد ، معتقد است که تمامی مهار های دستگاه حیات اجتماعی را در اختیار خواهد گرفت (پ/17) . آنان برای برآورده کردن این خواست شیطانی ، ابایی ندارند که با خدا به مبارزه برخیزند و ریشه ی هرگونه عقیده ای را از بیخ و بن برکنند (پ/14) . و هر زمانی که غیر یهود را مانعی در رسیدن به اهداف پلیدشان بیابند ، فساد ، خیانت ، رشوه خواری (پ/1) ، حسد ، نفرت و زیاده خواهی (پ/3) ، را در میانشان رواج دهند . پروتکل شماره یک بطور وضوح بیان میکند : که اگر در رابطه هایمان دست روی حساسترین عصب ذهن آدمیان بگذاریم ، خیلی زود به پیروزی خواهیم رسید و این اعصاب حساس ذهن آدمی عبارتند از زراندوزی ، مال پرستی و تنوع طلبی در ارضاء نیازهای مادی ، که هریک از این خواسته ها به تنهایی میتواند آدمی را تسلیم ما ، یهودیان کند . پروتکل شماره 23 آنارشیسم و نفی خدا را حاصل جوامعی میداند که یهود ، اخلاقیات را در آن جوامع نیست و نابود کرده است . بی اعتبار کردن عالمان دینی به بهانه ی آزادی عقیده ، و کاستن از تاثیر کلام معنوی و روحانی آنان حربه ی دیگری است که پروتکل شماره 17 به آن اشاره میکند . ترویج باصطلاح افکار شاعرانه و تبلیغ تئوریهای مضحک ، کهنه ، غیر بومی و غرق کردن جوانان غیر یهودی در اوهام ، با کمک و مساعدت انواع تخدیر کننده ها و تحمیق سازها ، از جمله برنامه های یهود برای تربیت مجدد مردم بویژه جوانان است (پ/9) .
کاش فیلم ساز میبودم و یا سناریو نویسی میدانستم . شایسته است آنانیکه خداوند در وجودشان این خلاقیت را قرار داده است ، قرآن را در بعد نمایشی از غربت و مظلومیت در آورند . یکی از آیاتی که سزاوار است ، در هنر مسئول مورد عنایت قرار گیرد ، آیه 31 سوره ی حج است که بیان کننده ی موقعیت کسی است که به خدا و یگانگی او اعتقاد ندارد . میفرماید : و من یشرک بالله فکانما خر من السماء فتخطفه الطیر او تهوی به الریح فی مکان سحیق . وقتی آدم مشرک شد ، یعنی اعتقادش به یک پایگاه اعتقادی و دینی را از دست داد و خدا را به یگانگی نپذیرفت ، به این میماند که از آسمان به پایین افتد ، و گرفتار مرغان ، پرندگان و کرکسها شود ، و یا اینکه بادی تند او را به مکانی دور درافکند .
خروج از قیمومت خدا اضطراب ، استرس ، پرخاشگری ، روان پریشی ، بی هویتی ، بی ناموسی و دیوثی ... را با خود دارد . بیخدایان ، پخته خوران ، دلبستگان به عفونتها و چرکهای دنیای مادی و همه ی تسلیم شدگان تئوریهای منحط یهود ساخته بدانند که اگر نبود کلام مولا و مقتدایمان علی بن ابیطالب علیه السلام مبنی بر اینکه ( لیس کل عورة تظهر ) هر رازی آشکار شدنی نیست ، میتوانستیم راز های زیادی از روزمرگی طائفه ی شما را معرفی کنیم .
ادامه دارد ....
بسم الله الرحمن الرحیم
هال سل و خدا شناسی (2)
روایت امام سجاد علیه السلام مدتهاست که ذهن مرا به خود مشغول داشته است . اکنون براحتی میفهمم که چرا دشمن عنود میخواهند جوان مسلمان تنها در طول و عرض رشد کند . آنان باور دارند که جنگ نهایی ، فقط جنگ طول و عرض نیست .
پت رابرتسون کشیش هتاک به خدا و رسول مهربان او در انتهای سخنرانی روز 17 دسامبر سال 2003 در جمع مسیحیان صهیونیست خطاب به آنان میگوید :
Ladies and gentlemen, make no mistake-the entire world is being convulsed by a religious struggle. The fight is not about money or territory; it is not about poverty versus wealth; it is not about ancient customs versus modernity. No-the struggle is whether Hubal, the Moon God of Mecca, known as Allah, is supreme, or whether the Judeo-Christian Jehovah God of the Bible is Supreme
خانم ها و آقایان : مسیحیت صهیونیسم بر این باور است که جهان در انتها شاهد جنگ عظیمی خواهد بود. آن جنگ بخاطر پول و زمین نیست. جنگ فقر و غنا نیست. جنگ بخاطر رسوم کهن با دنیای مدرن نیست. مسیحیت صهیونیسم جنگ آخرالزمان را جنگ بین الله خدای مسلمانان و یهوه خدای یهودی مسیحی میداند.
لذا برای اینکه جوان مسلمان همیشه در سطح بماند و هیچگاه به بعد سوم دست نیابد ، و صاحب رای و اندیشه عمیق نگردد و داخل در اقوام متعمق نشود ، مدرسه ای را بهدف مهار کردن فکر ، که بوسیله ی سیستمی که به سیستم دروس عینی معروف است ، تاسیس کرده اند . این مدرسه که کلاسهای آن را دانش آموزانی از هر قوم و قبیله ای و از هر تیر و طائفه ای پر کرده است ، بنابر صراحت پروتکل شماره 16 دانشوران یهود ، به مبدل کردن غیر یهودیان به آدمهایی بی فکر ، بی خرد و مطیع که منتظرند تا دیگران برایشان فکر کنند و عقایدشان را شکل دهند ، میپردازد . یهود از نزدیکی مرزها بدترین استفاده ی ممکنه را برد ، با ورود تلویزیون به خانه ها ، و فعالیت ماهواره ها و ایجاد مرزهای شیشه ای کلاسهای مدرسه ی مجهز به سیستم دروس عینی به خصوصی ترین مکانها و اطاقها نیز راه یافت ، آنان که از پیش به اهمیت خانواده و نقش تربیتی آن پی برده بودند و آن را سد محکمی در برابر خود میدیدند ، ویرانی آن را سرلوحه ی برنامه های تربیتی خود قرار دادند . صراحت و گستاخی پروتکل شماره 10 دانشوران یهود تکان دهنده است . میگوید : اهمیت خانواده و نقش تربیتی آن را در میان غیر یهودیان از بین میبریم و اجازه ی اظهار وجود به کسی نمیدهیم . زیرا توده ی مردم باید صرفا به وسیله ی ما اداره شوند ، آنها باید به شنیدن حرفهای ما و اطاعت از ما عادت کنند . یهود میداند که اگر افراد جوامع مختلف مطابق الگو و انگاره های تربیتی او تربیت مجدد نشوند ، نمیتواند برنامه هایش را با روشی کلی و یکسان پیاده کند . لذا احتیاط و صبر توام با آموزش را کار ساز مییابد (پ/9) ، او که هدف اساسی مدیرانش را تضعیف کردن قدرت فکر و اندیشه معرفی میکند (پ/5) ، اعلام میدارد که اگر برنامه هایمان را محتاطانه و توام با آموزش آغاز کنیم ، میتوانیم در کمتر از یک دهه منش و خلق و خوی سر سختترین افراد را تغییر داده و آنها را مانند افرادی که از پیش مطیع ساخته ایم ، به زیر سلطه درآوریم (پ/9) .
ادامه دارد ......
.
بسم الله الرحمن الرحیم
هال سل و خدا شناسی (1)
پیش از این گفتگوی یهود با رسول الله (ص) را بیان کردیم . اکنون به گفتگوی مسیحیان با حضرت خاتم الانبیاء (ص) توجه کنید . ابن عباس میگوید : ان وفد نجران قدموا علی رسول الله (ص) فیهم السید و العاقب ، فقالوا للنبی (ص) : صف لنا ربک . من ای شئ هو ؟ فقال النبی (ص) : ان ربی لیس من شئ و هو باین من الاشیاء . فانزل الله عز و جل : قل هو الله احد .
بسم الله الرحمن الرحیم . قل هو الله احد . الله الصمد . لم یلد و لم یولد . و لم یکن له کفوا احد .
چرا روایات زیادی در فضیلت این سوره وارد شده است ؟
چرا فقهاء امتیازاتی برای این سوره قائل شده اند ؟
آیا دوست جوان من میداند : که در نماز بعد از حمد همینکه شروع به خواندن قل هو الله احد نمود ، حق ندارد آن را ناتمام رها سازد ؟
و آیا دوست خوب من تا کنون اندیشیده است ، که چرا مستحب است ، که در هر نماز یومیه بعد از حمد لااقل یک سوره ی توحید خوانده شود ، تا هیچ نمازی از سوره ی قل هو الله احد خالی نباشد ؟
چه حقیقتی در این آیات مختصر نهفته است ، که گفته اند : اگر نبود جز همین سوره ، برای اهل بینش و بصیرت کافی بود که کل پیام الهی را دریابد و رهنمون شود ؟
چرا این سوره ی کوچک ، با پنج آیه ی کوتاه ، اسم های زیادی به خود گرفته است ؟ و آیا دوست خوب من در باره ی معانی اسم های این سوره مطالعه کرده است ؟
در زیر تعدادی از اسمهای این سوره را میآوریم .
1/ توحید 2/ اخلاص 3/ اساس 4/ تجرید 5/ تفرید 6/ معرفت 7/ صمد 8/ برائت 9/ نجات 10/ مقشقشه 11/ نور 12/ تحدید 13/ امان
هر یک از این اسمها میتواند انسانهای ژرف اندیش ، آنانی که دارای بعد سوم هستند را تا مدتهای مدیدی به خود مشغول دارد .
اگر صفحه ی 650 شرح چهل حدیث امام خمینی رحمة الله علیه را باز کنید ، در آنجا میخوانید که : ریاضیین عمق را بعد سوم جسم ، که از سطح فوقانی شروع و به سطح تحتانی ختم میشود ، اطلاق میکنند . چنانچه طول را بعد اول و عرض را بعد دوم میخوانند . و نیز به همین اعتبار شخص صاحب نظر دقیق را متعمق ، و نظر دقیق را نظر عمیق گویند ، و نظر غیر عمیق را نظر سطحی گویند . امام رضوان الله تعالی علیه میافزاید : گوئی برای مطالب علمیه نیز عمقی و تهی است که شخص متعمق به عمق آن فرو میرود و حقایق را از تک آن خارج میکند ، و شخص جلیل النظر در همان سطح باقی مانده و به عمق فرو نرفته است .
دوست جوان من باید بداند : که برای یافتن معنا و مفهوم سوره ی قل هو الله احد چاره ای جز فرو رفتن در عمق اقیانوس عظیم پروردگاری نیست . اینجا باید غواصی چیره دست و ماهر بود . تجربه ی فراوانی را باید با خود داشت . تا هر چه بیشتر و بهتر صیادی کرد .
امام قدس سره الشریف که بسیار متبحر در صید مروارید های گرانبها از عمق اقیانوس آیات الهی بود ، در عظمت ورود به بحر خروشان سوره ی قل هو الله احد ، میگوید : چگونه برای مثل من در شریعت انصاف جائز است ورود در تفسیر چیزی که حق تعالی فرو فرستاده برای اشخاص متعمق و علمای محقق .
و همه ی این مطالب مستند است به فرمایش امام سجاد علیه السلام در پاسخ از توحید . سئل علی بن الحسین علیهما السلام ، عن توحید . فقال : ان الله عز و جل علم انه سیکون فی آخر الزمان اقوام متعمقون ، فانزل الله تعالی : قل هو الله احد . -- اصول کافی ج 1 ص 93 ما نقل کردیم از ص 649 شرح اربعین حدیث امام ره --
ادامه دارد .....
بسم الله الرحمن الرحیم
هال سل و یهوه شناسی (7)
قرآن بزرگترین منبع برای شناخت دشمن است . لکن راه ورود به اقیانوس بیکران آیات الهی تنها با طهارت جسمانی میسر نیست . برای یافتن در و جواهر نمیتوان به کناره های دریا بسنده کرد ، باید عمق دریا را نشانه گرفت .
سعدی به لب دریا دردانه کجا یابی ....... در کام نهنگان رو گر میطلبی کامی .
آنانی که قرآن را محصور در ظاهر آن میکنند و تنها شرط تماس با قرآن را وضو و طهارت بدنی میدانند ، معرفتی در حد خوارج نهروان ، همانهایی که در حساسترین لحظات بر امام حی ، تنها به صرف رویت پوستی بر نیزه ، شوریدند ، را تبلیغ و ترویج میکنند . معرفت خوارجی معرفتی بی ریشه است . دوستان خوب من بدانند که : قرآن کتابی بی ریشه نیست . ریشه های قرآن را در کتاب مکنون بجویید . فی کتاب مکنون . لایمسه الا المطهرون ( واقعه آیات 77 و 78 ) . کتاب مکنون یک مرحله بالاتر از قرآنی است که در اختیار ماست . شرط تماس با ریشه ها و محتوی قرآن طهارت دل و پاکی باطن میباشد . بقول علامه ی متقی ، آیة الله جوادی آملی تا آدمی از رذائل اخلاقی ، از رجس و پلیدی ، از انحراف عقیدتی خود را رها نساخته باشد ، به جان قرآن که در کتاب مکنون است ، راهی ندارد . هم خودم و هم همه آنانی که خواننده ی این نوشته ی مختصر هستند را به مجاهدت هر چه بیشتر در راه کسب پاکی و طهارت دل دعوت میکنم .
عدم توجه به تهدید بی صدا و انحراف صامت که در پوششی مذهبی و انقلابی ، موریانه وار در صدد خشکاندن ریشه های دینی ، معرفتی و ایمانی مردم ما در حال کار و تلاش است ، حکایت از عدم تیزهوشی در بعضی از مسؤلین و اولیای فکری و فرهنگی دارد ، بعلاوه بیانگر عبرت نگرفتن از رخنه ی شائول یهودی در دین عیسی مسیح میکند .
اگر بعضی ها بهر دلیلی غافلند و یا خود را به غفلت زده اند ، ذره ای از مسئولیت و وظیفه ی دوست جوان من نمیکاهد ، دوست خوب من وظیفه دارد که آیات نجات بخش قرآن را بر آنان بخواند ، تا آنان بدانند که اگر با یهود و نصاری دوستی کنند ، یهودی و نصرانی خواهند بود . یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله لایهدی القوم الظالمین ( مائده ، 51 ) . بخواند ، تا بدانند که حق ندارند با جماعتی که دینمان را به تمسخر میگیرند و چون بازیچه ای با آن رفتار میکنند ، طرح دوستی و مماشات بریزد . یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزوا و لعبا من الذین اوتو الکتاب من قبلکم و الکفار اولیاء و اتقوا الله ان کنتم مومنین ( مائده ، 57 ) . همچنین دوست با ایمان من وظیفه دارد به سائر دوستان جوان متذکر شود که دشمن برای خواب کردن مردم از ابزار هایی چون شراب ، قمار ، بت پرستی و ازلام بهره میبرد ، اجتناب و دوری از پلیدی جدای از اینکه فرمان خداست ، نشان دهنده ی عقل و بالندگی آن است . یا ایها الذین آمنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون ( مائده ، 90 ) .
همه باید بدانیم که در برخورد با دشمن گویا در میدان مین قرار داریم ، در میدان مین اولین اشتباه آخرین اشتباه است . بنابراین در لباس و پوشاکمان ، در غذا و خورد و خوراکمان ، و در شکل و شمایلمان باید دقت کنیم ، تا خدای ناخواسته از پیروان ابلیسیان مدرن نباشیم . پند های خدا حدیث قدسی ای را در صفحه 164 به نقا از علل الشرایع میآورد ، میفرماید : اوحی الله تعالی الی نبی من الانبیاء ، قل للمومنین ، لا یلبسوا لباس اعدائی و لا یطعموا مطاعم اعدائی و لا یسلکوا مسالک اعدائی و لا یشاکلوا بما شاکل اعدائی ، فیکونوا اعدائی ، کما هم اعدائی .
به بحثمان برمیگردیم و میگوییم : خدایی که حضرت عیسی مسیح علیه السلام مبلغ آن بود ، قطعا خدای سکولار ، که تنها در معابد حضور سمبلیک دارد ، که بدرد عبادت میخورد نه اطاعت ، خالق است نه شارع ، نبود . سوال اساسی این است که اینچنین خدایی چگونه شکل گرفته است ؟ چه کسی و یا چه گروهی از ساخت چنین خدایی بهره میبرد ؟ آنهایی که در ایران بعد از سقوط سلطنت سیاه یهودی صهیونیستی پهلوی شائول گونه پروژه سکولاریزاسیون را سرلوحه افکار و رفتار خود قرار داده اند ، باید پاسخ دهند که سر در آخور چه کسی دارند ؟
یهودیان بنابر شعاری که میگوید : اگر تجربه ای در محدوه ی کوچکی ثمر داد ، در محدوده ی وسیعی نیز اثر گذار است . توقف در قاعده ی مورچه ، که در بیان اسپینوزا فیلسوف یهودی الاصل هلندی آمده است را ترویج میکنند ، که اگر مثلث میتوانست صحبت کند ، خدا را به شکل یک مثلث معرفی میکرد و اگر دائره میخواست خدا را تصور کند ، وی را دائره وار تصور میکرد . و بر این گفته بیفزایید : که اگر انسان بخواهد خدا را تصور کند ، خدای جسمانی تصور میکرد . و باز هم به این گفته بیفزایید : که اگر انسان یهودی بخواهد خدا را تصور کند ، او را انسان یهودی تصور میکرد . چنانکه Maurice Samuel در صفحه ی 75 کتابش بنام You Gentiles میگوید : In the heart of any pious Jew , God is a Jew . قلب هر یهودی را که بشکافید ، فریاد میزند که خدا یک یهودی است .
داستان ورود شائول که از علمای قسی القلب و دنیا طلب یهودی بود ، به دین عیسی مسیح برای همه ی ما میتواند عبرت آموز باشد . بنگرید چگونه یهود دین معنوی حضرت عیسی مسیح علیه السلام را تهی از معنی ، به خورد مسیحیان میدهد . شائول که در دین جدید پولس یا پاولس قدیس خوانده شد ، در ابتدا اقدام به کشتن نوایمانان مسیحی مینمود ، و تا حدی در این شقاوت مصر بود که مسیحیان تازه ایمان آورده از اسم او هم به وحشت میافتادند . روزی در مسیر تار و مار نوکیشان مسیحی دمشق ، ادعا کرد که مسیح بر او نازل شده است . و از این پس او یک مسیحی است و تصمیم دارد در لباس آیین جدید در خدمت خدا باشد . اما گذشت زمان ثابت کرد که او در خدمت خدایی است که به گفته ی ساموئل موریس یک خدای یهودی است . او بارها و بارها در نامه هایش به نوکیشان مناطق مختلف ، عیسی بن مریم را پسر خدا و خدای پسر خطاب میکرد . پولس از مسیحیت دینی بدون شریعت ارائه نمود ، که این خود باعث وابستگی بیشتر مسیحیت به شریعت پیشین یعنی شریعت یهودی گردید . جانشینان شائول یهودی و پاولس مسیحی ادامه دهنده ی راه او شدند . تا اینکه بعد از چند نسل دین مسیح ، دینی از درون تهی شده و در خدمت یهودیت انحصار طلب قرار گرفت .
اعتراف برنارد لوئیس به دیرینه بودن واژه ی یهودی مسیحی در مقاله ی ادیان و برخورد تمدنها قابل اعتنا است . او میگوید : یهودی مسیحی نامی تازه است برای واقعیتی دیرین . ولی اگر در قدیم به کار میرفت ، نه یهودیان میپسندیدند و نه مسیحیان .
اکنون میپرسیم چرا در مقابل خدای یهودی مسیحی آمده است : بسم الله الرحمن الرحیم . قل هو الله احد . الله الصمد . لم یلد و لم یولد . و لم یکن له کفوا احد . ؟؟؟
ادامه دارد .......
بسم الله الرحمن الرحیم
هال سل و یهوه شناسی (6)
خیلی ها که دشمن شناسی کار میکنند ، مقاله و کتاب مینویسند ، ولی اسیر دام محسوس و نامحسوس دشمن میشوند ، یک جهتش این است که نسبت به آیات و روایات بی اعتنا و در مواردی بی اعتقاد هستند . شما دوست خوب من بدان : که خداوند ما و شما را دوست دارد ، ارسال پیامبران و نزول کتاب های آسمانی بهترین دلیل محبت پروردگار نسبت به ما است . پیامبر و ائمه ی معصومین صلوات الله علیهم اجمعین به خاطر سعادت و رستگاری ما رنجهای طاقت فرسایی را تحمل کرده اند . آیات و روایات تنها برای خواندن ، حفظ کردن و احیانا در مسابقات شرکت کردن نیست ، لحظه لحظه ی زندگی ما باید با این کلمات نورانی همراهی کند و همه ی آنات ما و همه ی رفتارهای فردی و اجتماعی ما را در بر گیرد ، امید است ان شاء الله در سایه توجهات حضرت ولی عصر ارواحنا فداه فلاح و رستگاری را دریابیم .
پروفسور اوری روبین یهودی و استاد زبان و ادبیات عربی در دانشگاه تل آویو که ترجمه ی قرآن را به زبان عبری معاصر در دست تهیه دارد میگوید : در قرآن سحر و تاثیر فراگیری یافتم و این اعم است از ساختار حروف و واژگان آن که به صورت منثور ، در نهایت موزون بودن و تاثیر موزیکال قرار گرفته است . من بر این باورم و به این معنا دست یافته ام که قرآن در پی خلق انسان کامل بر روی زمین است و این دست یافتنی نیست مگر آنکه محتوای آن با زندگی تطبیق شود . قرآن کلید دستیابی به کمال را برای انسان به ارمغان آورده است .
ما علاوه براینکه گفته ی آقای روبین ، مبنی برحضور جدی محتوی قرآن در زندگی فردی و اجتماعی را تایید میکنیم ، بیان میداریم : که قرآن در کلام الهی یک کتاب موعظه است و موعظه هنری بسیار لطیف است ، که بیشترین کاربرد آن در بیدارسازی ساکنان سرزمینهای غفلت زده میباشد . هذا بیان للناس و هدی و موعظة للمتقین ( آل عمران ، 138 ) . یا ایها الناس قد جائتکم موعظة من ربکم و شفاء لما فی الصدور و هدی و رحمة للمومنین ( یونس ، 57 ) . و بدین سان ما وظیفه داریم که یکدیگر را با پند و اندرز در مقابل ستیزه جوییهای تمام نشدنی دشمنانی که در قرآن دشمنیشان اشد الناس عداوة خوانده شده است ، یاری رسانیم .
اکنون توجه خودم و شما دوست صمیمی ام را به آیه 70 سوره ی یس جلب میکنم . که میفرماید ( لینذر من کان حیا و یحق القول علی الکافرین ) کلمه ی من کان حیا را چندین مرتبه و با صدای بلند بخوانید . این جمله ی کوتاه یکی از کلیدیترین آیات خداوند در قرآن متین است . قرآن در کسی تاثیر دارد که زنده باشد . و بقول علامه ی بزرگوار ، آیة الله جوادی آملی منظور از زنده ، زنده ی مادی نیست که مقابل مرده ی مادی است . آنکس که نگاهش حسی و مادی شد از دید قرآن مرده است . کسی که برای تشخیص حق و باطل تنها به حس تکیه میکند ، هرگز از قرآن بهره نمیبرد . کسی که فطرت درونی اش را شکوفا نساخت بلکه آن را در میان امیال دفن کرد ، قرآن او را زنده نمیداند . و چون زنده نمیداند ، میگوید : او از وحی الهی بهره نمیبرد .
اما چگونه میشود انسانی که به مصداق ( کل مولود یولد علی الفطرة ) پا به این دنیا گذاشته ، صاحب نگاهی حسی ، مادی و یهودی میشود ؟ پاسخ را در کنترل افکار و در سانسور مدرن بجویید . در سانسور مدرن مردم به آن اندازه اجازه ی اندیشیدن مییابند که اربابان شیطان صفت اراده کرده اند . نوعی آموزش غیر محسوس ، که شنونده ی صدا و بیننده ی سیما و خواننده ی مقاله و کتاب تصور نمیکند که مستقیما تحت آموزش و هدایت است . میپندارد این خودش است که مثلا کانال تلویزیونی یا ایستگاه رادیویی مورد علاقه اش را انتخاب کرده است . نویسنده ی مقاله ی کنترل افکار عمومی در آمریکا در بخشی که ماهیت سانسور در غرب را بیان میکند ، میگوید : در روش ابتدایی سانسور ، جلوی دیدن ، شنیدن و خواندن گرفته میشود . ولی نوع دیگری از سانسور وجود دارد که جلوی خواندن ، دیدن ، شنیدن و نوشتن را نمیگیرد بلکه جلوی فهمیدن را میگیرد . اساس سانسور در غرب بر این مبناست . وقتی جلوی فهمیدن یک حقیقتی را گرفتند ، چرا جلوی دهان ها و گوش ها را بگیرند ؟ و پر واضح است که در این نوع سانسور و کنترل از راه دور ، مردم محصور و محبوس و الینه خواهند شد . که در امور اساسی ، اهل تفکرات عمیق و اهل اندیشه های ژرف نخواهند بود . وضعیت انسان باصطلاح مدرن و آدم جدید رقت انگیز است . انسان جدید را نه بر اثر جهل ، بلکه بر اثر مسخ کردن و غرق کردن در موهوماتی بنام علم ، دانش ، اطلاع ، خبر و موجی از تولیدات هدفمند هالیوودی ، تبدیل به ماشین و مجسمه و به شکل جدیدی خنگ میسازند .
حدیث قدسی که ابن فهد حلی در التحصین فی صفات العارفین آورده و ما آن را از کتاب پند های خدا ، اثر ارزشمند آقای محمد مهدی تاج لنگرودی نقل میکنیم ، علت تلاش کنترلرهای مسلح به انواع تجهیزات و تسلیحات مدرن را به خوبی بیان میدارد ، آنچه شیاطین امروزی به تبعت از شیاطین دیروزی اراده کرده اند ، در حجاب قرار دادن عقل آدمی از معبود ازلی و ابدی است . میفرماید :
یا داود احذر و انذر اصحابک من کل الشهوات ، فان القلوب المتعلقة بشهوات الدنیا عقولها محجوبة عنی .
البته ماهیت آیین خنگ سازی ، صنعت ابله پروری و بردگی مدرن ، ریشه در گذشته های دور دارد ، که امروزه با توجه به ورزیدگی سران طماع دنیا و با توجه به رشد فنآوری نوین ، شیوه ها و اسلوب های برده سازی نیز دستخوش تغییرات بسیاری شده است . میتوان این معنا را درسخن فرزند ارشد امیرالمومنین علیهما السلام که در صفحه ی 218 جلد اول بحار الانوار آمده است ، مشاهده کرد .
امام حسن علیه السلام میفرماید : عجب لمن یتفکر فی ماکوله و کیف لایتفکر فی معقوله ؟ فیجنب بطنه ما یوذیه و یودع صدره ما یردیه .
شگفتا از کسی که در باره ی خوراکش میاندیشد ، چگونه است که در باره ی عقائدش نمیاندیشد ؟ در نتیجه شکمش را از آنچه آزارش میدهد ، دور نگه میدارد ، ولی دلش را به چیز هایی میسپارد ، که به خواریش میکشاند .
ادامه دارد ......