بسم الله الرحمن الرحیم
هال سل و نیازهای اصلی
در یک تعریف صحیح ، آدمی موجودی است نیازمند . و به جهت تفاوت ماهوی که با حیوان دارد ، نیازهایش نیز فقط در نیازهای مادی خلاصه نمیشود . نیازهای مادی در راسته ی نیازهای ابتدایی و بدیهی و ملموس میگنجد . آنچه باعث طغیان و سرکشی آدمی میشود و زمینه های ورود به جهنم را مهیا میسازد ، در حقیقت نیازهای مادی نیست . این قبیل نیازها حکم سرباز و آلت جرم را دارند . به همین خاطر در فرهنگ دینی دانش و خرد به منزله ی نیاز اولی و اصلی ، گمشده ی مومن خوانده شده است ( الحکمة ضالة المومن ) . و از آنجاییکه عمر آدمی بسیار کوتاه است ، تجربه کردن آنچه که دیگران تجربه کرده اند ، پسندیده و عاقلانه نیست . لذا شایسته است به دستاوردهای محققان با انصاف و دانشمندان دلسوز به دیده ی احترام بنگریم . و ببینید که اسلام تا کجا جلو میرود که میگوید اگر حکمت و خرد از سوی منافقی هم عرضه شد ، آن را فرا بگیر ( فخذ الحکمة و لو من اهل النفاق ) . امروزه بواسطه ی سلطه ی یهود بر رسانه های فراگیر و حاکمیت تفکرات کنیسه ای بر دانشگاه ها و موسسات فرهنگی و آموزشی ، و اهتمام روشنفکران پخته خور بر تعلیمات تلمودی که با صراحت ارواح یهود را جزیی از خداوند و مقبولتر و با منزلتتر از نفوس دیگر ملتها نزد خدا معرفی میکند و بخاطر نگاه پستی که تلمود نسبت به غیر یهودی مبنی بر همانندی او با حیوانات و جمادات ارائه میدهد ، و با سبعیت اعلان میکند که نطفه ی غیر یهودی نطفه ای حیوانی است . به جای اینکه انسان نیازمند حقیقتی باشد ، علم و دانش حقیقی را بجوید ، به دنبال نیازهای ابتدایی ، سرگردان کوچه و پس کوچه شده است . بیماری یهودزدگی ملتهای غیر یهودی را سخت رنجور و ناتوان ساخته است ، درمان آن ( خذ الحکمة ) است که مولایمان امیرالمومنین علی علیه السلام در 15 قرن پیش فرموده است . درمان آن روشنگری است که هنری فورد آمریکایی گفته است . امروز همه ی ملتهای غیر یهودی یکبار برای همیشه باید از خود بپرسند چه کسانی نیازهایشان را میسازند و کارخانه های نیازسازی در انحصار چه آدمهایی است ؟ یهود آن اندازه که تبلیغ میشود با هوش نیست ، لحظه ای که دانستی و آگاهی یافتی ، همه ی طرح ها و نقشه های یهود متوقف خواهد شد . دشمنی مردم با نیازهای اصلی به خاطر عدم شناخت آن است ( الناس اعداء ما جهلوا ) . این مقدمه ی کوتاه زمینه ی شناخت بیشتر ما با مرحوم گریس هال سل را فراهم میآورد .
جدیترین لحظات پرسشگری و تصمیم گیری خانم هال سل زمانی است که او از خود میپرسد ، آیا گروهها و ملتهای دیگری هم هستند که ما آنان را نمیبینیم ؟ بعد میگوید ، آیا حس برتری نژادی در نهاد من به عنوان یک سفید پوست بزرگ شده در تگزاس پنهان نیست ؟ آنچه خانم هال سل را برجسته میسازد ، تنها پرسشگری نیست . او برای شنیدن پاسخ پرسش هایش در انتظار کسی نمیماند . خود اقدام میکند . میگوید : برای اینکه بفهمم آیا حس برتری نژادی در من پنهان است یا نه ؟ کارم در کاخ سفید را ترک کردم .
آیا هیچوقت به مفهوم کاخ سفید فکر کرده اید ؟ این اسم جدای از اینکه توهین به ملتهای عالم ، بویژه مردم باصطلاح جهان سوم است ، تداعی کننده ی شعار خوارج نهروان است که در مقابل حاکمیت حق و عدل فریاد میزدند ( لا حکم الا لله ) . امام در آن زمان فرمود لا حکم الا لله سخن درستی است اما خوارج با سر دادن این شعار اراده ی باطلی دارند . اکنون White House به معنای کاخ سفید همان ( کلمة حق ) است ، یعنی قصری با رنگ سفید که رنگ صلح است اما ( یراد بها الباطل ) . در پس کلمه ی سفید میتوان تحقیر ملتها را دید که فریاد بر میآورد : ما سفیدیم ، ما خیر محضیم ، ما صلح تمامیم و شما سیاه ، شر خالص و خشونت بی انتها .
تصمیم شجاعانه ی خانم هال سل در رها کردن و ترک کردن کاخ سفید با آن همه امکانات مادی و لذائذ شیطانی حکایت از روح بلند و عزم جدی او در فهم حقیقت دارد . هال سل به مصداق ( کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم ) عملا اعلان میکند ، تا وقتی که در حصار دیوار های کاخ سفید قرار داری و دنیا را از پنجره ی اطاقهای کاخ سفید مطالعه میکنی ، اگر هم بخواهی ، نمیتوانی متوجه ی حس برتری نژادی نهفته در خودت شوی . و برای اینکه این حس شرم آور را دریابی و در صدد معالجه ی آن برآیی ، تنها راه ، خروج از حصارها و سیم خاردارهای نامحسوس کاخ سفید است .
ما به روح خانم هال سل درود میفرستیم که در عصر زیاده خواهی ها و مال اندوزی ها این جسارت را داشت تا به همه ی خواسته های یهود ساخته و نیازهای پست و پیش پا افتاده ی بشری پشت پا بزند و از کاخ سفید و لانه ی شیطان بیرون رود .
ادامه دارد ...