بسم الله الرحمن الرحیم
هال سل و خدا شناسی (2)
روایت امام سجاد علیه السلام مدتهاست که ذهن مرا به خود مشغول داشته است . اکنون براحتی میفهمم که چرا دشمن عنود میخواهند جوان مسلمان تنها در طول و عرض رشد کند . آنان باور دارند که جنگ نهایی ، فقط جنگ طول و عرض نیست .
پت رابرتسون کشیش هتاک به خدا و رسول مهربان او در انتهای سخنرانی روز 17 دسامبر سال 2003 در جمع مسیحیان صهیونیست خطاب به آنان میگوید :
Ladies and gentlemen, make no mistake-the entire world is being convulsed by a religious struggle. The fight is not about money or territory; it is not about poverty versus wealth; it is not about ancient customs versus modernity. No-the struggle is whether Hubal, the Moon God of Mecca, known as Allah, is supreme, or whether the Judeo-Christian Jehovah God of the Bible is Supreme
خانم ها و آقایان : مسیحیت صهیونیسم بر این باور است که جهان در انتها شاهد جنگ عظیمی خواهد بود. آن جنگ بخاطر پول و زمین نیست. جنگ فقر و غنا نیست. جنگ بخاطر رسوم کهن با دنیای مدرن نیست. مسیحیت صهیونیسم جنگ آخرالزمان را جنگ بین الله خدای مسلمانان و یهوه خدای یهودی مسیحی میداند.
لذا برای اینکه جوان مسلمان همیشه در سطح بماند و هیچگاه به بعد سوم دست نیابد ، و صاحب رای و اندیشه عمیق نگردد و داخل در اقوام متعمق نشود ، مدرسه ای را بهدف مهار کردن فکر ، که بوسیله ی سیستمی که به سیستم دروس عینی معروف است ، تاسیس کرده اند . این مدرسه که کلاسهای آن را دانش آموزانی از هر قوم و قبیله ای و از هر تیر و طائفه ای پر کرده است ، بنابر صراحت پروتکل شماره 16 دانشوران یهود ، به مبدل کردن غیر یهودیان به آدمهایی بی فکر ، بی خرد و مطیع که منتظرند تا دیگران برایشان فکر کنند و عقایدشان را شکل دهند ، میپردازد . یهود از نزدیکی مرزها بدترین استفاده ی ممکنه را برد ، با ورود تلویزیون به خانه ها ، و فعالیت ماهواره ها و ایجاد مرزهای شیشه ای کلاسهای مدرسه ی مجهز به سیستم دروس عینی به خصوصی ترین مکانها و اطاقها نیز راه یافت ، آنان که از پیش به اهمیت خانواده و نقش تربیتی آن پی برده بودند و آن را سد محکمی در برابر خود میدیدند ، ویرانی آن را سرلوحه ی برنامه های تربیتی خود قرار دادند . صراحت و گستاخی پروتکل شماره 10 دانشوران یهود تکان دهنده است . میگوید : اهمیت خانواده و نقش تربیتی آن را در میان غیر یهودیان از بین میبریم و اجازه ی اظهار وجود به کسی نمیدهیم . زیرا توده ی مردم باید صرفا به وسیله ی ما اداره شوند ، آنها باید به شنیدن حرفهای ما و اطاعت از ما عادت کنند . یهود میداند که اگر افراد جوامع مختلف مطابق الگو و انگاره های تربیتی او تربیت مجدد نشوند ، نمیتواند برنامه هایش را با روشی کلی و یکسان پیاده کند . لذا احتیاط و صبر توام با آموزش را کار ساز مییابد (پ/9) ، او که هدف اساسی مدیرانش را تضعیف کردن قدرت فکر و اندیشه معرفی میکند (پ/5) ، اعلام میدارد که اگر برنامه هایمان را محتاطانه و توام با آموزش آغاز کنیم ، میتوانیم در کمتر از یک دهه منش و خلق و خوی سر سختترین افراد را تغییر داده و آنها را مانند افرادی که از پیش مطیع ساخته ایم ، به زیر سلطه درآوریم (پ/9) .
ادامه دارد ......
.