سقوط ، پاداش نافهمی
چندی پیش در مقاله ای با عنوان سقوط ، پاداش خیانت مطالبی را به اختصار در باره ی فوتبال ایران نوشتیم ، از آنجاییکه ما در دشمن شناسی همانند فوتبالمان مبتدی و غیر حرفه ای هستیم ، لذا بار دیگر و این بار نیز به اختصار مطالبی را با عنوان سقوط ، پاداش نافهمی عرضه میداریم .
امروزه فوتبال از یک بازی سرگرم کننده و نشاط آور که باعث پر کردن اوقات فراغت و در ضمن رشد و بالندگی ی دوستی ها در مجامع و ملل گوناگون میشود ، فراتر رفته ، جنبه ی سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ، الگو سازی و مفهوم آفرینی به خود گرفته است . نادیده گرفتن و توجه نداشتن به موارد فوق باعث خسارت های فراوان خواهد شد .
این مقاله به مناسبت تحقیری که از جانب کلیه ی دست اندرکاران فوتبال ، بر مردم فهیم ایران بویژه نوجوانان و جوانان عزیز تحمیل کرده است ، مواردی چند از انبوهی از نافهمی های فراوان تقدیم خوانندگان عزیز میکند .
1) هر جا که پول و قدرت باشد ، یهود غریزه گونه وجود دارد . نافهمی اول مجموعه ی ایرانی این بود که این واقعیت غیر قابل انکار را باور نداشت .
2) یهود برای کامیابی و موفقیت به ایجاد سلطه می پردازد . سلطه ای که غیر یهود هیچگاه نتوانسته است به خاطر ویژگی های سرشتی و خصوصیات خلقتی نمونه ای از آن را ارائه کند . یهود از خصیصه ی همکاری جمعی و تبانی برای رسیدن به هدف مشترک و همبستگی شدید نژادی بهره میبرد . سلطه ی یهود بر فیفا ، نافهمی دومی است که مجموعه ی ایرانی از درک آن عاجز مانده است .
3) قواعد بازی با یهود متفاوت از قواعد بازی با دیگر گروهها است . آنان از حربه های کهنه اما کارآمد ، مانند توطئه چینی ، حیله گری ، نمامی ، هوچی گری و تحریک عصب های زیاده خواه و سیر نشدنی ، به ایجاد فکر یهودی در مجموعه ی رقیب می پردازند . فکر یهودی عنصر تلاش و انجام وظیفه ی مقدس را به سودجویی تهوع آور به همراه خست و دنائت طبع بدل میسازد . عدم شناخت قواعد بازی با یهود سومین نافهمی جدی در مجموعه ی ایرانی بشمار میرود .
4) سال هاست که در سازمان و سیستم فوتبال ایران بیماری ای بشدت کثیف و ویروسی بینهایت ویرانگر رخنه کرده ، که آرام آرام ، موریانه وار در حال فرو ریزی پاپه های اساسی ساختمان فوتبال سرزمین ماست . اندیشه ای کاملا یهودی بنام _ یافتن حریصانه _ افسانه ی پول و اسطوره ی ثروت که مجوز بدست آوردن دارایی حقیر دنیوی ، به هر نحو ممکن _ اگر میتوانی با صداقت ، اگر نه ، با حیله و نیرنگ بدست آور _ را در روح و جان فوتبالر های جوان ما اپیدمی کرده است .
بیماری ای که عشق ، تلاش ، کوشش ، خلاقیت ، دلبستگی ، مسئولیت ، لذت ، ذوق و علاقه ی به همنوع و هموطن را از بیمارش میگیرد ، و دلمردگی ، خیانت ، حسادت ، پیروی از مد و مدل های حقیر غیر بومی را در تن و جان بیمار وارد میسازد ، و بیمار مفلوک و سرگردان را دچار وهم و عدم عاطفه و فاقد معنا میسازد . نافهمی چهارم ، عدم شناخت بیماری و در نتیجه عدم درمان واقعی از جانب مجموعه ی ایرانی بوده و هست .
5) هنری فورد در صفحه ی 50 کتابش _ یهود بین الملل _ نکته ی جالب و درخور توجهی را می آورد . او که طعم تلخ نفوذ افکار و اندیشه های یهودی را در جامعه ی آمریکا چشیده است ، بیش از 85 سال پیش چنین میگوید : تفکر یهودی هرگز غالب نمیشود ، مگر آنکه مردمی که سلطه ی آن را می پذیرند ، نخست از حق تغذیه از فرهنگ ملی خویش محروم شده باشند . و امروز کیست که نفهمد در باشگاه های به اصطلاح فرهنگی و ورزشی و در فوتبالرهای ریز و درشت ایرانی از فرهنگ بومی ایرانی اسلامی خبری نیست ؟ اینک میپرسم ، چه وقتی در این سرزمین ، تفکرات و حالات اوا خواهری ، به این اندازه ، آن هم در افرادی که به عنوان الگو و اسوه برای جوانانمان و نوجوانانمان مطرح هستند ، وجود داشته است ؟ چه زمانی در تاریخ این سرزمین ، آرایش های دخترانه ی چندش آور ، دغدغه ی اصلی فوتبالباز های ایرانی بوده است ؟ دست کشیدن از فرهنگی که در همین گذشته ی نزدیک جوانانش دشمن تا دندان مسلح یهودی بعثی را که خدا میداند از همه ی اطراف تجهیز میشد ، را زمینگیر ساخته بود ، گناه نابخشودنی و نافهمی پنجمی است ، که مجموعه ی رهبری فوتبال ایران با خود داشت و انشاءالله دیگر نداشته باشد .
6) همه ی آنهایی که فوتبال ایران در جام جهانی 2006 آلمان را دیده اند ، محبت کنند و بندی از پروتکل شماره چهار دانشوران یهود را بدقت مطالعه و واکاوی کنند ، که میگوید : ما باید شالوده ی ایمان را ویران کنیم ، اصل خدا و روح را از ذهن غیر یهود بزداییم ، و محاسبات ریاضی و امیال مادی را جایگزین این معانی نماییم . آیا شما هم با بنده هم عقیده هستید که ایمان به بزرگی و عظمت ایران و ایرانی در چهره ی فوتبالباز های ایرانی مفقود بوده است ؟ و خدای قادر متعال در ذهن و اندیشه ی به اصطلاح ستارگان خلیج فارس حضوری جدی و تعیین کننده نداشته است ؟ آیا جنازه های متحرک در میدان و نیمکت رهبری ، حکایت از عدم روح نمی کرد ؟ اغماض و چشم پوشی از ، امیال حقیرانه ، که حکایت از روح های گدا صفت داشت ، و برای یافتن و یا ارتقاء باشگاه در آن سوی مرز ، محاسبات دو دو تا چهار تا را ، از سوی آنوسی های نفوذی و بازیگر های زبان بسته ، در میدان مسابقه زمزمه میکرد ، نافهمی ششم کادر فنی و همه ی مجموعه ی فوتبال ایرانی بود .