بسم الله الرحمن الرحیم
امام سجاد علیه السلام و حدیث مردم شناسی.
زُرَارَةَ بْنِ أَوْفَى قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع:
زراره می گوید بر امام علی بن الحسین، امام سجاد(ع) وارد شدم.
فَقَالَ یَا زُرَارَةُ:
امام(ع) فرمود: ای زراره.
النَّاسُ فِی زَمَانِنَا عَلَى سِتِ طَبَقَاتٍ.
مردم در زمان ما بر شش دسته اند.
أَسَدٍ وَ ذِئْبٍ وَ ثَعْلَبٍ وَ کَلْبٍ وَ خِنْزِیرٍ وَ شَاةٍ.
جمعی شیرند و جمعی گرگ، جمعی روباه اند و جمعی سگ، طائفه ای خوکند و جماعتی گوسفند.
دسته اول از مردم: شیر.
فَأَمَّا الْأَسَدُ فَمُلُوکُ الدُّنْیَا یُحِبُّ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَنْ یَغْلِبَ وَ لَا یُغْلَبَ.
شیرها در فرمایش امام علیه السلام پادشاهان و شهریاران اند، اینان از شکست گریزانند و دوست دارند در نبرد قدرت پیروز میدان باشند.
شما گمان میکنید پادشاهان زمان امام سجاد(ع) چقدر عده و عده داشتند و چه اندازه درندگی داشتند که امام(ع) آنان را شیر می خواند؟
قطعا تصدیق میکنید که شیرهای امروز و احتمالا فردا قویتر از شیرهای زمان امام(ع) هستند و خواهند بود. و ما با وجود اینکه بیان امام علیه السلام را شامل پادشاهان بی تاج و تخت و بی نام و نشان نیز میدانیم، ولی به جهت رعایت اختصار و پرهیز از پرگویی متعرض این گروه از مردم که در هر کوی و برزنی و در هر خانه و خانواده ای با کمی تفاوت قابل شناسایی اند، نمیشویم .
دسته دوم ازمردم: گرگ.
دسته دوم که امام آنان را گرگ مینامد بازرگانان بد زبانی اند که به وقت فروش اجناس خود به طریقی که مشتری را مجذوب سازد، سخن میگویند و به وقت خرید آنچنان در مذمت کالای مورد معامله داد سخن میدهند که فروشنده بی اختیار متاعش را به ثمن بخس در اختیار خریدار قرار میدهد.
وَ أَمَّا الذِّئْبُ فَتُجَّارُکُمْ یَذُمُّونَ إِذَا اشْتَرَوْا وَ یَمْدَحُونَ إِذَا بَاعُوا.
به اطراف خود بنگرید، سری به بازار شهر بزنید، مدتی با تجار، حتی آنانی که در تجارت محصولات و مصنوعات فکری و فرهنگی اشتغال دارند، نشست و برخاست کنید، به طرز سخن گفتن و نامه نگاری های آنان دقیق شوید، تصدیق خواهید کرد که گرگهای امروزی به خاطر برخورداری از مدرسه و دانشگاه و تعلیمات سخیف و مستمری که فنآوری جدید در اختیار آنان میگذارد، بسیار گرگ تر و درنده تر از گرگ های زمان امام (ع) هستند.
دسته سوم از مردم: روباه.
دسته سوم موجوداتی هستند که با تور دین شکار میکنند. شکم خود و زن و فرزندانشان را با دین هایشان سیر میکنند. مبلغ دینی اند، مروج احکامند، آیات و روایات میخوانند. نوحه گری و مداحی میکنند. در کنفرانس های دینی داد سخن میدهند و در موسسات تحقیقاتی مقالات و کتاب هایشان را ارائه میکنند. البته تا اینجا بد که نیست جای بسی افتخار و مباهات است که آدمی تار و پود نان حلالی را که بر سفره قرار میدهد با یاد خدا و رسول خدا و ائمه ی سعادت و سر بلندی مهیا کرده باشد، اما حرف امام(ع) این است که اینان نفاق دارند. نان دین میخورند و به آنچه میگویند باور و اعتقاد قلبی ندارند.
وَ أَمَّا الثَّعْلَبُ فَهَؤُلَاءِ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ بِأَدْیَانِهِمْ وَ لَایَکُونُ فِی قُلُوبِهِمْ مَا یَصِفُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ.
روباه ها همانانی اند که بواسطه ی دین خود میخورند و به آنچه میگویند در دل اعتقادی ندارند.
دسته چهارم از مردم: سگ.
طائفه چهارمی که امام آنان را سگ خطاب میکند، زبان دریده هایی هستند که با انواع و اقسام رساننده ها پارسشان را به گوش دیگران میرسانند و بدینگونه استخوان کرامت و احترام را به دندان میکشند.
اینان، جمعی مردم کوچه و بازارند و جمعی دارندگان رادیوها و تلویزیون ها، سایت ها و شبکه های گسترده خبری که نهیب صدایشان همه توجه ها و نگاه ها را به سوی آنان میکشاند.
وَ أَمَّا الْکَلْبُ یَهِرُّ عَلَى النَّاسِ بِلِسَانِهِ وَ یُکْرِمُهُ النَّاسُ مِنْ شَرِّ لِسَانِهِ.
وسگ ها در بیان امام سجاد علیه السلام آنانی اند که با زبان خود بر مردم پارس میکنند و مردم به خاطر شری که در زبان آنان است به آنان احترام میگذارند.
و شما خواننده ارجمند تصدیق میکنید که سگهای مدرن امروزی که به همه اقسام و آداب سخن اشراف دارند، قوم ها و قبیله ها را بخوبی میشناسند و برای پارسشان علاوه بر اینکه خود را به دانش روز مجهز نموده، پول و سرمایه فراوانی را خرج میکنند بهیچوجه با سگهای ابتدایی اما گستاخ زمان امام علیه السلام قابل مقایسه و تطبیق نیستند .
دستهپنجمازمردم: خوک.
و اما خوک ها و خوکچه ها، پدران و فرزندان همان هایی اند که داگلاس کاپلاند از آنان به عنوان نسل ایکس نام میبرد که در آمریکا و اروپا جولان میدهند و در این سوی آب خنزیرسانان را با تن های برهنه شان به بزم شبانه و روزانه شان میکشانند، دسته پنجمی هستند که امام سجاد علیه السلام متعرض آن میشود.
وَ أَمَّا الْخِنْزِیرُ فَهَؤُلَاءِ الْمُخَنَّثُونَ وَ أَشْبَاهُهُمْ لَایُدْعَوْنَ إِلَى فَاحِشَةٍ إِلَّا أَجَابُوا.
خوک ها مردمی نامردند که هیچ دعوت فحشائی را بدون پاسخ نمیگذارند.
دستهششمازمردم: گوسفند.
و در این میان جماعتی یافت میشود که متفاوت از همه اقسام گفته شده ، زندگی سخت و جانکاهی را تحمل میکنند. آنان به جرم دلدادگی به خدا و رسول خدا و تسلیم در مقابل آیات الهی و به خاطرغربت و تنهایی حق، قلة نفرات و به جهت حصری که بر آنان تحمیل شده است، عاجزانه مرهمی جز خود خوری و دارویی جز شکستن استخوانهای خود نمییابند. امام علیه السلام این گروه ششم را گوسفند میداند.
وَ أَمَّا الشَّاةُ فَالْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ تُجَزُّ شُعُورُهُمْ وَ یُؤْکَلُ لُحُومُهُمْ وَ یُکْسَرُ عَظْمُهُمْ.
گوسفندها مومنانی اند که موهایشان را می چینند و گوشت هایشان را میخورند و استخوان هایشان را می شکنند.
امام علیه السلام در پایان این عبارات و در آخر این مفاهیم که جای کار بسیار دارد، پرسشی را مطرح می کنند که بعد از گذشت چند صد سال همچنان منتظر پاسخ شما خوانندگان ارجمند است. میپرسند:
فَکَیْفَ تَصْنَعُ الشَّاةُ بَیْنَ أَسَدٍ وَ ذِئْبٍ وَ ثَعْلَبٍ وَ کَلْبٍ وَ خِنْزِیرٍ؟
و از یک گوسفند که در محاصره شیر و گرگ و روباه و سگ و خوک قرار گرفته، چه کاری برمیآید؟
(الخصال؛ج1؛ص338و339. میزان الحکمة جلد 13 صفحه 6528 حدیث 20866)
قطعا از گوسفندی که در محاصره این همه حیوان درنده و خونریز قرار گرفته، کاری بر نمی آید.
همانگونه که از دوازده هزار نفری که در برابرشان ششصد یا هفتصد هزار نفر گوساله پرست قرار داشتند، کاری ساخته نبود.
ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَکَ بِمَلْکِنا.
چنین نبود که با داشتن توانایى خلف وعده کنیم به عبارت دیگر نمى توانستیم جلوى خلاف را بگیریم.
وقتی کلیت جامعه از شاه تا گدا، از فقیر تا غنی، از زن تا مرد و از جوان تا پیر حیوان شد، منش حیوانی پیشه کرد، در چنین جامعه ای فارغ از موارد استثناء، مومن، گرچه مومن است، اما حیوان است. تنها فرقی که دارد مثل سگ و خوک نجس العین نیست. مثل شیر و گرگ و روباه خونریز و درنده نیست. گوسفند است، که در عروسی و عزا سر از تنش جدا می کنند.[فافهم]
ادامه دارد