بسم الله الرحمن الرحیم
فشرده ای از سخنان علی خلیل اسماعیل در جمع دوستان جوان، شب های 27 و 28 و 29 صفر.
و ما ارسلنا من قبلک الا رجالا نوحی الیهم فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون[42 نحل].
در مثل ها آمده است که مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد. و ما در گذشته دور درست در 28 صفری که رسول خدا از میان ما برای همیشه رخت بر بست، گزیده شدیم. چیزی که در گذشته رخ داده امروز هم می تواند رخ دهد. فردا هم قابل وقوع است. در 18 ذی الحجة، و در پایان آخرین حجی که رسول خدا حضور داشتند، رسول خدا دست به اقدامی بس بزرگ زد، بزرگ تر از هر عمل دیگری که می توان تصور کرد، بدون این عمل تمامی زحمات رسول خدا، در حکم هیچ است. و آن تعیین امیر مومنان است به امامت. از 18 ذی الحجة تا 28 صفر که رسول خدا در جوار رحمت الهی آرام می گیرد، 70 روز فاصله است. در این 70 روز فتنه عظیمی رخ داد. بقدری عظیم که می توان گفت تلخی آن برای همیشه و تا روز قیامت در کام مومنان وجود خواهد داشت. ثمره آن فتنه 70 روزه عزل امیر مومنان از امامت جامعه است. اینکه می گویم است و نمی گویم بود به این خاطر است که مولا هیچگاه فرصت نیافت تا امامتش را در جامعه مستقر سازد. فرزندان او هم چنین فرصتی را نیافتند. تا اینکه 22 بهمن 1357 فرا رسید، اراده خدای متعال بر آن تعلق گرفت که خواست مردم مبنی بر استقرار حاکمیت امام ، در انقلابی به نام خدا، محقق گردد. از آن تاریخ، 30 سال پر فراز و نشیب گذشت، امامت، وارد دهه چهارم عمر خود شد. از 22 خرداد تا 22 بهمن، حوادث تلخی رخ داد. مومنان 240 روز پر از نگرانی را پشت سر گذاشتند. خیلی ها در این مدت پیر شدند. خیلی ها ناله ها و شکوه ها به پیشگاه خدا بردند. اینان از ثمره ای که فتنه 70 روزه آخر عمر رسول خدا، بجا گذاشته بود، واهمه داشتند.
در اهمیت غم دوم 28 صفر.
در 28 صفری که رسول خدا از میان ما رفت، دو غم به وقوع پیوست. اول، غم جانسوز رحلت نبی مکرم پروردگار. دوم، غمی جانکاه تر و درد ناکتر از غم اول و آن خواب یک روزه مردم عصر رسول خدا در روز رحلت غمبار آن سرور. جانکاهی آن خواب تا الآن و تا آینده ای نامعلوم ذائقه دلسوزان و محبان رسول خدا را در تلخی نگه خواهد داشت. خواب یک روزه ای که پی آمد آن تا قرن ها استمرار دارد. اینکه شما می بینید در 19 رمضان فرق امیر مومنان می شکافد بخاطر خواب یک روزه ی مردم در 28 صفر است. اینکه می بینید بر جنازه حسن مجتبی جسارت می شود و بر پیکر حسین مظلوم اسب تازی می کنند، اینکه می بینید موسی بن جعفر سال ها در گوشه زندان محبوس می ماند و آقایمان علی بن موسی به توس آورده می شود و قلب نازنینش بواسطه سم مامون پاره پاره می گردد، بخاطر خواب یک روزه ی مردم در 28 صفر است. خواب پی آمد دارد، دسترسی نداشتن ما به امام زمان(عج) ریشه در خواب یک روزه مردم در 28 صفر دارد. تمام مصیبت هایی که در طول تاریخ بر مردم مسلمان وارد می شود، ریشه در همان خواب یک روزه دارد. اینکه امام خمینی مردم عصر خودش را بهتر از مردم عصر رسول خدا می داند، امروز برای شما مردم فهیم آشکار تر ، واضح تر و ملموس تر است. مردم عصر رسول خدا، 70 روز در فتنه قرار گرفتند، بخواب رفتند. و دین رسول خدا را ضایع ساختند. تمامی دستاورد های رسول خدا را تباه نمودند. اما مردم عصر امام خمینی، 240 روز فتنه بسیار دلهره آور و در بعضی موارد تهوع آوری را پشت سر گذاردند، و دو روز مانده به 28 صفر به همه دنیا با صدای بلند اعلان کردند که مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود. فرق مردم 28 صفر با مردم 26 صفر در این است، که آنان بخواب رفتند و اینان بیدارند.
آنچه که ما را در این فتنه 240 روزه بیدار نگه داشت، باور ما به حقیقی بودن فتنه بود، ما نپنداشتیم که فتنه، توهم است. ما به خبری که جبرئیل به رسول خدا داده بود که: یا محمد ستکون فی امتک فتنة. باور جدی داشتیم. و به سفارشی هم که رسول خدا برای ما به ارمغان گذاشته بود که: فاذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم، فعلیکم بالقرآن. نیز باور جدی داشتیم. ما بواسطه آموزه های دینی عالم و جاهل را در مدرک، عنوان و لباس خاصی محصور نساختیم.
عالم و جاهل در نگاه مولای موحدان.
اینکه در متون دینی تاکید فراوان بر کسب علم و دانش شده است، تا جاییکه در فرمایش مولای متقیان، متعبد بدون دانش همانند حمار طاحونه است، و در همان حال دو رکعت نماز عالم از هفتاد رکعت نماز جاهل برتر شناخته شده است، بی حکمت نیست. امیر مومنان که درس فتنه شناسی مدیون مواضع و موعظه های اوست، میفرماید: لان العالم تاتیه الفتنة، فیخرج منها بعلمه. و تاتی الجاهل فتنسفه نسفا. در ادبیات مولا علیه السلام فتنه اختصاص به دسته ای دون دسته ای ندارد. همه را در بر می گیرد. بسوی عالم می آید. بسوی جاهل هم می آید. فرق عالم و جاهل به وقت فتنه آشکار می شود. آن کسی که فتنه او را در هم کوبید، و بنیان های فکری و عقیدتی او را برانداخت، در کلاس فتنه شناسی امیر مومنان جاهلی بیش نیست. حال ممکن است این شخص چندین نشان و مدرک معتبر علمی را هم با خود به یدک بکشد. تجلیل عالم در فرمایش مولا علیه السلام به دلیل دانشی است که او را از تنگناهای فتنه به سلامت خارج سازد. و توبیخ جاهل به خاطر غربال شدن و سقوط از الک فتنه است.
عهد ما و سلونی امام.
ما در انقلابمان عهد کرده ایم که دست به کار مهمی بزنیم. ما قرار است پرچم لا اله الا الله را بر بلند ترین برج و بارو های جهان به اهتزاز در آوریم. ما قرار است زمینه را برای انقلاب جهانی سرورمان و مولایمان مهدی موعود علیه السلام مهیا سازیم، باید بدانیم که این امری سهل و آسان نیست. بلکه همانگونه که در فرمایش امیر المومنین آمده است: ان امرنا صعب مستصعب. امر مولای ما سخت و دشوار است. و از عهده این امر کسی بر می آید که خداوند قلب او را با امتحان فراخی داده است. لا یحمله الا عبد مومن امتحن الله قلبه للایمان. جز مومن دینداری که خدا او را آزموده و اکنون ایمان در دلش مستقر گردیده، کسی قدرت پذیرش و تحمل آن را ندارد. و لا یعی حدیثنا الا صدور امینة و احلام رزینة. حدیث ما را جز سینه های امانت پذیر و عقل های بردبار فرا نگیرد.
امیر المومنین علیه السلام بعد از این عبارات است که همه شنوندگان و همه خوانندگان پیامش را به حضوری جدی در کلاس فتنه شناسی اش، پیش از اینکه فتنه موجبات حیرانی و سرگردانی عقل ها و اندیشه ها را باعث شود، و قبل از آنی که به آزار و اذیت مومنان بپردازد، فرا می خواند، میفرماید: ایها الناس، سلونی قبل ان تفقدونی. ای مردم، از من بپرسید پیش از اینکه من از میان شما بروم. ایها الناس، عام است. شامل همه مردم در هر عصر و زمانی میشود. تقاضای مولا هم عام است. هر چه می خواهید بپرسید. سلونی بدون قید است. و برای اینکه جمع حاضر متوجه عام بودن و فراگیر بودن امر امام شوند میفرماید: فلانا بطرق السماء اعلم منی بطرق الارض. من راه های آسمان را داناترم تا راه های زمین. آنچه از ادامه فرمایش مولای مظلوم ما بر می آید، این است که: ایشان دوست ندارند، مردمان و بویژه دوستان آن حضرت بواسطه فتنه ها در هم کوبیده شوند. دوست ندارند فتنه ها همه دستآورد های مادی و معنوی آنان را پایمال سازد. و آنان را همچون موجوداتی سبک وزن با خود به این سو و آن سو ببرد. لذا از میان انبوهی از مطالب ریز و درشت علاقمندی اش را به پرسش از فتنه شناسی بیان میکند. قبل ان تشغر برجلها فتنة تطا فی خطامها، و تذهب باحلام قومها. بپرسید قبل از آنکه فتنه ها، چونان شتری بی صاحب حرکت کند. بپرسید پیش از آنکه فتنه ها مهار خود را نیز پایمال نماید. بپرسید قبل از آنکه فتنه ها مردم را در هم بکوبد و موجبات آزار آنان را فراهم آورد. بپرسید پیش از آنکه فتنه ها باعث سرگردانی و حیرانی عقل ها گردد.
وظیفه امروز جوانان متعهد و مردم فهیم و نیز موسسات فکری و فرهنگی در تمامی جوامع اسلامی این است که صدای سلونی امام علیه السلام را تا آنجا که مقدور است با صدای بلند بگوش همگان برسانند، و این صدا را آنچنان بلند اداء کنند که سلونی های دیگر قابل شنیدن نباشد، و فضا برای عرض اندام نداشته باشد. اینکه می بینید صدا های بیگانه و بعضا گوش خراش در جامعه فراوان است، سرش این است که ما نتوانستیم آنگونه که شایسته نام و بایسته مقام امام موحدین است، کار کنیم. با یک نگاه ابتدایی به آنانی که در دام فتنه قرار گرفتند، در مییابید که آنان در حقیقت از «ی» در سلونی غافل شدند. غفلت از مولای مومنان دنیا و آخرت را برای آنان به جهنمی سوزان تبدیل ساخت. ما سلونی امام را گفتیم تا مقدمه ای باشد برای رمز رهایی از فتنه 240 روزه ای که باعث خواری دشمنان و سبب سربلندی مومنان گردید.
نیازمندی و غش در معامله.
در یک تعریف صحیح آدمی موجودی است نیازمند. آنکه بی نیاز مطلق است، خداست. ان الله غنی و انتم الفقراء. و همین نیازمندی است که زمینه کار و نیز خدعه را برای سران حریص و طماع دنیا، آنانی که با بی پروایی اعلان کردند، ان الله فقیر و نحن اغنیاء، فراهم آورده است. در باب الاحسان و ترک الغش فی البیع از کتاب من لا یحضره الفقیه عبارتی است که میفرماید: من غش المسلمین حشر مع الیهود یوم القیامة. هر کسی که در معامله با مسلمان، دست به غش بزند و سر مسلمانی را کلاه بگذارد، در روز قیامت یهودی محشور میشود. اگر بپرسیم چرا چنین است؟ میگوید: بخاطر اینکه رسول خدا فرموده: لانهم اغش الناس للمسلمین. به جهت اینکه یهودیان بیشترین غش و کلاه گذاری را نسبت به مسلمانان دارند. آنچه که میخواهم در تبیین فرمایش رسول خدا مخصوصا برای نسل جوان که با کتاب، مجله، سایت، فیلم، اینترنت، و ماهواره سر و کار دارد. و نیز برای دوستان دانشجو و طلبه و همچنین برای عزیزان معلم و استاد و روحانی اضافه کنم، این است. که غش در معامله را فقط در کلاه گذاری ابلهانه خرده فروشان محصور نسازند. امروز غش در تعالیم نامحسوس محافل و مجامع علمی و در تئوری های بزک شده ای که از آن سوی آب برایمان ارسال میکنند، قابل رد گیری است. عقل هایی که امروز خود را از هر قید و بندی رها ساخته و متاسفانه با هر رهایی ای بین خود و خدای قادر متعال حجابی افکنده، حکایتگر رو به تزاید بودن و به ثمر نشستن تئوری های وسوسه انگیزی است که به گفته پروتکل های دانشوران صهیون برای مهار فکر مردم غیر یهودی و از طریق دروسی که به دروس عینی معروف است، در منظر و مرای دوستان جوان ما قرار گرفته است. غش نامحسوس و کلاه گذاری های نرم، انسان را در بردگی نوین گرفتار حساسیت وارونه می سازد. عجب لمن یتفکر فی ماکوله و کیف لا یتفکر فی معقوله؟ شگفتی فرزند ارشد امیر المومنین از همین حساسیت وارونه است. که چگونه می شود، آدمی در خورد و خوراک خود تفکر کند و شکمش را از آنچه باعث آزار و اذیت او می شود دور نگه دارد اما در معقولات، این حساسیت وجود ندارد. هر غذایی را به شکمش نمی ریزد اما هر سخنی را می شنود، هر فیلمی را می بیند، هر آهنگی را گوش می کند، هر سایتی را باز می کند، هر کتابی را می خواند، هر بورسیه ای را می پذیرد، پای درس هر باصطلاح عالم و استادی می نشیند. پی آمد حساسیت وارونه چیزی جز خواری آدمی در دنیا و آخرت نیست. اصحاب فتنه، بویژه آنهایی که حکم هیزم را برای فتنه گران دارند، نسبت به حساسیت وارونه دقت و عنایت خاص داشته باشند.
علمای اهل کتاب و اهل ذکر.
بعد از اینکه رسول خدا به رسالت مبعوث گردید و آیات الهی بر جان او فرود آمد و مردم آرام آرام با بعضی از مفاهیم و معارف که فراتر از فهم و درک آنان بود مواجه می شدند، رسول الله را می دیدند که مانند خودشان و از جنس خودشان است، برایشان سنگین آمد و تردید کردند که این چگونه است؟ ارسال رسل یعنی چه؟ انزال کتب چه صیغه ای است؟ و این در حالی است که خدای متعال پیش از خاتم الانبیاء هم مردانی را فرستاده بود که به آنان نیز وحی نازل می شد: قرآن عزیز خطاب به آنانی که درک ارسال رسل و فهم انزال کتب برایشان سخت بود، میفرماید: فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون. ما پیش از توی رسول خدا هم مردانی را فرستادیم که به آنان وحی می شد، اگر این مردم باورشان نمی شود، بروند نزد اهل ذکر و از آنان بپرسند. به گفته بسیاری از مفسرین، اهل ذکر در اینجا علمای اهل کتاب هستند. علمای یهود و نصاری با توجه به اینکه به اسلام و قرآن ایمان ندارند، ولی عادی بودن ارسال رسل و انزال کتب را می توانند تصدیق کنند. فسئلوا اهل الذکر، امری ارشادی است. بدون فسئلوا اهل الذکر، هم عقل می فهمد که باید برای خروج از شک و تردید بپرسد. رجوع غیر متخصص به متخصص امری عقلایی است. بنابراین انحصار پرسش از علمای یهود و نصاری و درخواست پاسخ فقط از آنان نشان خوبی از عقل نمی دهد. و بسیار دردناک است که بیماری حساسیت وارونه امروزه کسانی را که تا پیش از این مردم مومن را که در مسائل شرعی به متخصصان و دانشمندان دینی مراجعه می کردند، میمون صفت می خواندند، خود گرفتار چنین دامی شده اند. و پاسخ همه پرسش هایشان را از داده های از صافی گذشته و یهودیزه شده ی ماهواره ها، فیلم ها، سریال ها، کتاب ها، و مجلات آن سوی آب بدست می آورند. اینان گول رنگ و لعاب را خورده اند. عنوان حاخام، رابی، دکتر، پروفسور و کارشناس اینان را به دام کشیده است. بر فرض که این عناوین حقیقی باشد، باید دقت کنند که بیان قرآن فسئلوا اهل العلم نیست. بلکه بیان قرآن مراتبه ای و یا مرتبه هایی بالاتر از اهل علم است. قرآن عزیز به اهل ذکر ارجاع می دهد. اهل ذکر باید مسلح به پاکی درونی باشد، از ورع و تقوا در حد اعلا برخوردار باشد. گرفتار غفلت نشود و نسیان در او راه نداشته باشد. اما گویا دست هایی از همان ایام سعی وافر داشته است، تا با استفاده ی سوء ای از آیه، پاسخ همه سوالات را بدون کمترین قیدی در انحصار علمای یهود بداند. و امروزه با مراجعه به پروتکل های دانشوران یهود می توان همین خط را تئوری شده مشاهده کرد. بندی از پروتکل شماره 5، جهت دادن به فکر و اندیشه مردم غیر یهودی را به کمک سخن پردازی و تئوری های وسوسه انگیز، کا رمتخصصان یهودی می داند. و علاوه بر این، هدف اساسی مدیران یهودی را تضعیف قدرت فکر کردن مردم معرفی می کند. و با وقاحت میگوید: تا افکار آنها از اندیشیدن به مسائل اساسی منحرف و متوجه مسائل کم اهمیت شده و فرصت مقاومت کردن در برابر ما را نداشته باشند. و برای نیل به این هدف مشمئز کننده میگوید: برای آنکه بتوانیم افکار عمومی را آشفته سازیم و مردم را در حالت گیجی و سرگردانی نگه داریم، باید مطالب ضد و نقیض در بین مردم پخش کنیم و این عمل را آنقدر ادامه دهیم که غیر یهودیان خود را در پیچ و خم اطلاعات متناقض گم کنند و متقاعد شوند که تنها راه رهایی از این سرگردانی نداشتن عقیده است. به همین چند کلمه آخر دقت کنید نمیگوید: متقاعد شوند که تنها راه رهایی از سرگردانی داشتن عقیده یهودی است. یهود بخاطر اینکه غیر خود را گوئیم می داند، حاضر نیست کسی را در جمع خود بپذیرد. صرف نداشتن عقیده برای آنان کفایت می کند. شما می دانید انسان بدون عقیده در هیچ زمانی قابل تصور نبوده و نخواهد بود. اکنون با این انسان بازی خورده باصطلاح خالی از عقیده چه می کنند. بند هایی از پروتکل شماره 16 را بخوانید. در آنجا از روش مهار فکر توسط سیستمی بنام سیستم دروس عینی صحبت می کند. و دروس عینی امروز چیزی نیست که کسی نشناسد، و گستردگی آن از اینترنت و موبایل و سائر رسانه های صوتی و تصویری گرفته تا مجامع و محافلی که از داده های کنیسه و کلیسا تغذیه می کنند، را نداند. و قریب به یقین کسی نیز نیست که دقایقی از وقت شبانه روزی اش را به آن اختصاص ندهد. پروتکل شماره 16، هدف بکار گیری سیستم دروس عینی را مبدل کردن غیر یهودیان به آدم هایی بی فکر، بی خرد و مطیع که منتظرند دیگران برایشان فکر کنند و عقایدشان را شکل بدهند، می داند.
ما مسئولیم، همه مسئولند، در ادبیات دینی مسئولیت اختصاص به دسته ای دون دسته ای ندارد. کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته. ما باید بگوییم، شما نیز باید بگویید. تواصوا بالحق، فقط برای خواندن نازل نشده است. ان الله تبارک و تعالی لم یرض من اولیائه ان یعصی فی الارض و هم سکوت مذعنون، لا یامرون بالمعروف و لا ینهون عن المنکر. در تعالیم مولای موحدان سکوت همراه با تواضع در حالی که در زمین خدا عصیان صورت می گیرد جائز نیست. و خدای متعال راضی نیست که اولیاء و دوستانش در چنین مواقعی دست از آئین حیات بخش امر به معروف و نهی از منکر بشویند و سکوت پیشه کنند. آنانی که در دام رسانه های یهودی تلمودی مرداکی قرار گرفته اند، ممکن است بسوی شما نیایند. این وظیفه شما و همچنین وظیفه ماست که به سراغ آنان برویم. اینکه در وصف رسول خدا شنیدید: طبیب دوار بطبه. از همین باب است. رسول خدا منتظر نمیماند تا مریض به سراغ او آید، او نیز به سراغ مریض می رفت. آیه را برای مردم مومن و برای در دام قرار گرفته ها درست معنی کنیم. اهل ذکر را به آنها معرفی کنیم. همین آیه از امیر مومنان پرسیده شد. فرمود: به خدا قسم، انا لنحن اهل الذکر. همانا اهل ذکر در آیه ما هستیم. از امام صادق نیز پرسش کردند که کسانی هستند که در رابطه با آیه ی: فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون، میگویند: ان الذکر هو التوراة و اهل الذکر هم علماء الیهود. ذکر تورات است و اهل ذکر هم حاخام های یهودی اند. امام فرمود: اذا یدعوننا الی دینهم. در این صورات آنان ما را بسوی دین خودشان می خوانند. بل نحن و الله اهل الذکر الذین امر الله تعالی برد المسالة الینا. بلکه اهل ذکر ماییم که خدا امر نموده مسئله هایتان را به سوی ما آورید. زمانی که از امام علی بن موسی الرضا که با استناد به همین آیه فرمود اهل الذکر ما هستیم، دلیلی بر خلاف آنانی که می گفتند اهل ذکر علمای یهود و نصاری هستند، خواسته شد، امام علیه السلام آیه ای از سوره طلاق را قرائت نمود که: فاتقوا الله یا اولی الالباب الذین آمنوا قد انزل الله الیکم ذکرا رسولا یتلوا علیکم آیات الله مبینات. خدای متعال بسوی شما ذکر را فرستاد. خود قران بیان میکند که ذکر چه کسی است. ذکر را فرستاد که بیان باشد از رسول الله که آیات الهی را بر شما تلاوت می کند. بنابراین و با توجه به این آیه ذکر رسول خداست و همانطور که امام رضا میفرمایند ائمه طاهرین اهل او و اهل ذکرند.
عوامل برون رفت از فتنه.
تا اینجا به دو عامل موفقیت مومنان، دو عاملی که برای برون رفت از فتنه بسیار کارایی داشته و دارد، اشاره کردیم.
1: عامل اول این است که مومنان هیچگاه توطئه و فتنه را توهم نمی پندارند. آنان زمانی که عمر 1400 ساله ی اسلام عزیز را رصد می کنند، میبینند هیچگاه اسلام بدون دشمن نبوده است. آنان به خوبی می دانند که تمامی ائمه شیعه بواسطه مبارزه مستقیم یا غیر مستقیم با دشمن به شهادت رسیده اند. بازخوانی شهادت حسین بن علی در کربلا ، در محافل و مجالسی که به صورت سنتی و غیر سنتی در گوشه گوشه شهر و دهات بلاد اسلامی برگزار شد، ناله ها و شکوه هایی که به آسمان رفت و اشک هایی که بر گونه ها جاری گردید، همگی علاوه بر اینکه بر مظلومیت ائمه و شقاوت دشمن آنان شهادت می داد، بر حضور جدی مومنان و محبان ائمه در کلاس دشمن شناسی و فتنه شناسی تاکید می کرد. و این حضور، مبارزه همیشگی با دشمن را در نهاد مومنان زنده نگه می داشت. زیر بار حرف زور نرفتن را تعلیم می داد. تجزیه و تحلیل امور را برای مومنان آسان می ساخت.
2: عامل دوم این است که مومنان اطلاعاتشان را از اهل ذکر دریافت می کنند. ما ذکر را همانگونه که در سوره طلاق آمده، رسول خدا می دانیم و در نتیجه اهل ذکر را اهل بیت رسول خدا می دانیم. سوالاتمان را تا زمانی که این ذوات مقدسه در جمع ما حضور داشتند، مستقیما از آنان می پرسیدیم. و زمانی که قرار شد حجت ابن الحسن ارواحنا فداه در پس پرده غیب قرار گیرند، و بنابر توصیه آن حضرت که فرمود: و اما الحوادث الواقعة فارجعوا الی رواة احادیثنا. سوالاتمان را نزد رواة احادیث ائمه مان بردیم. پاسخ سوالاتمان را در حوادث و ماجرا های ریز و درشتی که در زندگی فردی و اجتماعیمان واقع می شد، از راویان احادیث ائمه مان شنیدیم. رواة احادیث کسانی هستند که در مکتب امام باقر و امام صادق علیهما السلام تعلیم دیدند، تفکر کردند، بعد از سالها به عنوان عالم دین، و فقیه و اسلام شناس در خدمت خلق خدا در آمدند. ما آنها را بنابر وصیت امام زمان رصد کردیم. آثار آنان را دیدیم. و اگر خود نمی توانستیم به افرادی که به عدالت شهرت داشتند، مراجعه کردیم. آنان نیز با مشخصه هایی که از امام زمان داشتند، در میان فقهاء به جستجو پرداختند. دقت می کردند که در میان فقیهان کدامشان صائنا لنفسه را بیشتر دارد. کدامشان در حافظا لدینه جدی تر است. تا کجا می تواند از دین و ایمان مردمان مراقبت کند. حد شجاعت او چه اندازه است و دلیری او تا به کجاست. کدامشان مطیعا لامر مولاه را در زندگی فردی و اجتماعی، در رفتار، کردار و در موضع گیری های کوچک و بزرگ ارائه می دهد. کدامشان مخالفا لهواء را سرلوحه کار خود قرار می دهد. آنگاه فقیه ای شایسته که می توانست راوی احادیث ائمه مان باشد را برای خود برمی گزیدیم. و این ماجرا همچنان ادامه دارد. ما امروز همچون دیروز و ان شاء الله در آینده پاسخ سوالاتمان را از این طریق، یعنی از طریق این اندیشمندان پاک طینت دریافت می کنیم.
دینت را بشناس، از فتنه ها در امانی.
اکنون آنچه که باید در این زمان به آن سخت توجه کنیم، این است که این دو عامل همچنان می تواند باعث استمرار پیروزی مومنان باشد. باید بدانیم که فتنه تمام نشده است. تا زمانی که امام زمان ظهور می کنند فتنه ها ادامه خواهند داشت، حتی در زمان امامت مهدی موعود دنیا بدون فتنه نخواهد بود. و نیز باید مراقب باشیم که در دام توطئه یهود قرار نگیریم و خدای نخواسته رسانه های یهودی تلمودی مرداکی را به عنوان اهل ذکر برایمان آرایش نکنند. بدانیم که فتنه ها زمانی که روی می آورند، باطل را به صورت حق آرایش می کنند، ایجاد شبهه می کنند، و در این میان آنچه ما را و بخصوص دوستان جوان ما را یاری میکند، یقظه است، بصیرت و بیداری است و در یک کلام فتنه کسی را بر زمین می زند و قلاده بندگی یهود را بر گردن کسی می اندازد که دینش را بدرستی نشناسد، چنانکه صحابی بزرگ جناب حذیفة بن یمان می گوید: لا تضرک الفتنة ما عرفت دینک، انما الفتنة اذا اشتبه علیک الحق و الباطل. وقتی دینت را بشناسی فتنه ضرری بر تو ندارد، همانا فتنه وقتی است که حق و باطل بر تو مشتبه شود.