به نام خدا
سلام حامد و سینای عزیز
حقیقت مطلب آن است که بر خلاف گفته ی پروتکل های اندیشمندان یهود که توده ی مردم را وحشی می پندارد . مردم بومی و اصیل ایرانی بسیار خردمند و باهوش و از طائفه ی _ و قلیل من عبادی الشکور _ ند . زوزه های گرگ های خارجی که توسط عوامل بی ریشه ، اما شکم گنده ی داخلیشان نشخوار می شود ، گرچه دل دردمند مردم رئوف ما را آزرده می سازد ، نشان از استیصال ، پریشانی و سردر گمی آنها دارد . دوستان نادیده ی من و همه ی خوانندگان ارجمند بدانند که : من در چهره دکتر احمدی نژاد رنج ، درد ، غم ، مهربانی ، مردم دوستی ، تواضع و در عین حال مدیریت انسانی و ریاست دینی را می بینم .
امروز بر موارد فوق مظلومیت آقای احمدی نژاد را بیافزایید . اگر یهودی ها در نفرینشان ، در جشن پوریم که به سوی ایران ایستادند و در حق آقای احمدی نژاد نفرین کردند ، تنها میبودند ، شاید ضرورتی نمیدیدم که مرتبه ی دیگر مقاله ی این معلم فقیر ، که در ایام انتخابات نهم در سایت وزین و معتبر موعود قرار گرفت ، را منتشر سازم .
انتخابات ، یهود و رجائی
پروتکل های دانشوران یهود با حربه ی ورود آزادی و سیاست آزادی طلبی به سیستم نظام حکومتی مستقر در صدد بی ثباتی و متزلزل ساختن نهادها و پایه های نظام حاکم بر می آیند . بنا بر آنچه که طراحان پروتکل ها ی حاکمان صهیونیسم در پروتکل شماره یک میگویند : سیاست آزادی طلبی جز بی نظمی ، سوء تفاهم ، کشمکش ، عدم توافق و برخورد میان احزاب و مردم چیز دیگری ندارد .
تفرقه و تشتت حاصل از سیاست باصطلاح آزادی طلبی در بین آحاد مردم ، موجب نفرت و دوری هرچه بیشتر خانواده ها ، همسایگان ، دوستان و آشنایان از یکدیگر می شود و شرائطی را بوجود می آورد که یا نابودی حاکمیت مستقر را در بر دارد و یا تزلزل همیشگی آن را . و این همان چیزی است که گردانندگان صهیونیسم جهانی خواهان آنند .
حاکمیت لرزان ، قطعا قوی نخواهد بود و قوی نخواهد شد . گرگانی که رهبری تمدن وحشی و خون آشام آن سوی مرزها را یدک می کشند ، در نظام سیاسی شان حق را اعمال زور میدانند و رسما اعلان میکنند : آنچه را می خواهم به من بده ، زیرا من از تو قوی ترم . و نیازی نیست ثابت کنم حق از آن کیست . 1
آنان آزادی خواهی ای که مبتنی بر خدا پرستی باشد را محکوم می کنند . آزادی ای که با انسان دوستی و برابری پیوند داشته باشد را نمی خواهند . آزادی ای که برای جامعه بی زیان باشد را توبیخ می کنند . آزادی ای که به رفاه عمومی لطمه ای وارد نسازد را نمی پسندند . و آزادی ای که در اقتصاد و معیشت خانه و خانواده جایی برای خود باز کند را سر زنش و تخطئه می کنند . 2
آنان اخلاق را در فرمانروا زشت و مذموم می پندارند ، زیرا معتقدند شخص اخلاقی ، کسی که نیکی ها و خصلت های آسمانی و سجایای رحمانی سراسر وجود او را احاطه کرده ، نمی تواند سیاستمداری کار کشته و ماهر از آب در آید تا در آینده در چنگ صهیونیسم و برای سر بلندی دولت جهانی یهود دم بجنباند . آنان سیاستمداری را تبلیغ می کنند که بگفته ی پروتکل شماره یک : هم باید نیرنگ باز باشد و هم بتواند دیگران را متقاعد کند .
چه دستهایی در کارند تا رجائی برای ما فردی عادی و معمولی جلوه کند ، چه کسانی می کوشند تا اسرار و رموز نهفته در چهره و تصویر رجائی را برای همیشه از ذهن ما و جوانان ما بزدایند . آنانی که از هر چهره ی باصطلاح آزادی خواهی بتی می تراشند و هر لحظه آن را بر سر جوان مسلمان می کوبند ، چگونه است که این سمبل و اسوه ی بی نظیر حق پرستی و حق خواهی ، الگوی رنجدیدگان و ستمدیدگان زمان را تحمل ندارند . هموئی که در روزگار غربت مردان بزرگ تسلیم اربابان زور و زر و تزویر نشد و در اوج محبوبیت و شهرت دنیایی ، هواهای نفسانی را به پای عقل دینی اش قربانی ساخت .
« رجائی را خصوصیتی بود که اگر نامش بر سر زبان ها نمی افتاد و حتی اگر پای به وادی سیاست نمی گزارد ، همچنان رجائی بود . رجائی با جدیت در دینداری ، در راستی و یک رنگی در رابطه با خدا و در دیگر خواهی ، انسان دوستی و صداقت در ارتباط با دیگران ، رجائی شد . همان رجائی که به رغم افول همه انقلابی نمائی ها و چریک بازی ها برای ما هنوز هم زنده است . چرا که حساب این گوهر فضیلت را با آن اعراض روی و ریاء ، نباید یکی گرفت . » 3
او که فقر با همه وجودش عجین شده بود ، فقرا را بهترین دوستان خود می دانست .
با این که گوهر گرانبهائی به نام عقل را با دینش آمیخته ساخته بود ، هیچ گاه ادعائی نکرد .
این چگونه رئیس جمهوری است که خود را ارباب مردم نمی داند ، فرزند مردم می خواند . از امام و مقتدایش به نیکی یاد می کند و خود را مقلد رهنمود های آن عزیز سفر کرده می داند .
او برای رئیس شدن دست و پا نمی زند ، از دخترکان زیبا روی برای خود پله های ترقی نمی سازد . به دست بوسی سفرای اروپایی نمی رود ، چراغ سبز به شیطان بزرگ نشان نمی دهد ، بر لب دشمنان ایران زمین لبخند نمی نشاند ، قدرتش را مدیون پول و تبلیغات بیگانه نمی سازد .
غیرت فراوانش از او شخصیتی مکتبی می سازد تا جایی که دشمن صهیونیستی تاب تحمل او را نمی آورد و همان طور که در پروتکل شماره پانزده آمده است : آنهایی که مانع انجام برنامه های ما می شوند ، بهتر است که مرگشان را جلو بیاندازیم و آنها را نابود کنیم .
شهادت رجائی عزیز را به دست جاهلان مسلح ، آنانی که دین تنها لقلقه ی زبانشان بود و در دل بهره ای از معنویت نداشته اند ، رقم می زند .
پی نوشت :
1 . پروتکل شماره یک
2 . پروتکل شماره چهار
3 . مقاله ی برادر رجائی هرگز نمی میرد . سایت احیاء