بسم الله الرحمن الرحیم
گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت چهارم )
و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا
اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی ار رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم . و عن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری .
ببینیم آنهایی که تصمیم گرفته اند برای ما خانه و خانواده ی جدیدی تعریف کنند و ما را در آن خانه تربیت کنند ، چه خانه و چه خانواده ای را در ذهن دارند ؟ چه تعریفی از پدر و چه برداشتی از مادر ارائه میدهند ؟ ناموس چه جایگاهی در خانه ی جدید دارد ؟ نگرانیهای پدر و مادر از کدام جنس است ؟ دوستان جوان من مطالعه کنند و زندگی امروزی و خانه و خانواده ی جدید را در نظر بگیرند و با خانه و خانواده ی قدیم مقایسه کنند . ببینند ما در این تحولات چه سودی بدست آورده ایم ؟ مزیت های خانه و خانواده ی قدیم را از دل متون استخراج کنند ، از قدیمترها سوال کنند ، از عقلای جامعه بپرسند ، بعد ببینند که در این رویکرد نو و تازه چه اندازه متضرر شده ایم ؟ خانه در خانواده ی قدیم قداست داشت ، یک معبد و یک عبادتگاه بود و بقول آقای دکتر رضا داوری در مقاله ی خانواده ی قدیم و جدید مناسک و مراسم دینی داشت . پدران ما نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن را فقط نمیخواندند ، آن را اعمال میکردند . پدر خانه خود را مسئول امور تربیتی میدانست . مادر نقش مدیریتی قوی ای داشت . پدر در خانواده ی قدیم فرزندانش را تنها شکم فرض نمیکرد . تنها نگرانی زن خانه پخت و پز نبود ، خدا میداند رو دست خوردیم ، به ما دروغ گفتند ، مادرها و مادر بزرگ های ما را امل خواندند بعد ما باور کردیم ، گفتیم مادرها و مادر بزرگ های غیر امل میخواهیم ، دختر ها و زنان باصطلاح متجدد میخواهیم . دستورات دروغین ، مزورانه و جهت دار محافل توراتی را پذیرفتیم . محصلین مان را که به خرج ملت و از بیت المال ارتزاق میکردند به خارج و بقول قدیمی ها به فرنگ فرستادیم ، در آنجا آموزه های توراتی که در کالج ها و دانشکده های کنیسه ای و کلیسایی رواج داشت و الان هم دارد ، توسط کسانی که غیر خودشان را حیوان میدانستند و الان هم حیوان میدانند ، از محصلین ما سفرای تجدد ساختند و متاسفانه از نوع تجدد آلفرد کینزی ساختند و روانه وطن کردند ، اینان انقلابیونی شدند که موریانه وار ، آرام آرام هورمون شرم و حیا را از خانه و خانواده برداشتند . نگویید که همه اینگونه نبودند ، اصلا بحث آدم ها را نمیکنم ، روح کلی را میگویم . آنچه امروز من در کوچه و پس کوچه ، در خیابان ، در مدرسه ، در دانشگاه و در جامعه میبینم حکایتگر موفقیت آن روح کلی است . البته با آن روح کلی مقابله های سختی هم شد ، ولی هیچگاه آن پلیدی از بین نرفت و حالا حالاها هم از بین نخواهد رفت ، این نیاز به کار فراوان دارد ، نباید خسته شد ، خم رنگرزی نیست ، باید گفت ، باید نوشت ، باید نصیحت کرد ، باید در ادبیات ، در شعر ، در داستانهای کوتاه ، در صنعت فیلم سازی ، در منابر به روشنگری پرداخت ، باید دروغ های تزیین شده و معطر را از ضمیر خانه ، خانواده و جامعه پاک کرد . باید در بسیاری از تعلیمات حتی آنهایی که ظاهرا به روح و روان جامعه کاری ندارند ، دقت کرد . ما متاسفانه در عمل ، انگار به همه ی آیات قرآن اعتقاد نداریم هر جای قرآن که به مذاق ما خوش نیامد به آن توجه ی لازمه را نداریم و این اصلا خوب نیست . قرآن سوگند میخورد که ان الانسان لفی خسر . ولی رفتار ما انگار میخواهد با زبان بی زبانی بگوید ، اینگونه نیست دنیا همه اش نفع است ، اگر میخواهید خسران دنیا دامنگیرتان نشود راهی ندارید جز اینکه به آیات الهی ایمان آورید الا الذین آمنوا ، ایمان تنها هم کافی نیست ، عمل میخواهد ، عمل تنها هم مشکل زاست ، عمل صالح میخواهد و عملوا الصالحات . برای اینکه ایمانتان خدشه برندارد ، باقی بماند و برای اینکه در جنگ روانی و جنگ الفاظ مغلوب دشمن نشوید و از اینکه بخواهید عمل خوب ، رفتار شایسته و کلام متین داشته باشید شرمنده و خجالت زده نباشید ، لازم است که نسبت به یکدیگر وصیت و توصیه به حق داشته باشیم ، هر وقت یکدیگر را میبینید با صدای قرص و محکم بگویید ، قوی باشید ، به کار نیکتان ادامه دهید ، شما پیروزید ، دشمن ضعیف است اگر چه بی حیاست و هیاهو میکند ، استقامت شما ، بردباری شما ، تحمل پذیری شما ثمره شیرینی خواهد داشت . آئین تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر خدا میداند که فقط در عمل معنا پیدا میکند . ما باید بپذیریم که در یک جنگ واقعی بسر میبریم و باید بفهمیم که در این جنگ آنچه بعنوان جنگ افزار بکار میرود با گذشته فرق دارد . گوینده ی این کلمات معلم فقیری است که در عمر نزدیک به نیم قرنی اش سردی و گرمی فراوانی را چشیده است ، زندان ساواک ، و اسارت را تجربه کرده است ، از حجره های طلبه خانه خاطره ی خوشی دارد ، مزایا و معایب زندگی در خوابگاه مجردی و متاهلی دانشگاه را لمس کرده است ، تحصیل در حوزه و دانشگاه و کار در محیط آموزشی این حق را به او میدهد که از دوستان جوانش بخواهد : از خواب غفلت بیدار شوند ، تفکر را سرلوحه امور خود قرار دهند ، هر مطلبی را بدون عرضه به آیات و روایات نپذیرند ، تحریف را حقیقتی جاری و همیشگی بدانند ، نسبت به واردات فکری و فرهنگی آن سوی آب منفعل نباشند ، به همه ی آنانی که حب الوطن جایی در ایمانشان ندارد تشر بزنند ، و از آنانی که از پیشرفت غربی ها بت میتراشند و مردم تازه از بند رسته ی مارا تحقیر میکنند و با کارها و نوشته هایشان در کودکان ، نوجوانان و جوانان ما روحیه گداصفتی را تزریق میکنند دوری کنند . آستین ها را بالا بزنند و خودشان به مقابله ی جدی و فراگیر با صنعت تحریف اقدام کنند . ما نباید از تجدید نظر واهمه داشته باشیم . گرد غفلت چند ده ساله را باید از بسیاری چیزها از ریزترین تا درشتترین امورمان بزداییم . از صفاتی که به حیل گوناگون به ما القا شده است غافل نباشیم . غفلت و تنبلی سموم خطرناک و مهلکی اند که متاسفانه رهایی از آن به کار و تلاش و صبر نیاز دارد . حق نداریم در هیچ چیزی غافل باشیم . از داروسازی و مطالعات پزشکی و صنایع غذایی و دیگر صنایع نباید غافل ماند چه برسد به علومی که قرار است مستقیما با احاد بشر ارتباط داشته باشد مثل روانشناسی ، جامعه شناسی ، تاریخ . برای تحریف یک باب جدی باز کنیم . تحریف زدایی برای ما یک اصل اولی شود . معتقدم باید برای پی بردن به تحریف کتاب و کتابهای آموزشی تالیف کرد . در مدارس و دانشگاهها کلاسهای تخصصی دائر نمود . باید موسسات تحقیقی و بنگاههای پژوهشی تحریف یابی تاسیس کنیم . و دائره ی تحریف ، تحریف یابی و تحریف زدایی را هر چه بیشتر گسترش دهیم .
ادامه دارد ......