بسم الله الرحمن الرحیم
گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت دوم )
و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا
اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی ار رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم . و عن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری .
ابتدا اجازه دهید گله کنم که در بحث دشمن شناسی ، شناخت دشمن ، راههای مقابله و به انفعال کشاندن دشمن کار زیادی نکرده ایم . در حالی که هم قرآن و هم روایات نشانه های فراوانی از شناخت دشمن ارائه کرده است . باید بپذیریم که در آموزشمان و در یادگیریمان نقش اصلی و اولی را به کلام وحی نداده ایم و این ایراد بسیار دردناکی است و باید با کمال تاسف اضافه کنم که این ایراد همچنان به قوت خود باقی است . روایتی از امیر مومنان حاکی از آن است که رسول خدا میفرماید : جبرئیل نزد من آمد و گفت : یا محمد ستکون فی امتک فتنة . در میان امت تو فتنه وجود خواهد داشت . حضرت میفرماید : قلت : فما المخرج منها ؟ گفتم : راه نجات و خلاصی کدام است ؟ جبرئیل در پاسخ رسول الله میگوید : کتاب الله . آنانی که دشمن را وهم میدانند و توطئه را توهم میپندارند ، چه پاسخی برای این ملک مقرب پروردگار دارند ؟ در روایتی دیگر رسول خدا میفرمایند : فاذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن .
ما آنگونه که شایسته است و آنسان که سزاوار است در قرآن خوض نکردیم ، تدبر نکردیم ، به قرآن چنگ نزده ایم و به آن تمسک نداشته ایم . و نیز از رهنمود های بزرگانمان بهره ی وافی نبرده ایم . در تفسیر منسوب به امام حسن عسگری علیه السلام روایتی از رسول معظم پروردگار وجود دارد ، شما ببینید رسول خدا چه تعابیر زیبایی برای قرآن دارند . میفرمایند :
ان هذا القرآن هو النور المبین و الحبل المتین و العروة الوثقی و الدرجة العلیا و الشفاء الاشقی و الفضیلة الکبری و السعادة العظمی ، این کلمات بقدری فصیح و روان است که با کمترین شناختی از زبان عربی میتوانید معنی آن را دریابید ، من اضاء به نوره الله و من عقد به اموره عصمه الله ، اگر میبینید در کارهایمان گره وجود دارد به این خاطر است که کارهایمان را با آیات الهی پیوند نزده ایم و الا اموری که با قرآن پیوند خورده ، از هرگونه گزندی در امان است ، و من تمسک به انقذه الله ، راه نجات در تمسک به آیات نورانی قرآن است ، و من لم یفارق احکامه رفعه الله ، من استشفی به شفاه الله ، قرآن در بیان رسول الله منبع و سرچشمه ی شفاست منتها برای کسی که شفا بخواهد ، و من آثره علی ما سواه هداه الله ، هر کسی که قرآن را بردیگر کتابها ترجیح دهد و مقدم بدارد ، مشمول هدایت خداوندی خواهد بود ، و من طلب الهدی فی غیره اضله الله ، و هر کسی که هدایت را در غیر قرآن بجوید نصیبی جز گمراهی نخواهد داشت ، و من جعله شعاره و دثاره اسعده الله و من جعله امامه الذی یقتدی به و معوله الذی ینتهی الیه اداه الله الی جنات النعیم و العیش السلیم ، و هر کسی که قرآن را امام و مقتدای خود قرار دهد در این دنیا برخوردار از زندگی سالم و در آن دنیا برخوردار از بهشت های پر از نعمت خواهد بود .
اول و آخر قرآن ز چه با آمد و سین ؟ ---- یعنی اندر ره دین راهبرت قرآن ، بس .
چنگ در گفته ی یزدان و پیمبر زن و رو ---- کانچه قرآن و خبر نیست فسانه است و هوس .
قرآن برای شناسایی خطرناکترین دشمن و پر عداوت ترین دشمن مومنان علاوه بر آیه ی معروف -- لتجدن اشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود -- نه یک آیه ، نه ده آیه بلکه چند صد آیه ی دیگر دارد که برای نمونه به چند تای آن گذرا اشاره میکنم .
فاتحه ، 7 -- غیر المغضوب علیهم . این یهود است که به غضب خداوند گرفتار آمده است .
بقره ، 6 -- ان الذین کفروا سواء علیهم ء انذرتهم ام لم تنذرهم لایومنون . کفروا یعنی یهود .
بقره ، 14 -- و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انا معکم . شیاطین یعنی یهود .
بقره ، 27 -- الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه . ناقضین عهد یعنی یهود .
بقره ، 44 -- اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم . آنکه توبیخ در آیه شامل حالش شده است ، یهود است . آنکه به درد خود فراموشی گرفتار آمده است ، یهود است .
بقره ، 79 -- فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من عند الله . آنکه کتاب مینویسد و میگوید این وحی خداست ، یهود است .
بقره ، 89 -- فلما جاء هم ما عرفوا کفروا به فلعنة الله علی الکافرین . آنکه منکر شناخت رسول خدا شده است ، یهود است ، و آنکه در حق رسول الله ناسپاسی کرد ، یهود است .
بقره ، 109 -- ود کثیر من اهل الکتاب لو یردونکم من بعد ایمانکم کفارا حسدا من عند انفسهم من بعد ما تبین لهم الحق . آنکه دوست دارد از شما مومنان کافر بسازد ، یهود است .
بقره ، 120 -- و لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم . و آنکه از شما راضی نمیشود تا اینکه دست از آئینتان بردارید ، یهود است .
شناخت این دشمن که امروزه بواسطه ی غریزه ی برتری جویی و تفوق طلبی توانسته است احکامش را تقریبا بر تمامی جوامع سرایت دهد و بیشتر مجامع علمی ، تحقیقی و پژوهشی را تغذیه کند . و در صنایع وابستگی آور ، چه اقتصادی و چه فرهنگی ، از شراب سازی ، فیلم سازی ، سینما و هنر شهوانی گرفته تا صنعت کتاب نویسی ، قصه پردازی ، مستهجن نگاری و چیزهای دیگر حضوری موذیانه دارد ، امری ضروری و لازم است .
هر اندازه شما دوستان جوان من این دشمن عنود و مرموز ، که رسما غیر خود را sub human و نا انسان میخواند ، را بشناسید ، به مرز بیداری نزدیک شده اید . وقتی به بیداری رسیدید و لذت بیداری را چشیدید ، خود را از دنیای آزاد به زندان پر درد و رنج وارد خواهید ساخت . بیداری دنیا را برایتان به زندان تبدیل خواهد کرد و اینکه میگویند : الدنیا سجن المومن ، برای مومنی است که بیدار است . مومنی که خواب است ، نه تنها دنیا سجن او نیست بلکه از اینکه دنیا سجن او شود گریزان است . زندان ، راحتی ندارد . همه اش رنج است . همه اش مشقت است . غل و زنجیر است . آزادی بی مهابا از پدیده های خارج زندان است . در زندان از چنین آزادی ای خبری نیست . پس این آزادی فراوان از کجاست ؟ چرا به صندلی کتابخانه ها زنجیر نشدید ؟ چرا دستتان بواسطه ی قلم زخم نشده ؟ چرا شکمتان بر روی بسیاری از خوردنیها و نوشیدنیها بسته نشده ؟ چرا زبانتان به هر حرفی باز میشود ؟ و چرا پایتان به هر جایی وارد میشود ؟ معلوم است که دنیا زندان شما نیست ، و واضح است که شما زندانی نیستید . معنای زندان محدودیت است . همه ی آنهایی که سعی دارند به شکل های مختلف محدودیت زدایی کنند ، در حقیقت سر در آخور دشمن دارند .
ادامه دارد ....