بسم الله الرحمن الرحیم

برنارد لوئیس ، کعب الاحبار مدرن

پیش از این گفتیم که اعتراف برنارد لوئیس به دیرینه بودن واژه ی یهودی مسیحی در مقاله ی ادیان و برخورد تمدنها ( مجله بخارا ، شماره 42 مترجم عزت الله فولادوند ) قابل اعتنا است . او میگوید : یهودی مسیحی نامی تازه است برای واقعیتی دیرین . ولی اگر در قدیم به کار میرفت ، نه یهودیان میپسندیدند و نه مسیحیان . 

همچنین پرسیدیم که چرا در مقابل خدای یهودی مسیحی آمده است : بسم الله الرحمن الرحیم . قل هو الله احد . الله الصمد . لم یلد و لم یولد . و لم یکن له کفوا احد . ؟؟؟

نمیدانم در این باره اندیشیده اید یا نه ؟ بهر حال بنده قصد ندارم به سبک علماء و مفسران عالیقدر وارد بحث های تفسیری شوم . از آنجاییکه برنارد لوئیس در مقاله ادیان و برخورد تمدنهایش به این سوره اشاره میکند و شما در چند سطر دیگر آنرا مطالعه خواهید کرد ، لازم است دوستان جوانم را به طور خلاصه با برنارد لوئیس و عقائدش آشنا سازم .

برنارد لوئیس نویسنده ی انگلیسی مقیم ایالات متحده ی آمریکا ، شخصیت آکادمی و برجسته ترین چهره ی علمی و دانشگاهی یهودی زنده در حوزه ی اسلام شناسی و مطالعات خاورمیانه است . او پیشتاز نظریه پردازانی است که مردم را به جنگ تمدنها فرا میخواند . لوئیس که سمت استادی دانشگاه پرینستون را دارد ، برای تبیین و گسترش افکار جنگ طلبانه اش دو کتاب به نامهای What were wrong  چه اتفاقی افتاد ؟ و The crisis of Islam بحران اسلام را به رشته ی تحریر در آورده است . به گزارش شماره ی 72 ماهنامه ی موعود خلاصه ی مطالبی که در این دو کتاب آمده است عبارتند از : مسلمانان از غرب و تمدن و دموکراسی و لائیک بودن آن نفرت دارند و این تنها به خاطر این است که آنان مسلمانند . علت اصلی به وجود آمدن این نفرت ، دین آنها و قرآنشان است ، نه استعمار غرب .

این عبارات نشان میدهد که چه اندازه عنصر غرض و مرض در باصطلاح تحقیقات این یهودی جنگ طلب وجود دارد . قابل توجه محققین بازیخورده ی ما که گمان میکنند باید در تحقیقاتشان بی طرف باشند . 

او در مقاله ی کشف دوزخ ( روزنامه شرق ، شماره 830 مترجم هوتن فیروزپور ) خشم خود را از بکارگیری اصطلاح شیطان بزرگ از سوی مرجع مقتدر ، فهیم و شجاع حضرت امام خمینی سلام الله علیه اینگونه ابراز میدارد : اما هنوز قوی ترین اتهام در میان سایر موارد ، اتهام انحطاط و هرزگی روش زندگی آمریکایی ها و تهدیدی است که آنان علیه اسلام انجام میدهند . این تهدید به طور کلاسیک توسط سید قطب قاعده مند شد و تبدیل به بخش متعارفی از ایدئولوژی شفاهی بنیادگرایان مسلمان و بالاخص انقلاب ایران شد . و این همان معنی اصطلاح شیطان بزرگ است که آیت الله خمینی در مورد آمریکا به کار برده است . شیطان آن طور که در قرآن تصویر شده است نه امپریالیست است و نه استعمارگر . او یک گمراه کننده است . الذی یوسوس فی صدور الناس هموست که مردم را وسوسه در دل اندازد سوره ی الناس آیات 4 و 5 .

دور از ذهن است که لوئیس گستردگی مصادیق شیطان را نداند . او که اینک به منزله ی کعب الاحبار مدرن در خدمت پخته خورانی است که با ترهات او دم میجنبانند ، چگونه است که نمیداند یکی از مصداقهای شیطان در قرآن متین ، یهود و یهودی است .

نقل دیدگاههای او در مقاله ی اسلام و لیبرال دموکراسی عمق خباثت و دون پایگی او را مشخص میسازد . میگوید : حتی اگر خود را به اسلام به عنوان دین محدود کنیم باید شاخص های مهمی را لحاظ نماییم . ابتدا آن چیزی است که مسلمانان خود آن را اسلام اصلی و ناب قرآن و حدیث میخوانند ، پیش از آلوده شدن به انحرافات نسل های بعدی . دوم اسلام فقهاست که حاصل ساختار پیشرفته عقلانی فقه و کلام اسلام کلاسیک است . در دوران اخیر ، اسلامی نو وجود دارد که متعلق به اصولگرایانی است که افکار آنها با قرآن و حدیث و عقاید کلاسیک این مذهب سنخیتی ندارد . مشخصا این آخرین قرائت از اسلام با دموکراسی لیبرال ناسازگار است .

صغری کبری چیدنها و آسمان و ریسمان بافی های ابلهانه ، رازآلود سخن گفتن و بیان دیدگاهها در هاله ای از ابهام ، ممکن است خوشایند بعضی از مغزهای کال باشد اما جوانان پیرو محمد ابن عبدالله (ص) با اندکی مطالعه و تفکر پوچی و میان تهی بودن آن را آشکار خواهند ساخت . آنان خواهند پرسید که این چگونه اسلام شناسی است که تنها ملاک اش برای ارزش گذاری لیبرال دموکراسی است ؟ . 

خواندن ترهات لوئیس در باره دموکراسی لیبرال ، تشخیص آن و تنها کشور دموکراتیک در بین کشور های اسلامی خالی از لطف نیست . میگوید : عجالتا منظورم از دموکراسی لیبرال روش معمول انتخاب یا برکناری دولتهاست ... شاید بهترین روش تجربی برای تشخیص وجود آن نوع دموکراسی ای که منظور من است تقریر هانتینگتون باشد که زمانی میتوانید کشوری را دموکراتیک بنامید که در آن دولت در دو دوره متوالی به صورت صلح آمیز از طریق انتخابات آزاد تغییر کرده باشد ... در واقع از میان پنجاه و سه کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی تنها ترکیه میتواند از آزمون هانتینگتون بگذرد ، و آن هم از بسیاری جهات ، دموکراسی مشکل داری است .

اکنون با این توضیحات معنای دموکراسی لیبرال قابل فهم تر و ملموس تر است ، براحتی میتوان منظور جنگ طلبان دموکراسی خواه را فهمید . هر دولتی و هر کشوری که در مقابل یهود و غرب بویژه آمریکا تسلیم باشد . با اسرائیل مودت ، دوستی و مراوده داشته باشد . و گاهی در حکم جاسوس و زمانی در لباس ژاندارم خدمتگزار یهودیت سازمان یافته باشد ، بر پیشانی اش علامت لیبرال دموکراسی را خواهد داشت . چنین دولتی در سرزمینهای اسلامی همانطوری که لوئیس میگوید دموکراسی اش ، دموکراسی مشکل داری خواهد بود . چون دموکراسی اش را از مردمی میخواهد که هر از چندگاهی انزجار و تنفرشان را نسبت به یهود غاصب و دولتیان وابسته و مرعوب به تماشا میگذارد .

ادامه دارد ...