مسئولین ایرانی مذاکره کننده با اتحادیه اروپایی بدانند گردانندگان دنیای متمدن به جهت خوی برتری طلبی ما را نا انسان می دانند و به خود حق می دهند برایمان قانون بنویسند و اِعمال آن را از ما مطالبه کنند، توبیخمان کنند وبعضاً مجازاتمان نمایند. آنان هیچگاه ما را سیر نمی خواهند. زمانی ما را دوست دارند که مریض باشیم و لحظه ای ما را می پسندند که چون گدایی ناچیز ناله بیچارگی و درماندگی سر دهیم. آنان همیشه پنهانند و وقتی حدس می زنیم که سران پنهان دنیای متمدن چه کسانی اند تازه انگشت روی عروسکهای خیمه شب بازی آنان همچون بوش و چنی و استراو می گذاریم.
شعار دفاع البته لازم است ولی بدانید همیشه برداشت ها،آنی نیست که شما می پندارید. مگر همین جماعت توافق پیامبر عزیز با سران مکه را نشانه ضعف ندانستند، صلح امام حسن را تسلیم نخواندند، مگر همین ها پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را نشانه شکست قلمداد نکردند.
آنان شعار دفاع می دهند ولی همیشه مهاجمند خود را مظلوم می نامند ولی سرزمینمان را غصب می کنند، خانه ها را بر سر کودکان و فرزندانمان خراب می کنند و جوانانمان را در بدترین مو قعیتها قرار می دهند. سران پنهان دنیای متمدن همه رفتارهای مدافعانه شما را نشانه ضعف می پندارند، هر اندازه در دفاع استوار تر باشید آنان در تهاجم گستاخ تر خواهند شد.
پیروزی حق شماست، پیروزی را به شما هدیه نمی کنند. رفاه و سعادت دنیوی حق ملت ایران است ولی این حق با دریوزگی بدست نمی آید.
دنیایی که یک سوی آن گرگهایی با دندانهای تیز و چنگالهای قوی در کمین بره هایی سر به زیر به سر می برند، ابلهانه است که ما شیرهایی بدون چنگ و دندان باشیم.
دوست من اینجا سرزمین علی ابن ابیطالب است، خون حسینی در رگهای جوانان این مرز و بوم جاری است، نام امام زمان میلیونها فدایی از جان گذشته به صحنه می آورد و خدا می داند سران دنیای متمدن به این راز پی برده اند و تو می خواهی که این افتخار عظیم را مستتر نمایی.
داستان جوانی که نقش شیر بر پشتش می انداخت را شنیده ای، آن خواسته ها، خواسته های سران پنهان دنیای متمدن است، خواسته هایی که تمامی ندارد.
خصلت بارز سران متمدن این است که تنها یک یا دو خواسته ندارند، آنان تا آنجایی پیش می روند که از تو شبحی بیش نماند.