سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انجمن تفکر مبانی

 

بسم الله الرحمن الرحیم


کوری چشم راست و تحریم انفاق


اکنون خدای متعال در آیه 7 سوره منافقون به یکی از کثیف ترین و در عین حال کارا ترین حربه های اخلالگری منافقین در مبارزه با دولت نوبنیاد و تازه شکل گرفته رسول خدا(ص) اشاره می کند، می فرماید: هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى‏ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى یَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنَّ الْمُنافِقِینَ لا یَفْقَهُون. اینان همانهایند که مى‏گویند: بر آنها که گرد پیامبر خدایند، چیزى مدهید تا از گردش پراکنده شوند. و حال آنکه خزاین آسمانها و زمین از آنِ خداست ولى منافقان نمی فهمند.


رسول خدا(ص) بنا ندارد دینی صرفا آسمانی ارائه دهد، و نیز بنا ندارد فقط به امور زمینی بپردازد، در فرمایشی از آن سرور آمده است: انا ذو عینین. من زمین را با اصالت به آسمان تدبیر خواهم کرد.


می فرماید: کان اخى موسى عینه الیمنى عمیاء و اخى عیسى عینه الیسرى عمیاء و انا ذو عینین. از آنجایی که دارندگان نفاق اکبر یا یهودی اند، یا یهودی زاده و یا یهودی زده و به خاطر طبیعت مادی شان درک عمیقی از اهمیت حسن ارتباط مالی دارند، تصمیم می گیرند در چشم چپ رسول خدا(ص) که باید به تدبیر خورد و خوراک، پوشاک، مسکن، دارو، کمک به فقراء، دستگیری از کار افتادگان، حمل و نقل، حقوق کارکنان، مخارج رزمندگان و هزینه جنگ و جهاد با مشرکان و صد ها و هزاران مورد دیگر بپردازد، اخلال ایجاد کنند.


آنان بخوبی می دانند که اگر رسول خدا(ص) بتواند در زمینه ارتباطات مالی با انصار و مهاجرین که اکنون همچون پروانه بدور شمع وجود او می چرخند، شایسته و پسندیده رفتار کند، می تواند با همه آحاد بشر از هر تیره و طایفه ای و نیز در زمینه ها و عرصه های دیگر، با شایستگی و موفقیت رفتار کند و الگوی نیکویی برای همه مردم در همه اعصار باشد. و آنها بواسطه پیشینه مادی شان بخوبی می دانند که اگر بتوانند از ورود پول، طلا، ارز، اوراق بهادار و هر چیز دیگری که در حکم ثروت و دارایی است به خزانه دولت در شرف تاسیس رسول خدا(ص) ممانعت بعمل آورند، و با فشردن گلوگاه اقتصادی دولت نوپای اسلامی و رهبری الهی اش، و با دست گذاشتن بر اعصاب حساس ذهن آدمی، و با تحریک حس زیاده خواهی، مال طلبی و حرام خواری در بین آحاد مردم آرام آرام شاهد ضعف و سستی در ارکان و نهاد های تصمیم گیرنده دولت رسول خدا(ص) خواهند بود. و دیر یا زود به خواسته شومشان مبنی بر انفضاض، تفرق، پراکندگی مومنان و تنهایی رسول خدا(ص) خواهند رسید.


از همین رو از دیگرانی که توانایی انفاق و بذل مال را دارند می خواهند که دست از انفاق مال به مومنانی که احتمالا بواسطه مهاجرت در تنگدستی به سر می برند اما عاشقانه بدور رسول خدا(ص) حلقه زده اند، بردارند. هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى‏ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ. خوراک ندهید، پوشاک ندهید، اموالتان را با مهاجرین تقسیم نکنید، به مریض هایشان رسیدگی نکنید، در طرح های آنها سرمایه گذاری نکنید، بطور کلی باب انفاق را به سوی آنها ببندید. حَتَّى یَنْفَضُّوا. تا گرسنگی آنها را از پای درآورد، تشنگی آنها را کلافه کند، گرما و سرما آنها را به ستوه آورد، کمبود دارو مریض هایشان را به مرگ نزدیک سازد، نبود سرمایه طرح هایشان را راکد گذارد، تحریم انفاق باید به گونه ای باشد که بین مردم و رهبری الهی فاصله اندازد، بقول معروف تحریم انفاق باید فلج کننده باشد، تا کار به جایی برسد آنهایی که عاشقانه بدور رسول خدا(ص) حلقه عشق زده اند، متقاعد شوند که راه نجات جدایی از رسول خدا(ص) است.


منافقین بخاطر طبیعت یهودیشان و از باب اینکه کافر همه را به کیش خود پندارد، درست فکر می کردند. تحریم فلج کننده می بایستی به پراکندگی مومنان منجر می شد، اما نشد. منافقین چشم راست ندارند، به همین خاطر کارکرد ها و کارایی های چشم راست را نمی دانند. لذا تحلیل هایشان ابتر است. طرح هایشان ناقص است. تنها عرض خود می برند، زحمت ما می دارند.

 

عجیب اینجاست که یکی به اینها نگفت: تعدادی از این مومنانی که اکنون بدور رسول خدا(ص) تجمع کرده اند، زمانی که در مکه بودند، از خودشان خانه و زندگی داشتند، باغ و مزرعه داشتند، دام داری و تجارت داشتند و می دانستند که بودن با رسول خدا(ص) تبعات دارد، هزینه دارد، گرسنگی و تشنگی دارد، جنگ و جهاد دارد، زخمی شدن و کشته شدن دارد. و تعدادی دیگر از این مومنان به معنای صحیح کلمه فقیر و تنگدست بودند، مثل اصحاب صفه که چیزی به نام سرمایه نمی شناختند. آنچه که این دو گروه از مومنان را به رسول خدا(ص) گره زده بود، انگیزه ای فرا مادی، فرا اقتصادی، فرا قصری، فرا زنی، فرا مردی، فرا فرزندی، فرا گرسنگی، فرا تشنگی، فرا مریضی، فرا باغی، فرا مزرعه ای بود. آنها در درجه اول عاشق معنویت و عدالت خواهی رسول خدا بودند. شیفته قولوا لااله الا الله تفلحوا شده بودند. دلبسته ساده زیستی، مهربانی، عطوفت و در عین حال صلابت و ایستادگی آن سرور در مقابل همه زیاده خواهان و ویژه خواران شده بودند. با دیدن رسول خدا(ص) دیگر آدم بودن حتی آدم خوب بودن آنها را اشباع نمی کرد، دوست داشتند و تلاش می کردند مومن باشند.

 

البته منافقین حق دارند که این تعبیرات را درک نکنند. آنها حق دارند که عبدالله بن حذافه را نفهمند. فهم عبد الله بن حذافه ها نیازمند چشم راست است و قطعا رویت با چشم چپ علاوه بر اینکه این فهم را میسر نمی سازد، باعث گیجی در تحلیل و در مواقعی باعث حیرت و سرگردانی آنها می شود. رومیان عبد اللَّه بن حذافه را به اسیری گرفتند و بدو پیشنهاد کردند نصرانى شود و او امتناع کرد، پس او را به روغن جوشان افکندند تا استخوانهایش آشکار شد، آن گاه کیش نصرانى را بدو پیشنهاد کردند و او هم چنان خوددارى کرد، دستور دادند که دیگر بار او را در روغن جوشان اندازند، او به گریه درآمد، گفتند: بى‏تاب شد که مى‏گرید! بزرگ آنها گفت: بازگردانیدش، آن گاه وى گفت: مرا از آن رو گریان نمى‏بینى که از آنچه با من مى‏کنید به ستوه آمده و بى‏تاب شده ‏ام، بلکه از آن رو می‏گریم که جز یک جان ندارم که در راه خدا با آن چنین کنند. دوست داشتم که به اندازه هر موى خود جانى داشتم تا بر من دست مى‏یافتند و با من چنین مى‏کردند.

 

ادامه دارد ...


 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  پنج شنبه 93/2/4ساعت  5:34 صبح  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کوفی و قساوت دل[2]
    کوفی و قساوت دل[1]
    برجام با یهود و گوساله سامری(11)
    برجام با یهود و گوساله سامری(10)
    برجام با یهود و گوساله سامری(9)
    برجام با یهود و گوساله سامری(8)
    برجام با یهود و گوساله سامری(7)
    برجام با یهود و گوساله سامری(6)
    برجام با یهود و گوساله سامری(5)
    برجام با یهود و گوساله سامری(4)
    برجام با یهود و گوساله سامری(3)
    برجام با یهود و گوساله سامری(2)
    برجام با یهود و گوساله سامری(1)
    برجام با یهود و ابو موسی اشعری
    برجام با یهود و روانشناسی اهل نفاق
    [عناوین آرشیوشده]