سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انجمن تفکر مبانی


بسم الله الرحمن الرحیم

برای اینکه با سبک معاشرت با یهود بیشتر آشنا شوید ، لازم است داستان گاو در سوره بقره و گفتگوی خدای حکیم با یهودیان را بدانید.

در بین بنی اسرائیل جنایتی رخ داد و آنان در باره ی قاتل اختلاف پیدا کردند ، از موسی علیه السلام یاری خواستند . موسی (ع) امر خدا را مبنی بر ذبح گاو اعلام میکند . آنان می بایستی گاوی را ذبح می کردند و قسمتی از بدن گاو ذبح شده را به بدن مقتول میزدند تا مقتول به صدا در آید و قاتل خود را معرفی کند . از آنجاییکه بنی اسرائیل در کشتن گاو و یافتن قاتل ارتباط و تناسبی نمیبینند ، بی ادبی میکنند و معترضانه به موسی میگویند ، که آیا ما را به تمسخر گرفته ای ؟ در اعتقاد آنان ، آدمی نباید بدون دلیل و بینه سخن کسی را بپذیرد . و این اعتقاد گرچه صحیح است اما بنی اسرائیل گرفتار نقصی هستند که مایلند سائرین هم مانند آنان در این نقص سهیم باشند . و آن ، این است که میپندارند آدمی میتواند به علت و کنه هر حکمی بطور تفصیل پی ببرد و اطلاع اجمالی کافی نیست . پی آمد این نقص ، بیماری مهلک قساوت دل است ، دلی که پذیرای حق نیست ، فاقد حیات معنوی است  و با عواطف و عشق بیگانه است . بهمین جهت از موسی علیه السلام خواستند تا اوصاف گاو را بیان کند . چون عقلشان حکم میکرد که نوع گاو ، خاصیت مرده زنده کردن را ندارد ، و اگر برای زنده کردن مقتول و در نتیجه یافتن قاتل ، الا و لابد باید گاوی کشته شود ، لابد گاو مخصوصی است که چنین خاصیتی دارد ، پس باید با ذکر اوصاف و با بیانی کامل گاو نامبرده مشخص شود . از آنجائیکه بنی اسرائیل بواسطه داشتن ملکه استکبار و خوی نخوت و سرکشی ، بیگانه با تسلیم و اطاعت در مقابل پروردگار است ، لذا در گفتگوی خود با خدا ، طرزی با خدا صحبت میکنند که استخفاف مقام ربوبی کاملا استشمام میشود بعلاوه هیچگاه به موسی علیه السلام نمیگویند : به خدایمان بگو . میگویند : به خدایت بگو ، گو اینکه خدای موسی را خدای خود نمیدانند . آنان با توضیح خواهیهای لجوجانه شان ، جدای از اینکه موذیانه قدرت خدا را در زنده کردن مقتول نادیده میگیرند ، القاء میکنند که اوامر الهی و بیانات انبیاء ابهام دارد .

آنان وقتی با خدا و پیغمبرش اینچنین رفتار و معاشرتی دارند قطعا با شما نیز اینگونه خواهند بود.

1-      به ساده گی از شما نمی پذیرند.

2-      از شما دلائل فراوان و جزء جزء می خواهند.

3-      مقدسات شما را سبک می شمارند.

4-      قدرت شما را برسمیت نمی شناسند.

5-      القاء می کنند که کلمات ساده و عبارات روشن شما ابهام دارد. 

فریب نخورید ، حکم خدا را بگویید.

شما وظیفه دارید در معاشرت و گفتگو با یهودیان حکم خدا را بیان کنید. همانطور که موسی علیه السلام رفتار کرد. ان الله یامرکم ان تذبحوا بقرة بدانید : خروج از فرمان خدا و ورود در توهمات بشری در معاشرت و در گفتگوی با یهود ثمری نخواهد داد . آنچه از شما ید واحده میسازد ، به فکر و اندیشه ی شما نظم و انضباط توحیدی میدهد ، تسلیم در برابر حکم خداست . اما آنها نسبت به شما بی ادبی و گستاخی میکنند. قالوا ا تتخذنا هزوا؟ به انواع حیله های گفتاری و رفتاری دست میزنند . مذاکره با یهود و دنیای یهودی شده نیازمند هوشیاری مضاعف است . جناب هنری فورد میگوید : هوشیارترین متفکران غیر یهود فریب خورده اند و آنچه را که به وسیله ی موذیانه ترین نظامهای تبلیغی به ذهن افراد عادی تلقین شده ، به عنوان نشانه های ترقی و پیشرفت پذیرفته اند. تنها پایگاهی که شما را از این دام خطرناک نجات میدهد ، و برچسب بلاهت و نادانی را از پیشانیتان برمیدارد ، خدای قادر متعال است.  قال اعوذ بالله ان اکون من الجاهلین.

خداوند توضیح نمی دهد.

وقتی موسی علیه السلام حکم خدا را مبنی بر ذبح گاو بیان کرد ، گاو مطلق بود ، هیچ قیدی نداشت . شامل هر گاوی میشد ، اما وقتی امر ساده کشتن گاو با سوال مواجه شد و سر از بهانه جویی و لجاجت درآورد ، خدای موسی عقب نشینی نکرد بلکه با هر سوالی شرائط بر بنی اسرائیل را سخت تر نمود . در سوال اول : لا فارض و لا بکر عوان بین ذلک، را آورد. در این مرحله گاو از اطلاق خارج می شود. خداوند از آنان ذبح گاوی را می خواهد که نه جوان باشد و نه پیر. در سوال دوم : بقرة صفراء فاقع لونها تسر الناظرین، را اضافه نمود. خدای متعال کار را بر بنی اسرائیل سخت تر میکند و خواستار ذبح گاوی میشود که علاوه بر اینکه نه پیر است و نه جوان دارای رنگ زرد سیری است که خود باعث شادی و شعف بینندگانش می شود. و در سومین مرحله از سوالات بنی اسرائیل خدای متعال با عبارت :  بقرة لا ذلول تثیر الارض و لا تسقی الحرث مسلمة لا شیة فیها، همه راه های فرار را بر یهودیان بست. واضح است پیدا کردن گاوی با چنین مشخصاتی آسان نیست اکنون بنی اسرائیل باید به جستجوی گاوی بپردازد و باید خواست خدای حکیمی را گردن نهد که علاوه بر موارد ذکر شده فرمان به ذبح گاوی می دهد که برای شخم زدن و آبیاری کردن رام نیست ، فارغ از عیب و نقص است و هیچ نشانه ای ندارد.

موسی علیه السلام نیز در ابلاغ حکم خدا معتقد به تساهل و تسامح دینی که بقول آقای هنری  فورد نوعی تجزیه و استحاله ی فکری که قادر است نظم مستقر و موجود را ویران و یا زمینه ی آن را فراهم کند ، نشد . و با اقتدار خواستار اجرای فرمان خدا از جانب بنی اسرائیل گردید. در پایان سوال و جواب اول میفرماید : فافعلوا ما تومرون. فرمان از موضع قدرت باعث تزلزل و شکست قبل از تسلیم در یهودیان میشود. بنی اسرائیل در پایان سوال و جواب دوم و همزمان با طرح سوال سوم تزلزل و شکست خود را با عبارت انا ان شاء الله لمهتدون بر زبان جاری می سازد. سومین پاسخ دندان شکنی که موسی علیه السلام از جانب خدا می آورد تسلیم یهودیان و گردن نهادن به حکم خدا را با خود بهمراه می آورد. قالوا الآن جئت بالحق فذبحوها.

آنچه در مذاکره با یهود قابل تامل و در آیات 67 تا 71 سوره ی بقره بوضوح قابل دریافت است ، این است : مذاکره کننده ای که با بهانه های بنی اسرائیلی مواجه شده ، حق ندارد تکرار کننده ی خواست ساده و مطلق اولیه باشد . چنانچه خدای بزرگ وقتیکه دستور میدهد تا بنی اسرائیل گاوی را ذبح کنند ، بنی اسرائیل مقصود خدا را میفهمند همانطور که هر شخص دیگری براحتی می فهمد که بقرة شامل هر گاوی میشود ، پیر ، جوان ، زرد ، سیاه ، کار کرده ، کار نکرده . توضیح خواهی بنی اسرائیل به خاطر نافهمی او نیست ، توضیح خواهی او حکایت از خصلتی دارد که او را وادار میسازد در مقابل ضعیف قوی باشد و در مقابل قوی ضعیف و درمانده . لذا خدای بزرگ توضیح نمیدهد که وقتی میگویم بقرة منظور من این است که هر گاوی باشد . بلکه در پس هر سوالی قیدی را بر گاو میافزاید و کار را بر بنی اسرائیل سخت تر و سخت تر میسازد ، و زمانی که بنی اسرائیل همه در های فرار را بروی خود بسته می بیند ، تسلیم میشود.

یهود تسلیم قانون خود شد.

یهود تسلیم شد ولی نه از ته دل. تسلیم شد چون دیگر بهانه ای نداشت. تسلیم شد چون خداوند را قوی تر از خود دید. در حقیقت یهود تسلیم قانون خود شد که میگوید : در مقابل قوی ، خفیف باش و در مقابل ضعیف ، قوی. قرآن عزیز حالت پذیرش و تسلیم یهود را اینگونه به تصویر می کشد. قالوا الآن جئت بالحق فذبحوها و ما کادوا یفعلون. به اهانت موجود در کلام یهودیان توجه کنید. گو اینکه تا الآن سخن خدا مبهم بوده و اینان بخاطر ابهامی که در بیان خدای متعال وجود داشته ، سر از حق و حقیقت در نمی آوردند. میگویند : الآن حق روشن شد. و گاوی با آن اوصافی که در داستان گفته شده را ذبح کردند. با این که اعتراف کردند که الآن حق و حقیقت برایشان آشکار شده ، خدای بزرگ میفرماید : چیزی نمانده بود که از این فرمان سر پیچی کنند.  در پایان داستان ، خدای حکیم پرده از راز یهودیان بر می دارد. و اذا قتلتم نفسا فاداراتم فیها و الله مخرج ماکنتم تکتمون. زمانی که دست به قتل نفس زدید و یکدیگر را متهم ساختید و به نزاع و درگیری روی آوردید. در انتهای آیه خداوند مطلبی را اعلان میکند مبنی بر اینکه اینطور نیست که اینان قاتل را نشناسند و حالا چون قاتل ناشناخته مانده به نزاع و ستیزه پرداخته اند . خیر ، اینان میدانستند اما کتمان میکردند . از خصوصیات فرد یا جامعه ای که در آن کتمان وجود دارد ، فراوانی تبهکاری و در عین حال نشان دهنده مهارت شگرف تبهکاران در پنهان سازی جرم و جنایت است. یهودیان همین امروز هم به گونه ای دست به ظلم و ستم می برند. و قتل و غارت براه می اندازند که گویا هیچ اتفاقی نیفتاده است. از همین روست که می گوییم : در مذاکره با یهود و دنیای گرفتار شده در دام یهود ، باید بدانید که با گروهی مواجه اید که نادان نیست ، کاتم است و بلکه مکتوم است. لذا میفرماید : و الله مخرج ما کنتم تکتمون. خداوند آنچه را پنهان میدارید آشکار و برملا میسازد . وقتی پای کتمان در میان است ، همکاری و مساعدت از جانب کتمان کننده ها به حداقل میرسد . کتمان کننده ها دوست ندارند ، رازشان فاش و اسرارشان هویدا گردد . پذیرفتن آنچه که کتمان میشود ، پذیرفتنی همراه با کدورت و تسلیمی از سر ناچاری و درماندگی است . برای چنین گفتگویی باب دوستی ، اعتماد ، نرمی در گفتار ، و تواضع در رفتار به معنای صحیح کلمه مسدود خواهد بود .

با توجه به سبک گفتار خدای متعال در داستان گاو شایسته است در برخورد و مواجهه با یهود و سائر دشمنان ریز و درشت موارد زیر را مراعات نمایید.

1-      در معاشرت با یهود و نصاری سخت گیر باشید.

2-      رحمت و مهربانی در جمع مومنین شما را در اجرای آئین اشداء علی الکفار راسختر خواهد ساخت.

3-      در بیان حکم خدا تردید به خود راه ندهید.

4-      از آنان بخواهید امر خدا را اطاعت کنند.

5-      از تمسخر یهود ملول نگردید و به خدا پناه ببرید.

6-      اگر بحث از خدای من و خدای تو به میان آوردند ، از آنجاییکه خدا یکی است و خدای من و خدای تو در ادبیات عقلاء جایگاهی ندارد ، از بحث اصلی خارج نشوید و بدون پاسخ به اهانتشان ، امر خدای متعال را بیان کنید.

7-      در مقابل انبوهی از سوالات آنها منفعل نشوید.

8-      بهانه های یهود ملاکی است برای محک زدن شما. در مقابل بهانه های آنان کوتاه نیایید.

9-      هیچ سوالی را بدون پاسخ نگذارید. برای هرسوال جوابی شایسته و درخور بیاورید.

10-  ضروری است هر پاسخی نسبت به پاسخ قبلی با تفصیل بیشتری ارائه شود.

11-  شدت و جدیت شما هادی یهود به قانون درمقابل قوی ضعیف باش خواهد بود.

12-   یهودیان مردمی مرموزند که به سختی رازشان را افشا می سازند ، از خداوند که آگاه به اسرار آنهاست بخواهید که رازشان را برملا و آنان را رسوا سازد.

 

((انجمن تفکر مبانی مطالب ارزشمند نویسنده فهیم آقای حامد فتاحی را در وبلاگ آرمانشهر پیگیری و مطالعه می کند.))

 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  جمعه 92/6/29ساعت  5:55 صبح  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کوفی و قساوت دل[2]
    کوفی و قساوت دل[1]
    برجام با یهود و گوساله سامری(11)
    برجام با یهود و گوساله سامری(10)
    برجام با یهود و گوساله سامری(9)
    برجام با یهود و گوساله سامری(8)
    برجام با یهود و گوساله سامری(7)
    برجام با یهود و گوساله سامری(6)
    برجام با یهود و گوساله سامری(5)
    برجام با یهود و گوساله سامری(4)
    برجام با یهود و گوساله سامری(3)
    برجام با یهود و گوساله سامری(2)
    برجام با یهود و گوساله سامری(1)
    برجام با یهود و ابو موسی اشعری
    برجام با یهود و روانشناسی اهل نفاق
    [عناوین آرشیوشده]