سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انجمن تفکر مبانی

 

بسم الله الرحمن الرحیم


گریم صورت و جراحی حنجره


وَ إِذا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُون(سوره منافقون آیه4). چون آنها را ببینى تو را از ظاهرشان خوش مى‏آید، و چون سخن بگویند به سخنشان گوش مى‏دهى. گویى چوبهایى هستند به دیوار تکیه داده. هر آوازى را بر زیان خود مى‏پندارند. ایشان دشمنانند. از آنها حذر کن. خدایشان بکشد. به کجا منحرف مى‏شوند؟


پسر خوبم و دختر عزیزم - وَ إِذا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ - زمانی که به چهره و قامت منافقین نگاه می کنید، متعجب و شگفت زده می شوید، و زمانی که با شما به سخن می نشینند، به حرفهایشان گوش می دهید. درست است که آیه بر جان رسول خدا(ص) نازل شده است اما با شما سخن می گوید. منافقین عصر رسول خدا(ص) که جسد شان و شکل و شمائلشان باعث شگفتی رسول خدا(ص) و پیروان آن سرور می شد، و طرز بیان و چینش کلمات در گفتارشان رسول خدا(ص) و دیگر مردمان را تحت تاثیر قرار می داد و وادارشان می کرد تا به حرف های آنان گوش دهند، موجوداتی حقیقی بودند که اسم و مشخصات بعضی از آنان در تفاسیر بزرگان آمده است.

 

در هیچ تفسیری از اولین تا آخرین، نیامده است که اینان برای زیبایی و تناسب اندام، خود را به تیغ جراحان زیبایی سپرده اند، و یا در سالن های آنچنانی آرایش شده اند و یا گریم کرده اند. بینی شان طبیعی بود، پوستشان از خودشان بود، به کاشت مو نیاندیشیده بودند، از انواع پودر های آرایشی خبری نبود. دئودورانت را نمی شناختند. براق کننده ها، مرطوب کننده ها، اسپری ها و مام های ضد عرق، عطر های زمستانه و تابستانه یا در مخیله شان نیامده بود و یا در زندگی شان محلی از اعراب نداشت. علاوه بر این در هیچ تفسیری نیامده که آنان برای زیبا سخن گفتن، فصیح و روان حرف زدن خود را به زحمت انداخته اند و در فلان دانشگاه و در فلان نقطه دنیا بدور از پدر و مادر و اقوام رنج تحصیل را به خود هموار و در رشته سخنوری فارغ التحصیل شده اند. و یا برای داشتن صوتی دلنشین از مواد افیونی استفاده کرده و یا مورد عمل جراحی حنجره قرار گرفته اند.


امروزه تو دختر خوب و تو پسر عزیز در عصری بسر می بری که آن را عصر نفاق می گویند و با منافقینی سر و کار داری که فقط موجود حقیقی نیستند، صنعت مجاز و رشد خیره کننده فنآوری های نوین منافقین فراوانی را در اطراف تو پراکنده است، هر چیزی و هر کسی می تواند نقش عبدالله ابن ابی رئیس منافقان و هم عصر رسول خدا(ص) را برایت بازی کند. منافقین عصر جدید بسیار گسترده و پر حجم ظاهر می شوند، شیطان هایشان، کهنه ها و روسای یهود مدیریت افکار و اندیشه ها را بخوبی می دانند، ذائقه ها می شناسند، حدیث رسول خدا(ص) را خوانده اند که: لو منع الناس عن فت البعر لفتوه و قالوا ما نهینا عنه الا و فیه شیء. اگر مردم را از شکافتن پشک شتر بازبدارید، آن را خواهند شکافت و می گویند: اگر چیزی در آن نبود ما را از شکافتن آن بازنمی داشتند) از همین رو بر منع ها، حرام ها و مکروهات اشراف کافی دارند، طریقه استفاده از مومنانی که به کفر نفاق یا کفر بعد از ایمان رسیده اند، را نیز می دانند. علاوه بر این، پول دارند و بانک جهانی را می چرخانند، دانشگاه ها و موسسات مطالعاتی و تحقیقاتی بسیاری را در خدمت استودیو های ساخت و پخش مطالب ونمایش قرار داده اند، از ابزار گریم و صنعت نور پردازی به نحو شگفت آوری استفاده می کنند. لحن و طرز بیان بازیگرانشان، نحوه نشست و برخاست و حرکات اندام مجریانشان را از پیش طراحی و در منظر و مرای بینندگانشان قرار می دهند. واضح است مواجه با چنین منافقینی صد ها و هزار ها برابر بیشتر از منافقین عصر رسول خدا(ص) تو را به شگفتی وا می دارد، و گوش هایت را متوجه کلام آنان می سازد.

 

اما خوف و ترسی به خود راه نده، بدان: سگ، سگ است حتی اگر سگ اصحاب کهف باشد - وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیْهِ بِالْوَصِیدِ - (سوره کهف آیه18) نمی فرماید حالا که این سگ با جوانمردان یکتاپرست همراه شده پس نام کلب را از او برداریم. همچنین پارس های هشدار دهنده، در سگ اصحاب کهف و سگ های دیگر هیچ تفاوتی با هم ندارد، و نیز پارس های پرخاشگرانه شان بدون تفاوت است. اولی با گرایش سرعت انجام می گیرد. و دومی را با تن صدای پایین که معمولا با غرغر همراه است، به گوش مهاجم و دشمن می رسانند. و ایضا منافق، منافق است حتی اگر فاصله ای چند قرنه با عصر رسول خدا(ص) داشته باشد و از امکاناتی حتی بیشتر از امکانات عصر نفاق و زمان حاضر بهره مند باشد. منافقین این امکان را دارند که ظاهرشان را هر چه بیشتر و بهتر آراسته سازند، می توانند با آموزش و کسب مهارت به طرز خیره کننده ای سخنوری کنند، و بدین طریق جلب نظر و رغبت به مصاحبت را فراهم سازند اما نمی توانند باطن وابسته و غیر مستقلشان را تغییر دهند - کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ - چوب بماهو چوب استقلال ندارد، نمی تواند روی پایش بایستد، برای ایستادن تکیه گاه می طلبد. قرآن عزیز از منافقین چنین تعبیری دارد. اینها از نظر باطن ابزاری بیش نیستند. و ابزار تاریخ مصرف دارد، همینکه زمان و مهلت مصرفشان به پایان رسید، باید آنها را در زباله دانی ها و در قبرستان ها جستجو کرد.


اما دقت کنید که ابزار تا وقتی که به زباله دانی نرفته و سازمان بازیافت از او شکل جدیدی نساخته است، می تواند برای صاحبش دم بجنباند. دقت کنید این قسمت از آیه که می فرماید: کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ - فقط باید به اندازه یک توبیخ و یک تشبیه مورد توجه دوستان قرار گیرد، نباید خدای نخواسته زمینه غفلت و نادیده گرفتن و چشم بستن به روی اعمال، افکار و تحرکات بازیگرانی گردد که جناب ابن عربی آنان را أجرام خالیة عن الأرواح لا نفع فیها و لا ثمر خوانده و جناب علامه طباطبایی از آنان بعنوان أشباح بلا أرواح لا خیر فیها و لا فائدة نام برده است.


آنچه در - کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ - باید حساسیت ذهن شما خواننده ارجمند را برانگیزد - مُسَنَّدَةٌ - است، دقت کنید منافقین به چه کسانی تکیه داده اند؟ از کدام دولت ها، سازمان ها و مجامع و محافل پشتیبانی مالی و حمایت لجستیکی می شوند؟ کتاب ها، روزنامه ها و مجلاتشان را با تکیه بر داده های کدام موسسه مطالعاتی به بازار عرضه می دارند؟ ببینید علاوه بر محتوی خبر و مفهوم تصویر چه کسانی شبکه های ارسال خبر و تصویر را در اختیار اینان قرار داده اند؟ کنفرانس های عقیدتی شان را در کدام کنیسه و زیر نظر کدام حاخام یهودی برگزار می کنند؟ تجمعاتشان را کلیسای کدام هتل یا پارک سازماندهی می کند؟


از خصوصیات این تکیه داده ها - یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ - است. اینان مومن نبودند گفتند مومنیم، مصلح نبودند گفتند مصلحیم، با شعور نبودند گفتند باشعوریم، با خدا خدعه کردند و بر مومنین نیرنگ آوردند، قلب هایشان را محل و ماوی کذب، بخل، تلون، تملق، تردید و خیانت قرار دادند، مردم با ایمان را سفیه خواندند و به استهزاء آنان پرداختند، نه با نصیحت دست از فساد برداشتند و نه با درخواست ایمان و هدایت را پذیرفتند. جماعتی مریض، تبهکار، نادان، کم خرد، نابینا و گمراه که شعائر دینی را هم بعنوان ابزار و در خدمت اهداف - إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُن - قرار دادند. خدای متعال شهادت دروغین شان مبنی بر پذیرش رهبری الهی را با بیان - وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِینَ لَکاذِبُون - نقش بر آب ساخت. اکنون به مثابه الخائن خائف و به خاطر سوء ظن شدیدی که همه وجودشان را در بر گرفته است هر صدا و هر آوازی را که می شنوند به ضرر و به زیان خود می پندارند.


یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ - یک نشانه و یک ملاک است تا تو عزیز من رصد کنی تا ببینی همه آن کتاب هایی که نوشته می شود، مقالاتی که انتشار می یابد، مواضعی که بیان می شود، مذاکره ای که صورت می گیرد، نمایشی که بر روی صحنه می رود، آیا جماعتی که باید هر صیحه ای را به زیان خود بپندارند، آیا این زیان را احساس می کنند یا نه؟ هرگاه متوجه شدی از سخن تو، از نوشته تو، از فیلم و نمایشنامه تو، و نیز از موضعگیری تو آنهایی را که خدای متعال با - خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ - تحقیرشان کرده است، احساس زیان نکردند، شک نکن، سخن تو، نوشته تو، فیلم و سریال تو و موضع تو در دائره ایمان قرار ندارد.

 

به عبارت دیگر - یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ - یک ملاک و یک معیار سنجش است که باید در زندگی روزمره تو وجودی اثباتی داشته باشد. باید رفتار تو، کردار تو، اندیشه و افکار تو، نوع نگاه تو به مسائل سیاسی، اقتصادی، فکری، هنری، ورزشی، تحصیلی، پزشکی، خانواده، ازدواج، صنعت، تجارت، تربیت کودک، موالید و هزاران هزار مورد دیگر تفسیری عملی از - یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ - را با خود داشته باشد.


این ملاک را گسترده تر کنید علاوه بر تکیه داده ها، که دشمنان داخلی اند، تکیه گاه ها، که دشمنان خارجی اند را نیز به خشم آورید. - وَ إِذا لَقُوکُمْ قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُم(سوره آل عمران آیه119). چون شما را ببینند گویند: ما هم ایمان آورده ‏ایم. و چون خلوت کنند، از غایت کینه ه‏ایى که به شما دارند سرانگشت خویش به دندان گزند. بگو: در کینه خویش بمیرید.

 

عزیز من تا وقتی که آیات قرآن کلمه است و بحث شما بر سر شمارش حروف آن است کسی با شما دشمنی نخواهد داشت. اگر هزاران مرتبه نزد یهود و نصاری بخوانید - مُوتُوا بِغَیْظِکُم - از شما دلگیر نمی شوند، تحریم تان نمی کنند، محاصره اقتصادی نمی شوید، جنگ نظامی بر شما تحمیل نمی شود، ارزش پول و حرمت گذرنامه تان باصطلاح خدشه برنمی دارد. اما همینکه تصمیم گرفتید - مُوتُوا بِغَیْظِکُم - را در انتخاب مدیران، مسئولان، نمایندگان، روساء و رهبران دینی تان وارد سازید، انواع آزار ها و اذیت ها را باید به جان بخرید. 

 

ادامه دارد ...


 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  پنج شنبه 92/12/22ساعت  6:2 صبح  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کوفی و قساوت دل[2]
    کوفی و قساوت دل[1]
    برجام با یهود و گوساله سامری(11)
    برجام با یهود و گوساله سامری(10)
    برجام با یهود و گوساله سامری(9)
    برجام با یهود و گوساله سامری(8)
    برجام با یهود و گوساله سامری(7)
    برجام با یهود و گوساله سامری(6)
    برجام با یهود و گوساله سامری(5)
    برجام با یهود و گوساله سامری(4)
    برجام با یهود و گوساله سامری(3)
    برجام با یهود و گوساله سامری(2)
    برجام با یهود و گوساله سامری(1)
    برجام با یهود و ابو موسی اشعری
    برجام با یهود و روانشناسی اهل نفاق
    [عناوین آرشیوشده]