سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انجمن تفکر مبانی


بسم الله الرحمن الرحیم


دیپلم افتخار و سیمرغ بلورین.


واژه پل صراط را شنیده اید، می فرماید: الصراط ادق من الشعر و احد من السیف و اظلم من اللیل نازکتر از مو، تیز تر از شمشیر و تاریک تر از شب است. و ما برای رسیدن به بهشت و جهنم چاره ای جز عبور از این پل نداریم. نیاز به استدلال نیست که ما از لحظه ای که به دنیا می آییم و یا از لحظه ای که تمیز بین زشت و زیبا، خوب و بد، حسن و قبح، حق و باطل می دهیم و تا لحظه ای که در این دنیا بسر می بریم روی همین پل و روی همین صراط با همان ویژگی های سه گانه در حرکتیم. و عبور از چنین مسیری قطعا آسان نخواهد بود، بقول علماء ربانی و عرفای صمدانی مراقبه دائمیه لازم دارد. حضرت آدم علیه السلام فرزندانش را موعظه می کند، می فرماید: کل عمل تریدون ان تعملوه، فتوقفوا فیه ساعة. هر عملی، زشت یا زیبا، خواستید انجام دهید، لحظه ای تامل و تفکر کنید.

 

این زنده ترین موعظه پدرمان را آویزه گوشمان قرار دهیم، به آن مومن باشیم، و همچون چراغی پر نور در مسیر حرکتمان از آن بهره ببریم، واقعا بیاندیشیم، ببینیم حبمان و بغضمان را برای چه کسی و برای چه چیزی ابراز و بکار می بریم. با چه کسانی لقاء داریم و با چه کسانی خلوت. ببینید حب و بغض یهودی زادگان و یهودی زدگان چگونه است؟ می فرماید: اینان با مومنان لقاء دارند، وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا: یعنی فقط با مومنان روبرو می شوند،  یک مصادفه ای دارند. به سرعت از مومنان دور می شوند. گو اینکه دیدار مومنان باعث اشمئزار و تنفر آنها می شود. اما با شیطان هایشان خلوت دارند یعنی انفراد دارند یعنی با آنها تنها می شوند و نشست خصوصی دارند. و إِذا خَلَوْا إِلى‏ شَیاطِینِهِم. یعنی و زمانی که خلوت می کنند با شیطان هایشان، ولی آیه می فرماید: إِلى‏ شَیاطِینِهِم: زمانی که خلوت می کنند بسوی شیطان هایشان، حاکی از اینکه یک کشش و یک شوقی وجود دارد که آنها را بسوی شیطان ها می کشاند. گویا به آنها پناه می برند و در آغوش آنها با بیان این نکته که  إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُن آرام می گیرند.


در استهزاء استخفاف و سخریه وجود دارد، عامل استهزاء گرفتار سوء خلق و دارنده یک نقیصه بشری است. وقتی کسی را استهزاء می کنیم یعنی او را دست انداخته ایم، او را حقیر و پست شمرده ایم. او را مضحکه و به تمسخر گرفته ایم. این معنا درست است اما آیه نمی خواهد فقط این معنا را بگوید. استهزاء در اینجا یعنی نقش بازی کردن، یعنی برای القاء خفت و رساندن پیام و نیز اخذ و ستاندن اخبار از هنر بازیگری بهره بردن. در روایت ابن عباس از استهزاء معنای القاء خفت از طریق بازیگری بدست می آید. صحنه ای را که روایت ترسیم می کند، شکل ساده آن را در سینما و تاتر مشاهده می کنیم:

 

و ذکر فی روایة الکلبی، عن أبی صالح، عن ابن عباس- رضی اللّه عنهما- الاستهزاء أن یفتح لهم و هم فی جهنم، باب من الجنة فیهللون و یصیحون فی النار فیهلکون و المؤمنون على الأرائک ینظرون إلیهم، فإذا انتهوا إلى الباب سدّ علیهم، و فتح لهم باب آخر فی مکان آخر، و المؤمنون ینظرون إلیهم و یضحکون.

 

می گوید: برای جهنمیان در حالی که در جهنم هلاکتشان را با فریاد و صیحه به گوش بهشتیان می رسانند، دری از بهشت باز می شود، مومنان که بر تخت های بهشتی نشسته اند آنان را تماشا می کنند که به سوی در باز شده بهشت می آیند وقتی که به در می رسند در به روی آنها بسته می شود، در دیگری و در مکان دیگری باز می شود و این نمایش همچنان ادامه دارد، مومنان این ماجرا را تماشا می کنند و شادمانه می خندند.


آنها در این دنیا مومنان را استهزاء می کنند. با بهره گیری از صنعت نمایش و حواشی آن علاوه بر اینکه خفت و بردگی نوین را به جان مومنان تزریق می کنند. قدرت تصمیم گیری و آزادی تفکر و اندیشه را از آنان می ربایند. و امروز ما با مومنانی مواجه هستیم که نه تنها در تربیت فرزند و در نوع نگاه به پدر و مادر و در سبک دینداری و چگونگی و ماهیت تعلیم و تعلم تابع آنان هستند، بلکه در بدیهیات، در اینکه چگونه لباس بپوشند، چگونه سر و صورتشان را آرایش کنند، چگونه با فامیل و دوستانشان معاشرت کنند و صد ها و هزاران مورد دیگر تابعیت بدون چون و چرا دارند.

 

و از خوشمزه گی های زمانه ما این است که هر از چند گاهی در جشنواره هایی که نام هنر بر آن نهاده اند، کهنه های نوین، روساء و حاخام های تا دندان مسلح یهودی از بازیگران ریز و درشتشان همان هایی که: إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ را به نمایش گذاشته اند، تجلیل می کنند. شیاطین  موجود در آیه در - مستهزئ - و کسی که استهزاء را بازی می کند نقیصه بشری حاکی از سوء خلق مشاهده نمی کنند، و قابل قبول هم نیست که مثلا آدم مستهرئ نزد اربابش برود و با بیان - إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ - از سوء خلق خود بگوید، و توقع دریافت دیپلم افتخار یا سیمرغ بلورین را داشته باشد. او می گوید: إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ - یعنی من در چهره پردازی، در طراحی صحنه، در طراحی لباس، در صدا برداری، در صدا گذاری، در موسیقی، در تدوین، در فیلم برداری، در بازیگری، در سناریو نویسی و در کارگردانی بهترینم.


اینکه خدای متعال آنان را به استهزاء می گیرد، - اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ - و بعضی در معنای آن تردید می کنند، چگونه می شود یک نقیصه بشری را به خدا نسبت داد؟ و در صدد توجیه و تفسیر آیه بر می آیند، بدانند: اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ - یعنی مومنان در مقابل این گروه بازیگر دست بسته نیستید. مومنان هم می توانند از هنر بازیگری بهره ببرید. و جزاء استهزاء را با استهزاء بدهند. آیه 40 سوره شوری می فرماید: وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها. اکنون شما بگویید: هل جزاء السیئة الا السیئة؟ آیا جزای بدی جز بدی است؟


آنها شما را خفیف می کنند شما هم آنها را خفیف کنید. آنها شما را دست می اندازند شما هم آنها را دست بیاندازید. آنها مفاهیم کنیسه ای و کلیسایی شان را در قالب فیلم کوتاه و بلند، در قالب سریال های مستمر، در قالب کتاب، مقاله، شعر و در قالب های دیگری که بعد ها به بازار می آید، به شما عرضه می کنند، شما هم دست به مقابله بزنید، معارف و زیبایی های اخلاقی و معنوی دینتان را به شکلی وزین در معرض نگاه آنان قرار دهید. و خنده را  در همین دنیا بر لب های مومنین بنشانید. و این هیچ منافاتی ندارد که در بهشت هم مومنان در حالی که بر تخت هایی از در و یاقوت نشسته اند، شاهد عذاب و عقوبت کسانی باشند، که در این دنیا با استهزاءشان مومنین را غصه دار و جماعتشان را شاد ساخته اند. فَالْیَوْمَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُون عَلَى الْأَرائِکِ یَنْظُرُون(سوره مطففین آیه35و34). 


یک بار دیگر آیه را بخوانید اینبار کلمه الله را که مقدم بر جمله خبریه فعلیه شده است، با تاکید بر زبان آورید: اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ. حال که امر استهزاء را خدای متعال ولایت می کند، بدان که: إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا(سوره حج آیه 38) وعده خداوند دفاع از مومنان است. لذا با قدرت به گستاخی و استهزاء یهودی زادگان و یهودی زدگان عملا و غیر منفعلانه پاسخ دهید. و گمان هم نکنید که پاسخ شما باعث می شود که آنان دست از طغیان و سرکشی بردارند، این یک نبرد دراز مدت است، پاسخ شما کار را بر آنها سخت خواهد ساخت، آنها به انفعال کشیده خواهند شد و در ادامه به عمه که کوری باطنی است مبتلا می شوند، از همین رو قدرت تجزیه و تحلیل مسائل و حوادث در آنان فروکش می کند و این علاوه بر اینکه شما مومنان را بانشاط و شادمان می سازد، بر تحیر و سرگردانی آنان نیز خواهد افزود: وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُون

 

ادامه دارد ...


 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  پنج شنبه 92/11/3ساعت  6:26 صبح  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کوفی و قساوت دل[2]
    کوفی و قساوت دل[1]
    برجام با یهود و گوساله سامری(11)
    برجام با یهود و گوساله سامری(10)
    برجام با یهود و گوساله سامری(9)
    برجام با یهود و گوساله سامری(8)
    برجام با یهود و گوساله سامری(7)
    برجام با یهود و گوساله سامری(6)
    برجام با یهود و گوساله سامری(5)
    برجام با یهود و گوساله سامری(4)
    برجام با یهود و گوساله سامری(3)
    برجام با یهود و گوساله سامری(2)
    برجام با یهود و گوساله سامری(1)
    برجام با یهود و ابو موسی اشعری
    برجام با یهود و روانشناسی اهل نفاق
    [عناوین آرشیوشده]