بنام خدا
لانه عنکبوت در هم پيچيده شد اما آنچه که دراين اثنا نبايد فراموش شود اين است که اين رزيم همينک به مانند مار زخم خورده اي است که تنها به اين ميانديشد که چه زماني و با چه دسيسه هايي زهر خود را وارد بدنه کشورهاي اسلامي کند .
اين طور که از ظاهر بر ميايد جنگ متوقف شد اما آيا چونين رزيم وحشي به اين شکست خفت بار ميتواند راضي باشد آنهم جنگي که از مدتها پيش و به قول يکي از سياستمداران لبنان از سال 2003 براي آن برنامه ريزي شده بود . جنگي که هيچ ارتباطي با گروگان گيري سربازان اسرائيل جعلي نداشت و اين موضوع تنها بهانه اي بود که مدتها منتظر آن بودند هدف اسرائيل جعلي کشاندن جنگ از لبنان به سوريه و سپس به ايران بود همانطور که بوش در بهبوهه اين جنگ اصرار زيادي به اولمرت براي حمله به سوريه داشت که البته اولمرت به دليل ناتواني نظامي و همچنين انتقادات و فشار داخلي کشورش آنرا نپذيرفت .
به تعبيري ميتوان گفت اين جنگ پيش در آمدي بود براي حمله نظامي آمريکا به سوريه و ايران . براي اثبات اين مدعا کافيست به جريانات موضوع هسته اي کشورمان در گير و دار حمله اسرائيل جعلي به لبنان نگاهي بياندازيم .
در حاليکه ايران براي پاسخ دادن به بسته پيشنهادي اروپا, زمان تعيين ميکند و در حالي که مقامات ايراني در اروپا پاي ميز مذاکره نشستند به يکباره پرونده ايران بدون هيچ مقدمه اي به شوراي امنيت ميرود و به ايران براي دست کشيدن از همه گونه تحقيقات هسته اي اولتيماتوم ميدهند و همه و همه اينها در زماني است که لبنان و اسرائيل جعلي در حال منازعات شديد نظامي هستند تا با به قول خودشان شکست و خلع سلاح حزب الله , ايران را تحت فشار بگذارند و بعد از نابودي اين حزب در لبنان جرات اين را پيدا کنند که به ايران نيز حمله کنند اما با شکست فضاحت بار اسرائيل جعلي شاهد بوديم بلافاصله مقامات اروپايي خواستار مذاکره با ايران شدند .
در واقع حزب الله تنها براي مردم لبنان نجنگيد . حزب الله براي مردم ايران هم جنگيد . بلکه براي تمامي مسلمانان و تمامي کشورهاي اسلامي از شمال نيجريه گرفته تا جنوب فليپين . چرا که در طرح « خاورميانه جديد » آمريکا جايي براي اسلام در نظر گرفته نشده البته اين طرح آنچنانکه از نامش بر ميايد تنها به خاورميانه ختم نميشود بهتر بود سران و دولتمردان بي آبروي آمريکا به جاي اين اصطلاح از « دنياي جديد » و يا « دنياي مطلوب آمريکا » نام ميبردند. بندگان خدا شايد از جريحه دار شدن افکار عمومي غرب در هراس بوده اند .
اگر اسرائيل جعلي به پشتوانه حمايت بي دريغ آمريکا دوباره فکر حمله به لبنان را در سر نپروراند لبنان بايد بيشتر از آنچه که در جنگ متحمل آن شد را تحمل کند چرا که جنگ براي نابودي هميشه به معناي زد و خورد فيزکي نيست جنگ و آتش افروزي ميتواند در داخل مرزها هم واقع شود آن هم به طور نا محسوس فرق اين دو آتش افروزي در اين است که در نوع اول يعني در برخورد فيزيکي نتيجه به زودي حاصل خواهد شد اما در نوع دوم که در فتنه انگيزي و شايعه پراکني خلاصه ميشود نتيجه به مرور زمان و پس از صبر و حوصله به بار خواهد نشست .
البته اين جبهه از جنگ را رزيم صهيون مدتهاي زيادي است که در لبنان گشوده است کافيست تنها در مدت اخير نگاهي به جريانات داخلي لبنان داشته باشيم ترور « رفيق حريري » با اين هدف که اتهام آنرا بر سوريه وارد کنند که پس از آن بي آبرويي که بازرس اين پرونده به بار آورد و نشان داد همه اتهاماتي که بر سوريه وارد شده از طرف آمريکا و اسرائيل جعلي ديکته ميشده است, در انتها معلوم شد خودرو حامل رفيق حريري با سيستم امنيتي اسرائيل جعلي تجهيز شده که البته دسترسي به اين سيستم و از کار انداختن آن فقط و فقط تحت اختيار شرکت توليدي اسرائيل جعلي بوده است .
همچنين بمبگذاريهايي که در ماههاي قبل از آغاز جنگ در لبنان رخ داد براي فتنه انگيزي بين شيعه و سني .
و حال که اين رزيم از طريق راه ميانبر يعني درگيري نظامي به اهدافش نرسيد اگر نخواهد دوباره خود را وارد جنگ کند به طر