چند چيز در پيرامون اين داستان/افسانه گفتنيست:
?- تنها بن مايه ي اين داستان، کتاب استر/كتاب عهد عتيق(Old Testament) است ودر هيچ جاي ديگر اين داستان هاييده(تاييد) نشده است.
?- چنين ماجراي گسترده و بزرگ و برجسته اي، در هيچ کدام از بن مايه هاي تاريخي کهن و کلاسيک يوناني و غير يوناني نيامده است!
?- چنين کشتار و درگيري بزرگي، بي گفتگوست که بايد از خود يادگاري برجا گذاشته باشد و امروزه باستان شناسان يک نشانه از اين کشتار بزرگ را به دست آورده باشند، ولي چنين نشانه اي تا کنون يافت نشده است!
?- کساني چون پورپيرار که اين داستان بي پايه را دستاويزي کرده اند براي ايران ستيزي و خوارداشت فرمانروايي پرشکوه و درخشان ايراني/هخامنشي، خود پيش از اين، تورات را تحريف شده و يهوديان را سراسر دروغ پرداز شناسانده اند! و نغز است که هم اکنون براي ايران ستيزي به همان بن مايه هاي تحريف شده اتکا مي کنند!
بياد داشته باشيم که در همين کتاب تورات داوي(ادعا) کُشتي گرفتن خدا با انسان شده است! يا در جاي ديگري به خدا، اَنگ ِ رشک ورزيدن به انسان زده مي شوند! چرا که انسان همچون خدا خوب و بد را از يکديگر بازميشناسد!(پيدايش/سقوط انسان/ آيه 22) يا در جاي ديگري به پيامبر خدا، اَنگ ِ همبستري با دختران خود را مي زند!(پيدايش/لوط و دخترانش/ آيه 31 تا 33)
بازگويي هاي تورات و نَسَک هايي همچون آن، که با استوره و افسانه درآميخته اند، زماني ارزش و اَرجي دارند که در بُن مايه هاي ديگر نيز يادي از آن رويدادها شده باشد! تا پس از آن بتوان اينها را با يکديگر سَنجيد و به هوده اي درست و آميغ(حقيقت)ها برسيم.
?- ياد کردن از شماره هايي ورجاوندي چون ?? يا ? يا ? در اين بازگويي، خود نشان از جايگاه افسانه/استوره گونه ي داستان دارد و نشان مي دهد که به تنهايي ارزش دانِشيک ندارد.